نامش به زیبایی ماندگار می شود 

یادنامه ای برای نویسنده مهمان روزنامه خراسان که در سانحه تصادف درگذشت

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​
شنیدن برخی خبرها شوکه کننده است. دختر پرانرژی 25 ساله‌ای که چند ماه قبل به تحریریه خراسان آمد و از علاقه‌اش به روزنامه‌نگاری و ادبیات گفت، حالا دیگر میان ما نیست. زینب (زیبا) قدسی فر تازه دوره کارشناسی ارشد ادبیات را به پایان رسانده بود و در مقطع دکتری دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شده بود. در آخرین تماس تلفنی که چند روز پیش از حادثه با او داشتیم، با شوق و هیجان می‌گفت که چند مصاحبه با استادان برجسته ادبیات انجام داده و همین روزها به مشهد بر می‌گردد تا آن‌ها را در روزنامه منتشر کنیم. در طول چند ماهی که با صفحه ادب و هنر روزنامه خراسان به صورت دورکار و حق التحریر وارد همکاری شده بود از این دست گزارش‌ها و مصاحبه‌ها زیاد تهیه کرده بود. برخی از مطالبی که او در قالب گزارش و مصاحبه نوشت و در روزنامه منتشر شد، این موارد است: «یک جهان، در اشتیاق شنیدن شاهنامه»، «عطار؛ اندیشه‌ای فراتر از زمان»، «کاوشی در میراث فرهنگ باستانی ایران»، «معادل‌سازی یا معماپردازی در کلمات فارسی؟»، «شعر خیام؛ پناهگاه سربازان در جنگ جهانی دوم!».
از زمان انتشار خبر درگذشت او (15خرداد) استادان دانشگاه، دانشجویان، شاعران و تعدادی از فعالان رسانه به این اتفاق واکنش نشان دادند. در ادامه بریده‌ای از متن‌هایی را که توسط سه تن از استادان مطرح دانشگاه فردوسی منتشر شد، مرور می کنیم:  
ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم
دکتر محمد جعفر یاحقی، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی در صفحه اینستاگرامش نوشت:
*دو سالی و بیشتر پیش من (در قطب علمی دانشگاه فردوسی) بود. بعد از مدتی روزی آمد وگفت، روزنامه خراسان از او به عنوان خبرنگار دعوت به همکاری کرده، دیدم فرصتی است برایش که کاری جدی‌تر پیدا کند؛ اما بعد از شروع به همکاری با این روزنامه باز هم مثل گذشته، پرتلاش همه جا دیده می‌شد: در برنامه‌های بنیاد دانشگاهی، در فعالیت‌های دانشجویی،  در کتابخانه قطب، در مرکز مفاخر و حتی در برنامه‌های خردسرا ... .
* در فضای مجازی خواندم: گروه ادبیات به سوگ دانشجوی کاراندیشی به نام «زینب قدسی‌فر» نشسته است. شب خواب‌های پریشان می‌دیدم همه چهره‌ها مات و مبهم بود. «زینب» اما با چهره‌ای روشن و شفاف هنوز هم جوینده و کاراندیش از جلو چشمانم دور نمی‌شد. با خود گفتم: این‌هایی که هستند اگر می‌خواهند بمانند «باید کاری زینبی بکنند» وگرنه فراموش می‌شوند.
صبحگاهان سر خوناب جگر بگشایید
دکتر سید مهدی زرقانی، یکی دیگر از استادان دانشگاه فردوسی نیز در همین روزها دست نوشته‌ای را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد:
*در دوره کارشناسی با پرسش‌های عمیق نشان داد که نبوغی دارد و میل به دانستن در جانش جوانه زده بود...
*چند روز پیش، آمد به اتاقم و گفت می‌خواهیم با یکی از روزنامه‌ها همکاری کنیم برقی در چشمانش می‌درخشید. آمده بود تا وقت مصاحبه‌ای از من بگیرد ... با امید آمده بود و ناامید رفت. رفت و دیگر نیامد تا ناباورانه خبر در گذشتش را شنیدم. ما آدم‌ها اگر از آینده اطلاع داشته باشیم چقدر رفتارهایمان متفاوت خواهد بود...
توقعش از خودش زیاد بود
دکتر سلمان ساکت، استاد دانشگاه فردوسی مشهد نیز در اینستاگرامش در همان لحظات اولیه انتشار خبر، مطلبی را منتشر کرد:
*رشته ادبیات او را اقناع نمی‌کرد، از این رو بخشی از توان و وقت خود را به آموختن دیگر علوم و رشته‌ها اختصاص می‌داد. توقعش از خودش زیاد بود.
*دو سه هفته پیش به من مراجعه کرد تا مشاوره پایان‌نامه‌اش را بپذیرم و البته پذیرفتم چون به استعداد و علاقه‌اش باور داشتم؛ اما افسوس که دیگر در میان ما نخواهد بود...
خدا نگهدار بانوی پرتلاش
حضور زیبا قدسی‌فر در روزنامه خراسان هرچند کوتاه بود و به صورت حق التحریر و دورکار، اما اثرگذاری و تلاش‌های او در حوزه فرهنگ و ادبیات فراموش‌نشدنی است. از درگاه پروردگار متعال برای این بانوی پرتلاش و پرانگیزه طلب آمرزش می کنیم و برای خانواده‌ محترم اش صبر و آرامش. بی تردید یاد و نام او در صفحات فرهنگی و ادبی و میان همکاران این روزنامه قدیمی، دوستان و استادانش همچنان به نیکی باقی خواهد ماند. 
روحش شاد
10 صفحه اول
پربازدیدترین اخبار