امیدِ کاپیشاه

امید عالیشاه یکی از آخرین بازیکنان وفادار فوتبال ماست که به رغم مصدومیت‌های پیاپی، طی تمام این سال‌ها وزنه روحی تیم بوده، الهام‌بخش بازیکنان جوان‌تر و محبوب هواداران؛ به بهانه زمزمه‌هایی مبنی بر جدایی او از پرسپولیس، سراغ نقش بازیکنان کاریزماتیک در موفقیت تیم‌ها رفتیم

نویسنده: سید مصطفی صابری

مترجم:



حدود 12 سال قبل بازیکن ریزنقش و گمنامی به پرسپولیس علی دایی پیوست. شهریار فوتبال ایران عادت داشت به بازیکنان گمنام اما با انگیزه میدان دهد؛ از طارمی و عالیشاه تا پیام صادقیان و نوراللهی. البته هر کدام سرنوشت‌های متفاوتی داشتند؛ طارمی امروز در اینتر است، نوراللهی در امارات پول پارو می‌کند و پیام صادقیان هم از 27 سالگی با آن‌همه استعداد کلاً فوتبال را کنار گذاشت. اما بین آن نسل از بازیکنان عالیشاه تصمیم گرفت در پرسپولیس بماند. او جز در مقطع کوتاهی که به‌خاطر سربازی در تراکتور بود، همیشه با کمترین حرف و حدیثی تمدید می‌کرد. بارها در مقاطع مختلف مثل روزهایی که کالدرون سرمربی بود تا یک قدمی دوری از پرسپولیس رفت؛ اما همه برخوردهای بد و اتفاق‌های ناخوشایند خللی در عزم او برای ماندن در پرسپولیس ایجاد نکرد. طی این سال‌ها در پست وینگر پرسپولیس حداقل 20 بازیکن آمدند؛ عالیشاه بارها نیمکت نشین شده اما همیشه محبوب مانده. محبوبیتی که فقط نتیجه عملکرد مثبت او نیست. قصه امثال او در فوتبال ما که این روزها پول حرف اول را می‌زند قصه وفاداری و عشق است. قصه بازیکنی که قبل از هرچیز هوادار تیم بوده و هست. آن هم در فوتبالی که بازیکنانش برای بازارگرمی تا یک قدمی تیم حریف می‌روند؛ انواع ترفندها را انجام می‌دهند و حتی لشکری از هواداران مجازی دارند. اما عالیشاه در دوران امثال کنعانی، سیاوش یزدانی، دانشگر، بیرانوند، رامین رضائیان، سعید مهری، شجاع خلیل‌زاده و... راه و رسم ماندگاری در قلب هواداران و ... را بلد است. او بی‌خیال پول بیشتر شده برای ماندگاری و این مسیر دشوار است. حالا این روزها به‌شدت بحث مازاد اعلام شدن او در پرسپولیس مطرح است؛ موضوعی که با واکنش هواداران هم مواجه شده. شاید عالیشاه این فصل مصدومیت‌های زیادی را متحمل شد و نتوانست ثبات لازم را داشته باشد؛ اما بازیکنانی مثل او فراتر از عملکرد فنی برای یک تیم می‌توانند مفید باشند. در این مطلب سراغ این موضوع رفتیم که چرا حفظ چنین بازیکنانی برای تیم‌ها لازم است و برخورد تیم‌های بزرگ دنیا با ستاره‌های وفادارشان چطور بوده است.
​​​​​​​
پیونددهنده نسل‌ها و حافظ روح تیم
هر تیم حرفه‌ای نیازمند چند مهره کاریزماتیک است؛ بازیکنانی که علاوه‌بر نمایش فنی، توان القای همدلی، امید، شخصیت و اتحاد را به کل مجموعه دارند. چنین بازیکنانی اغلب با ویژگی‌هایی چون تجربه سال‌ها بازی در سطح بالای فوتبال، ارتباط دوستانه اما مقتدر با بازیکنان جوان‌تر، به عنوان الگوساز در رختکن و انتقال دهنده ارزش‌ها شناخته می‌شوند. عالیشاه یکی از مصادیق بارز این تیپ شخصیتی است؛ یعنی فوتبالیستی که همیشه نقش رهبر غیررسمی را برعهده دارد. او حتی وقتی در زمین حضور ندارد یا دچار افت مقطعی شده، اثرگذاری عمیق خود را حفظ می‌کند و بخش قابل توجهی از موفقیت‌های اخیر پرسپولیس به همین پایداری روحی و منطقی او بازمی‌گردد. حضور این بازیکنان، مدرسه‌ای برای نسل آینده است؛ رفتار حرفه‌ای، نحوه‌ برخورد با هواداران، برقراری بالانس بین رقابت و رفاقت. در پرسپولیس، خیلی بازیکنان جوان‌تر بارها از عالیشاه، سید جلال یا حتی پیشتر هادی نوروزی یاد گرفتند که «برنده بودن» فقط با گل زدن نیست، با فداکاری و همدلی هم هست.
 بازیکنانی که فقط بازیکن نیستند
بازیکنانی مثل عالیشاه راه‌ورسم بزرگی را بلدند؛ او در بیشتر این سال‌ها با بازیکنان و هواداران رقیب محترمانه رفتار کرده؛ اهل کری خوانی‌های معمولی نیست؛ یک بار وقتی زیرباران بطری هواداران رقیب قرار گرفت، احترام گذاشت. در اردوگاه استقلال هم پیشتر از این بازیکنان بودند؛ بازیکنانی وفادار و محترم مثل جواد زرینچه، صادق ورمزیار، خسرو حیدری، علی منصوریان و... بازیکنانی که از جو هواداری تاثیر نمی‌گیرند؛ دنبال دیده شدن با حواشی نیستند و در ارتباط با دیگر بازیکنان و هواداران در نقشی فراتر از یک بازیکن ظاهر می‌شوند. اما عالیشاه فراتر از وفاداری به تیم خودی و احترام نسبت به رقبا، کاریزمای خوبی هم داشت؛ نه به اندازه بازیکنی چون سید جلال حسینی، بلکه در اندازه خودش. عالیشاه اهل تظاهر نیست؛ برای تمدید از اهرم‌های هواداری، بازارگرمی و فشار روانی استفاده نمی‌کند و مثل دیگر بازیکنان کاریزماتیک است؛ یعنی کسانی‌که اغلب در رختکن نقش کلیدی دارند؛ دنبال آرام کردن جو بعد از باخت، ایجاد انگیزه، الهام بخشی و تفکر سازنده و برنده برای تیم هستند. در تیم‌های بزرگ دنیا، داستان‌های زیادی درباره کمک این بازیکنان برای نگه داشتن وحدت تیم حتی در روزهای بحران نقل شده است. (مثلاً نقش بوفون در یوونتوس پس از سقوط به دسته پایین!)
 قصه پرسپولیس و عالیشاه
کاپیتان عالیشاه اولین‌بار حدود 9 سال قبل بازوبند را بست؛ در این بین سال‌ها بازوبند را به سید جلالی داد که در ظاهر سال‌های کمتری برای پرسپولیس بازی کرده بود. مقطعی هم بازوبند را به احمد نوراللهی داد که مهم‌ترین شاخصه‌اش فیکس بازی کردن بود. او طی 12 سال بارها ذخیره امثال احمدزاده، نعمتی، ترابی، مسلمان، پهلوان، صادقیان، عمری، سعید صادقی و... شد اما همیشه ادامه داد و همین عشق و علاقه عامل استمرارش بود. او بدون چشمداشت تمدید می‌کرد درحالی‌که بازیکنان گران قیمتی به تیم می‌آمدند و بازیکنانی هم بودند که با پشت چشم نازک کردن با رقم بالاتری تمدید می‌کردند. کاپیتان بود اما در مسائل مدیریتی دخالتی نداشت؛ درست برخلاف یکی از بازیکنانی که طی سال‌های اخیر اوضاع خوبی بین هواداران ندارد. کاری به عزل و نصب سرمربی نداشت. حقش در تیم ملی به‌خصوص در زمان کی‌روش و اسکوچیچ خورده شد اما هیچ‌وقت اعتراض نکرد.
 تیم‌های بزرگ و بازیکنان وفادار
در کل فوتبال ما خوش استقبال و بد بدرقه است. این روزهای بازیکنانی مثل گولسیانی و گندوز را ببینید. بازیکنانی که باید خاطره خوبی از مهمان‌نوازی ما داشته باشند اما به اندازه‌ای که در موفقیت‌های تیم سهم داشتند و برخلاف بازیکنان ایرانی بدون حاشیه دنبال کارشان بودند بدرقه خوبی را تجربه نکردند. قصه عالیشاه هم کمابیش همین است. در تیم‌های بزرگ دنیا بازیکنانی را که سال‌ها برای یک تیم زحمت کشیدند و به نوعی در قلب هواداران جای دارند، راحت از دست نمی‌دهند. اگر قرار به جدایی باشد سریع درباره‌شان تصمیم گرفته می‌شود تا خداحافظی باشکوهی داشته باشند و اگر قرار به ماندن باشد هم تیم صبر نمی‌کند تا وضعیت خریدهایش مشخص شود و بعد با کاپیتانش تمدید کند؛ چرا که تیم‌های بزرگ می‌دانند ورای موفقیت و عملکرد فنی، بازیکنان بزرگ و وفادار بخش مهمی از هویت یک تیم و حافظه جمعی هواداران هستند؛ برخورد بد با آن‌ها انگیزه بازیکنان جوان را هم تخریب می‌کند. بیشتر ما روزهای پایانی امثال مالدینی، رایان گیگز، لمپارد، توتی، بوفون و... را به‌یاد داریم؛ بازیکنانی که از اوج دور بودند اما کرامت‌شان حفظ می‌شد. بماند که اگر همین عالیشاه کمی با احساسات هواداران بازی می‌کرد و سیگنال‌هایی مبنی بر پیوستن به استقلال یا سپاهان بروز می‌داد، در فهرست اول تمدیدها بود.       
10 صفحه اول