آشفتگی در اتاق بیضی

تعویق مذاکرات،انتقاد تند پسر بزرگ ترامپ از تندروهای آمریکایی، برکناری والتز و رد شدن روبیو از خطوط قرمز ایران همگی نشان دهنده اختلاف و ضعف تصمیم گیری در واشنگتن است

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​
 در حالی که روند دیپلماسی میان ایران و آمریکا در هفته های اخیر به اوج رسیده و فضای نسبتا مثبتی در مذاکرات،  شکل گرفته اما در درون تشکیلات و اطرافیان ترامپ رویکردهای متناقض به بالاترین حد خود رسیده است،به گونه ای که در روزهای اخیر شاهد حملات گسترده جریاناتی وابسته به اطرافیان ترامپ به استیو ویتکاف مذاکره کننده آمریکا بوده ایم. ویتکاف نیز که احتمالا تحت تاثیر این فشارها قرار گرفته، توییت تهدیدآمیز و جنگ طلبانه وزیر دفاع آمریکا در ایکس علیه ایران را بازتوییت کرده که می تواند به معنای آن باشد که او ممکن است در برابر این فشارها نتواند چندان تاب بیاورد. این اختلافات به حدی افزایش یافته و آشکار شده است که جونیور ترامپ فرزند دونالد ترامپ در واکنش به مطلبی که خبر از عملیات تبلیغاتی بنیاد صهیونیستی FDD علیه ویتکاف و  مذاکرات ایران و آمریکا داده، این گونه نوشته است: «نئومحافظه‌کاران دولت پنهان استیو ویتکاف را تخریب می‌کنند، چون به دنبال تضعیف دستورکار سیاست خارجی پدرم هستند. دولت پنهان خواهان جنگ ابدی است!» در همین راستا، مایک والتز و معاونش، الکس وونگ، از دولت ترامپ کنار گذاشته شده اند و فعلا روبیو بر صندلی او تکیه زده است. نباید فراموش کرد والتز از مهم ترین چهره های ضدایرانی کاخ سفید و در تقابل با جریان ونس و ویتکاف در موضوع ایران بود.
برتری عملگرایان در واشنگتن؟!
کناره گیری والتز اما پیام مهمی را با خود به همراه دارد و آن این که اختلاف در دولت ترامپ درباره ایران تشدید شده و تعویق نشست ایران و آمریکا در کنار انتقاد پسر ترامپ از تندروها، نشانه‌ای از تمایل ترامپ به رویکردی عملگرایانه‌تر است.با توجه به ویژگی‌های شخصیتی ترامپ، احتمال غلبه جریان عملگرا بیشتر از گذشته است. برخی نیز درباره کناره گیری والتز بر این باورند که دونالد ترامپ برخلاف دور اول ریاست جمهوری اش که  ابتدا جمعی از «میانه روها» را به عنوان همکار خود در دولت آمریکا انتخاب کرد، اما پس از مدت کوتاهی، آن ها را یکی بعد از دیگری به خانه‌شان فرستاد و به جای آن ها جمعی از عناصر تندخو و افراطی را گمارد؛ در این دوره از ریاست جمهوری اش، چه بسا   روندی معکوس را در پیش گیرد بدین صورت که عناصر افراطی تازه به خدمت گرفته شده را به تدریج از دور خارج سازد و افراد  معتدل‌را جایگزین آنان کند. برخی نیز معتقدند که تهران و واشنگتن  با تعویق مذاکرات قصد دارند پیش از آن که اختلافات و تناقضات خطرناک به ویژه از سوی واشنگتن وارد مذاکرات شود، آن‌ها را تعدیل یا به گونه ای مدیریت کنند که به اصل و ماهیت گفت و گوها آسیب جدی وارد نکند.به همین دلیل، تعویق دور چهارم مذاکرات اگرچه اتفاق مثبتی نیست، اما به معنای بن بست نیست و انتظار می رود به زودی مذاکرات از سر گرفته شود و ادامه پیدا کند.
 یکدست سازی تیم یا تقویت فشار!
اما همه ماجرا اختلافات میان چهره های ساکن کاخ سفید نیست؛ و نمی توان به تعویق مذاکرات آن قدرها که باید و شاید خوشبین بود و اماره های دیگری هم هست که نشان می دهد روند مذاکرات به مذاق یانکی ها خوش نیامده و احتمالا آن ها قرار است دست فرمان خود را تغییر دهند.  در همین راستا؛ همزمان با هشدارهای دونالد ترامپ و وزیر دفاعش علیه ایران، روبیو وزیر خارجه ترامپ در تازه ترین گفت و گوی خود با فاکس نیوز مدعی شد  که «اگر ایران خواهان یک برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز باشد، یعنی این که می‌خواهد مانند کشورهای دیگر جهان نیروگاه‌های هسته‌ای داشته باشد، راهی برای انجام آن وجود دارد و آن این است که شما راکتورها را بسازید و اورانیوم غنی‌شده وارداتی را برای سوخت آن راکتورها استفاده کنید. این کاری است که ده‌ها کشور در سراسر جهان انجام می‌دهند.»  اظهارات اخیر روبیو به وضوح نشان دهنده این است که پس از ۳ دور مذاکره میان ایران و آمریکا، این مذاکرات در هاله ای از ابهام است و آمریکایی ها قصد دارند رویکرد سخت تری را در برابر ایران اتخاذ کنند. روبیو در اظهارات و ادعاهای خود، روی تمامی خطوط قرمز ایران دست گذاشته است و بر این موارد تاکید کرده است:۱ - ایران نباید توان و ظرفیت غنی‌سازی در هر سطحی را داشته باشد.۲ - ایران مواد غنی شده اورانیوم را فقط باید از خارج وارد کند. ۳ - ایران نباید موشک دوربرد داشته باشد.۴ - ایران نباید فعالیتی در منطقه داشته باشد و از گروه های نزدیک به خود حمایت کند. مواردی که روبیو گفته آشکارا در تناقض با رویکرد آمریکایی ها در مذاکرات عمان و رم بوده است که می تواند منجر به شکست مذاکرات شود. بدون تردید ایران هیچ کدام از این شروط واشنگتن را نخواهد پذیرفت. در همین راستا رحمان قهرمان پور تحلیلگر مسائل بین الملل نوشته است: «بعد از سه دور مذاکره، ترامپ ضمن اعمال برخی تحریم های جدید، کشورها را تهدید کرد اگر از ایران نفت بخرند نمی توانند با آمریکا تجارت کنند. وزیر دفاع او هم ایران را تهدید کرد. ترامپ پیشبرد دیپلماسی را منوط به تداوم اجبار یا تهدید ایران می داند. دیپلماسی اجبار یعنی همین.تاکید چند باره مارک روبیو بر غنی سازی صفر در ایران به عنوان شرط توافق نشان می دهد آمریکا به احتمال زیاد بر این شرط  پافشاری خواهد کرد مگر این که ما به ازای چشمگیری در قبال چشم پوشی از آن دریافت کند.» 
 توپ در زمین آمریکاست!
اما تعویق دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا در عمان، صرفاً یک تأخیر ساده نیست؛ نشانه‌ای‌ است از تغییری عمیق در مختصات بازی. ایران این بار، با وضوح و صراحت، محدوده گفت‌وگو را به مسئله هسته‌ای محدود   و عملاً هرگونه زیاده‌خواهی یا چرخش بحث به مسائل فرعی را مسدود کرده است. این یعنی طرف مقابل دیگر نمی‌تواند با بازی‌های تاکتیکی، روایت را به نفع خود تغییر دهد.  از آن سو، در واشنگتن، دولت ترامپ نه‌تنها با پیچیدگی پرونده ایران مواجه است، بلکه با شکاف‌هایی جدی در داخل ساختار قدرتش هم روبه‌رو شده؛ جایی که هیچ اجماعی بر سر راهبرد نهایی در برابر تهران وجود ندارد. همین تناقض‌ها، باعث آشفتگی و عقب‌نشینی‌های مکرر شده است.در این فضا، ایران بی‌آن که به تهدیدات پرهیاهو واکنش نمایشی نشان دهد، صرفاً با مدیریت فضا و کنترل زمان، طرف مقابل را در موقعیتی تدافعی قرار داده. چون درک درستی از این واقعیت دارد: نه جنگ، نه مذاکره بی‌قید، هیچ‌کدام ابزار تضعیف نیستند. وقتی معادلات روشن باشد، زمان همیشه به نفع کسی‌ است که عجله ندارد. از این رو عباس عراقچی به درستی توپ را درون زمین واشنگتن انداخته است. او در پیام اخیر خود و درپسا اعلام تعویق مذاکرات به درستی نوشته است: «از طرف ایران، هیچ تغییری در عزم ما برای دستیابی به یک راه‌حل مذاکراتی ایجاد نشده است. در واقع، ما بیش از هر زمان دیگری مصمم به دستیابی به یک توافق عادلانه و متوازن هستیم؛ توافقی که پایان تحریم‌ها را تضمین و در خصوص این که برنامه هسته‌ای ایران برای همیشه صلح‌آمیز خواهد ماند اعتمادسازی کند، ضمن آن که تضمین شود حقوق ایران به طور کامل رعایت خواهد شد.» ایران اما پیام دیگری هم داد و آن این که صحبت از گفت و گو با تهدید نمی خواند و ایران جلوی تهدیدها و لفاظی های آمریکایی ها سرخم نمی کند. در همین راستا وزارت خارجه کشورمان اعلام کرد: «ادامه تحریم‌های غیرقانونی و فشار بر شرکای تجاری و اقتصادی ایران را به‌ شدت محکوم کرده و آن را نشانه دیگری از محق‌بودن ملت ایران برای بدگمانی و سوء‌ظن عمیق نسبت به جدیت آمریکا در مسیر دیپلماسی می‌داند. ادامه این رفتارهای غیر قانونی هیچ تغییری در مواضع منطقی، مشروع و مبتنی بر حقوق بین‌الملل ایران ایجاد نخواهد کرد. بدون تردید آزمودن دوباره شیوه‌ها و شگردهای ناموفق، نتیجه‌ای جز تکرار همان ناکامی‌های پرهزینه قبلی نخواهد داشت.» 

تعویق مذاکرات و توئیت ترامپ!
صابر گل عنبری


 وزرای خارجه عمان و ایران از تعویق مذاکرات دور چهارم در امروز شنبه در رم به دلایل لجستیکی و تدارکاتی خبر داده‌اند. در کنار آن هم مذاکرات امروز جمعه تهران و تروئیکای اروپایی نیز به زمان دیگری موکول شده است.  در عین حال شبکه المیادین نزدیک به ایران به نقل از منابع ایرانی دلایل دیگری را برای تعویق مذاکرات اعلام کرده است؛ از جمله اعتراض به «مواضع متناقض» و تلاش آمریکا برای «تغییر چارچوب کلی و مورد توافق مذاکرات». اما اگر ادعای این منابع صحت داشته باشد و تعویق دور چهارم مذاکرات به پیشنهاد ایران بوده است، دلیلی نداشت وزارت خارجه دوشنبه گذشته اعلام کند که دور چهارم شنبه برگزار می‌شود. اما تمی بروس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا دیروز گفته است: «هیچ گاه زمان و مکان حضور ایالات متحده در دور چهار مذاکرات تایید نشده بود.» این سخنان در ظاهر نشانگر تعویق مذاکرات به پیشنهاد آمریکاست، اما اگر ایران این درخواست را مطرح کرده باشد، اظهارات بروس می‌تواند واکنشی به آن با این مضمون باشد که آمریکا اساسا موافقت خود را درباره تاریخ دور چهارم بیان نکرده بود. حال اگر واقعا عوامل لجستیکی و فنی موجب تعویق مذاکرات شده است، پرسش مطرح درباره ماهیت آن هاست، آیا با تغییر و تحولات در دولت آمریکا و اخراج والتز از سمت مشاور امنیت ملی و احتمال جایگزینی ویتکاف مرتبط است یا اختلاف‌نظرها در کاخ سفید درباره ایران و ناخرسندی از روند مذاکرات یا آماده نبودن پاسخ و جمع‌بندی یکی از دو طرف در رابطه با مسائل مطرح شده در دور سوم مذاکرات، یا این که به فرض تعویق از جانب آمریکا این هم بخشی از سبک مذاکراتی ترامپ است که از مذاکره ابزار فشار بسازد و اعلام کند زمان را من تعیین می‌کنم یا... .آن چه شائبه وجود علل دیگری دستکم در کنار دلایل فنی احتمالی را مطرح می‌کند، توئیت تند دونالد ترامپ با عنوان «هشدار» است که در آن بر توقف فوری تمام خریدهای نفت یا محصولات پتروشیمی ایران تاکید و همچنین تهدید کرده است که «هر کشور یا شخصی که هر مقدار نفت یا محصولات پتروشیمی از ایران بخرد، بلافاصله مشمول تحریم‌های ثانویه خواهد شد.» آن چه واضح و مبرهن است این که مذاکرات در دور سوم خود که مهم‌تر از دو دور قبلی بود، وارد مسائل بسیار چالشی شد و به تبع آن هم اختلافات ظاهرا پررنگ بوده است. یک روز قبل از شروع دور سوم مذاکرات طی یادداشتی بیان شد که ممکن است وقفه‌ای در مذاکرات ایجاد شود که طرف آمریکایی در این مدت تلاش خواهد کرد فشار حداکثری را در ابعاد مختلف تشدید کند. توئیت هشدار آمیز ترامپ نیز احتمالا در همین راستاست. اساسا فارغ از این که شیوه مذاکراتی ترامپ کاربست حداکثری اهرم‌ها برای بالا بردن قدرت چانه زنی خود در گفت وگوهاست، فشار از ابزارهای چانه‌زنی در مذاکره به ویژه میان طرف‌های متخاصم و دشمن است و معمولا این طرف‌ها تلاش می‌کنند که در مقابل فشارهای یکدیگر تاب آوری داشته باشند و مانع نقد کردن آن‌ها در مذاکرات شوند. اینجا طرف آمریکایی از ابزار فشارهای سیاسی، رسانه‌ای و تهدیدهای نظامی به ویژه تشدید گسترده تحریم‌ها به خصوص از زمان شروع گفت وگوها برای ایجاد برگردان آن‌ها در صحنه مذاکرات استفاده می‌کند و دست خود را برای این کار باز می‌‎بیند و ترامپ نه در جریان مذاکرات و نه قبل از هر گونه توافق احتمالی فشار را کنار نخواهد گذاشت و حتی بعد از توافق هم در سطحی به کار خواهد گرفت. ابزار فشار طرف ایرانی نیز در حال حاضر در همان حوزه برنامه هسته‌ای است که از یک طرف، تقریبا در چنین شرایطی به دلایلی چندان دستان خود را برای تشدید گام‌های هسته‌ای خود از به کارگیری سانتریفیوژهای جدید گرفته تا «تهدید رسمی» به بازنگری در دکترین هسته‌ای و دفاعی خود باز نمی‌بیند و از دیگر سو نیز چه بسا با هدف مدیریت تنش با اروپا و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ویژه در این بازه زمانی کوتاه، راه چاره را گفت وگو و نوعی همکاری برای حل برخی مسائل اختلافی ببیند تا مانع از فعال‌سازی مکانیسم ماشه در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات در آینده نزدیک شود. در هر صورت، دور چهارم مذاکرات دیر یا زود برگزار می‌شود. با برگزاری این دور مشخص خواهد شد که دو طرف تا چه اندازه در جهت حل اختلافات و مسائل کلیدی حرکت می‌کنند. اما در نهایت احتمال منتهی شدن این روند پرفراز و نشیب به توافق هنوز بیشتر از عدم توافق است. در این میان هر اندازه بن‌بست در دیگر پرونده‌های مورد اهتمام ترامپ ادامه یابد، شانس توافق با ایران بیشتر می‌شود و عکس آن نیز موفقیت او در این پرونده‌ها ممکن است به سخت‌گیری بیشتر در مذاکرات با تهران برای دستیابی به توافقی بهتر و مطلوب خود بینجامد.




10 صفحه آخر