یک اعتراف تلخ

وضعیت کنونی آموزش و پرورش و نظام کم کیفیت آموزشی و پر از مشکلات مدرسه، امروز وزیر آموزش و پرورش را به یک اعتراف تلخ واداشت که «آموزش وپرورش در 45 سال گذشته در اولویت دولت ها نبوده است». این کم توجهی چه بلایی بر سر مهم ترین نهاد آموزش آورده است؟

نویسنده: صادق غفوریان

مترجم:


​​​​​​​
شاید لازم نبود آقای وزیر، چنین اعترافی را به زبان آورد که «برای نخستین‌بار در ۴۵ سال پس از انقلاب، آموزش‌وپرورش به‌عنوان اولویت اول دولت و ریاست‌جمهوری قرار گرفته است» چون وضعیت امروز این نهاد، مدرسه و کیفیت آموزشی کاملا بر همگان عیان و روشن است. کمبود معلم، نارسایی در وضعیت معیشت معلمان، شرایط نامطلوب مدارس دولتی، ضعف در عدالت آموزشی، افت آموزشی در درس های ریاضی و علوم به استناد آزمون های بین المللی، بی ثباتی و تغییرات فراوان در فرایندهای امتحانات نهایی و کنکور و... موارد و آسیب هایی است که به دلیل در اولویت نبودن مهم ترین نظام آموزشی و تربیتی کشور گریبانگیر درس و مشق امروز فرزندان این سرزمین شده است.
از عدالت و کیفیت آموزشی تا کم رنگی هویت
درباره چالش های امروز آموزش و پرورش، تاکنون مقالات علمی و پژوهشی متعددی نگاشته شده است که به نظر می رسد، اغلب آن ها پس از تولید، در قفسه های کتابخانه ها یا در آرشیو پژوهشگاه ها به فراموشی سپرده می شود. در عین حال، آموزش و پرورشی ها خود همواره این دردها و چالش ها را روایت کرده اند. رضوان حکیم زاده معاون ابتدایی وزارتخانه که سابقه طولانی در بخش های مدیریتی این نهاد دارد، می گوید: « سه ابرچالش در نظام آموزشی داریم که شامل عدالت آموزشی، کیفیت آموزشی و هویت و احساس تعلق در دانش آموزان است. برای رفع این ابر چالش‌ها باید از کلاس درس و مدرسه شروع کرد». وی ادامه داد:« باید دانش آموزان بعد از خانواده در مدرسه احساس تعلق بیشتری داشته باشند زیرا پژوهش‌ها نشان داده است که ارزش بخشیدن به آن‌ها چه اندازه می‌تواند در ایجاد هویت سالم و رشد فردی و شخصیتی آن‌ها تأثیر مثبت داشته باشد.»
چالش آموزشی لاینحل
وقتی وضعیت آموزشی و روندها در این سال ها را مرور می کنیم، به مواردی بر می خوریم که طی سال های متمادی توسط کارشناسان گوشزد شده اما این موارد همچنان گریبانگیر نظام آموزشی و گویی حل نشدنی است:
* نظام آموزشی حفظ‌محور و پرورش نیافتن خلاقیت
* ضعف در مهارت‌آموزی و آماده‌سازی برای بازار کار
* روش‌های تدریس سنتی و ناکارآمد
* حجم بالای مطالب درسی و فشار زیاد بر دانش‌آموزان
* کنکور و مافیای آموزشی
* کمبود امکانات آموزشی و نابرابری در آموزش
* ضعف در ارتقای سطح ارائه دهندگان آموزشی و حقوق پایین  
* نبود آموزش مهارت‌های اجتماعی و روانی
تطابق نداشتن محتوای آموزشی با نیازهای جامعه
 غصه مدارس بی پناه دولتی
اما همسو با تمامی این موارد که بزرگ ترین آسیب و زخم آن متوجه «مدارس دولتی» شده است، وضعیت غم انگیز و دردناک این مدارس است. در چند دوره اخیر، تقریبا تمامی وزیران آموزش و پرورش بر دردها و زخم های مدارس دولتی صحه گذاشته و به آن معترف بوده اند ولی دقیقا مشخص نیست این زخم ها چه زمانی، با کدام برنامه و بودجه و طی چه متر و مقیاسی قرار است بهبود یابد. رهبر انقلاب شهریورماه 1399 درباره مدارس دولتی به نکته قابل تاملی اشاره کردند: «یک نکته در باب عدالت آموزشی بحث مدارس دولتی است که مراقب باشیم مدارس دولتی جوری نباشد که دانش آموزی که در مدارس دولتی تحصیل می‌کند، احساس کند که مثلا فرض کنید امکان قبولی‌اش در کنکور کمتر است؛ این [طور] نباید باشد یعنی بایستی ما سطح مدارس دولتی را، هم از لحاظ آموزش و هم از لحاظ پرورش، جوری بالا بیاوریم که خود آن دانش‌آموز احساس اعتماد کند، خانواده او هم که می‌خواهند این فرزند را بفرستند به مدرسه دولتی، احساس نکنند که دارند او را به یک جایی بی‌پناه می‌فرستند و رها می‌کنند؛ این جوری نباید باشد؛ باید به مدارس دولتی به معنای واقعی کلمه رسیدگی بشود.»
یک نمونه از این بی پناهی
اگر بخواهیم مصداقی و مشخص از تبعات کیفیت نازل این مدارس بگوییم، خوب است نمونه ای از نتایج آزمون های بین المللی را مرور کنیم. معاونت راهبردی ریاست‌جمهوری در زمستان سال گذشته گزارشی با عنوان «طفیلی‌انگاری مدرسه در نظام حکمرانی کشور» منتشر کرده است. این گزارش براساس عملکرد دانش‌آموزان ایرانی در آزمون‌های بین‌المللی تیمز (سنجش علوم و ریاضی کلاس چهارم و هشتم) و مطالعه بین‌المللی پرلز (سنجش سواد خواندن کلاس چهارم) جمع‌آوری شده است. نویسندگان این گزارش مهم‌ترین دلیل وضعیت دانش‌آموزان ایرانی را در ساختار آموزش و پرورش، ضعف نیروی انسانی آموزگار، نداشتن آموزش پیش‌دبستانی و ... دانسته اند. علاوه بر این آزمون تیمز ۲۰۲۳ و پرلز ۲۰۲۱ نشان می‌دهد که از هر ۱۰ دانش‌آموز ایرانی ۴ دانش‌آموز به حداقل سطح یادگیری در خواندن، ریاضی و علوم نیز دست پیدا نکرده‌اند و عملکردی بسیار ضعیف دارند. همچنین بیش از ۷۰درصد از آن ها عملکردی پایین‌تر از حد متوسط جهانی داشتند. نتایج این امتحانات نهایی و عملکرد دانش‌آموزان ایرانی در مطالعات بین‌المللی در مجموع حکایت از رشد کمی بدون کیفیت دارد.
حال یک سوال، آیا این نتایج و این وضعیت، محصول و عملکرد مدارس دولتی و نظام آموزشی کنونی نیست؟
10 صفحه آخر