روایتی از جنگ دیروز برای امروز
محمدرضا شفاه طراح پروژه «خدای جنگ» ساخته حسین دارابی، از مسیر طولانی ساخت این اثر و حمایت ویژه شهید حاجیزاده از تولید آن میگویدنویسنده:
مترجم:
مائده کاشیان
info@khorasannews.com
فیلم «خدای جنگ» اثر حسین دارابی، در چهلوسومین جشنواره فجر رونمایی شد و مورد استقبال مخاطبان نیز قرار گرفت. قصه این فیلم با الهام از زندگی شهید طهرانیمقدم، در زمان جنگ تحمیلی میگذرد و به موضوع خودکفایی ایران در زمینه ساخت و پرتاب موشک، میپردازد. «خدای جنگ» با خلق یک قهرمان ملی در قالب شخصیت محوری داستان با بازی ساعد سهیلی، اهمیت و تاثیر این دستاورد بزرگ برای ایران را روایت میکند. همزمان با تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان، این فیلم برای اولینبار از قاب تلویزیون روی آنتن رفت و امشب ساعت 22 نیز از شبکه دو پخش میشود. به همین بهانه با محمدرضا شفاه طراح پروژه «خدای جنگ»، درباره مسیر تولید این پروژه سخت و پرزحمت گفتوگو کردیم.

دغدغه ساخت این پروژه چطور و چه زمانی شکل گرفت؟
حدود 5 یا 6 سال پیش، طرح داستان فیلم «خدای جنگ» یعنی نحوه موشکی شدن ایران از طرف یکی، دو نفر از دوستان ما که با مجموعه هوا فضای سپاه ارتباطاتی داشتند، مطرح شد و دیدیم که داستان بسیار مهیج و عجیبی است. اتفاقاتی که در دل این ماجرا افتاده، جوانانی که اولین گامها را برای موشکی شدن کشور برداشتند، وقایعی که متحمل شدند، همه اینها قابلیتهای بالقوه بسیار خوبی برای روایت کردن در قالب فیلم سینمایی داشت، به همین دلیل وارد فرایند نگارش فیلمنامه شدیم، با کارشناسان مختلف و دوستانی که در مجموعههای مرتبط با موضوع مسئولیت داشتند فیلمنامه را مطرح کردیم، نکات و اختلاف نظرهایی درباره فیلمنامه وجود داشت، به همین دلیل فیلم آن زمان ساخته نشد. این اختلاف نظرها باعث شد که برای دورهای، نگارش و بازنویسی فیلمنامه متوقف شود. تا اینکه دو سال پیش برای ساخت این فیلم تماسی از طرف دوستان سازمان اوج داشتیم، سازمان اوج از ابتدا در کنار پروژه بود و اعلام کرد دوستان در هوافضای سپاه علاقهمند هستند که این فیلمنامه ساخته شود و کاملا پای کار هستند. گفتند ما اعتماد میکنیم و آنچه را که شما فکر میکنید روایت درستی از آب درمیآید بسازید. ما هم وظیفه خودمان دانستیم هرچه زودتر کار را به سرانجام برسانیم، در نهایت با حمایت ویژه از طرف هوافضای سپاه، کمکها و نظر ویژهای که شخص شهید حاجیزاده داشتند، پروژه به لطف خدا به ثمر رسید.
اختلاف نظرها به دلیل حساسیت موضوع بود یا سنگ اندازیهایی که بعضا وجود دارد؟
بیشتر اختلاف نظرها نشات گرفته از حساسیت موضوع است، اما در مقطعی، مشاورههایی به دوستان تصمیمگیر داده میشد و با کجسلیقگی به موضوع نگاه میکردند و همین باعث شد که ساخت کار مدتی به تعویق بیفتد.
به نقش موثر شهید حاجیزاده در تولید این پروژه اشاره کردید، ایشان چطور از ساخت فیلم حمایت کردند؟
مهمترین کاری که شهید برای فیلم کردند، اعتماد صددرصد به گروه بود. وقتی تصمیم گرفتند که کار ساخته شود، با گروه توافق کردند که شما کارشناس این حرفه هستید و ما به حسن نیت شما مطمئن هستیم، همانطور که فکر میکنید میشود این داستان را به بهترین شکل روایت کرد، این کار را انجام دهید. ما هم متقابلا همه تلاشمان را کردیم و به خودمان سخت گرفتیم که این اتفاق رخ بدهد. به واسطه اعتماد بزرگ شهید، همه تجهیزات نظامی که نیاز بود در پروژه داشته باشیم، بی دریغ در اختیارمان قرار گرفت و اگر حمایت ایشان نبود، به دلیل خاص بودن تجهیزات فیلم، «خدای جنگ» اصلا ساخته نمیشد.
منابع محتوایی لازم هم برای تحقیق و پژوهش فراهم بود؟
بله، با وجود این که به لحاظ امنیتی پیچیدگیهایی وجود دارد، اما به طریقی تمام آنچه را نیاز بود به ما اطلاع میدادند تا متن نوشته شود.
پیش آمد که فرصتی برای دیدار حضوری سازندگان پروژه با افراد مطلع فراهم شود؟
بله ما با افراد مختلف که با پروژه مرتبط بودند صحبت کردیم، تصاویر زیادی از مصاحبه با افراد به دست ما رسید، لوکیشنهای مهمی را که در این وقایع مورد استفاده قرار میگرفت دیدیم، حتی این امکان برای آقای دارابی فراهم شد که صحنه واقعی پرتاب موشک را ببیند.
شهید حاجی زاده «خدای جنگ» را
تماشا کردند؟
بله، بسیار فیلم را پسندیدند و این جزو افتخارات ماست. شخصا تا آخر عمر گوشهای از قلبم متعلق به شهید بزرگی مانند آقای حاجیزاده است، ایشان در واقعه هواپیمای اوکراینی کار بزرگی انجام دادند، آمدند مقابل مردم و همه مسئولیت را قبول کردند. از نظر روانی لحظات بسیار سختی بود، یک نفر باید مسئولیت را میپذیرفت. من آن روز به دوستان گفتم آقای حاجیزاده شهید میشوند و از آن تاریخ شهید حاجیزاده برای من به یکی از بزرگمردان مورد علاقهام تبدیل شد. لیاقت افرادی مانند ایشان کمتر از شهادت نیست و خوشحالم که ایشان به آرزوی خودشان رسیدند، اما دریغ و درد که ایشان را نداریم.
در قصه «خدای جنگ» چقدر به واقعیت وفادار بودید؟
وقتی میخواهیم فیلمی را به صورت بیوگرافی تولید کنیم، پایبندی به داستان زندگی واقعی آدمها یک تیغ دو دَم است. اصول درام در زندگی هیچکدام از آدمها رعایت نمیشود بنابراین اگر کاملا به زندگی آنها پایبند باشید، یا باید قید جذابیت و دراماتیک شدن اثر را بزنید به قیمت پایبندی کامل به زندگی واقعی افراد، یا به نفع درام کار کنید چون برایتان مهم است که حقیقتی را از زندگی یک فرد به مخاطب منتقل کنید، یعنی تغییر واقعیت به نفع روایت حقیقت. ما در این پروژه راه دوم را انتخاب کردیم. افرادی هستند که برای رشد و بالندگی کشور شب از روز نمیشناسند و خواب را برای خودشان حرام کردند، باید به طریقی تلاش این افراد را روایت کنیم. چنین افرادی بسیاری از اوقات ظاهرا در کنار خانوادهشان هستند، اما مدتها آنها را نمیبینند. معمولا پدر در بسیاری از خانوادهها، هر روز ساعت مشخصی سرکار و آخر هفته با خانواده همراه است، اما این افراد به دلیل نوع کارشان چنین شرایطی را ندارند. ما سعی کردیم این موضوع را دراماتیک کنیم، از دست دادن خانواده را که حقیقت زندگی این افراد است، در فیلم نمایش بدهیم و تصویرمان نسبت به آنچه در زندگی واقعی آنها اتفاق میافتد، اغراقشده نباشد. با وجود اینکه شهید طهرانیمقدم تا آخرین لحظه زندگی پربرکتشان کنار خانواده بودند، اما برای من جالب بود که وقتی دختر شهید فیلم را دیدند، گفتند همین حس را از دیدن فیلم داشتم و با وجود اینکه پدرم من را به پدر بزرگم نسپرد و مجبور نشد من را از دست بدهد (اتفاقی که در قصه فیلم رخ میدهد) اما ما عملا یکدیگر را از دست داده بودیم، پدرم زمانهای طولانی نمیتوانست کنار ما باشد و این فقدان احساس میشد. همراهی با داستان خیالی ما از سوی خانواده شهیدی که قصه فیلم از زندگی ایشان الهام گرفته شده، برایم جذاب بود. این همان اتفاقی است که درباره روایت حقیقت با تغییر واقعیت گفتم، گاهی این اتفاق ما را به حقیقت نزدیکتر میکند.
پس به همین دلایل تصمیم نداشتید «پرتره» شهید طهرانی مقدم را بسازید.
بله ما بخش فنی، مهندسی و زندگی حرفهای شهید را تقریبا بدون تغییر حفظ کردیم. اعمال تغییر مربوط به زندگی شخصی و خانوادگی ایشان بود که آن هم با الهام از آنچه در زندگی بزرگانی چون ایشان اتفاق میافتد، نگارش شد.
چرا فیلمهایی مانند «خدای جنگ» کمتر در سینمای ایران ساخته میشود؟
دو دلیل عمده دارد، یکی از دلایل به همین حساسیتهای فرهنگی، امنیتی و حفاظتی سازمانهای متولی این موضوعات برمیگردد و تعامل ما هنرمندان با این سازمانها را سخت میکند. همین توقفها، فاصله افتادنها و گاهی اعتماد کامل نداشتن، اعمال نظارت از طرف سازمانی که تخصصی در این کار ندارد، یکی از موانع اصلی است. مانع دوم هم این است که چنین پروژههایی برای سینما، پروژههای روتینی محسوب نمیشود و بعضی سینماگران همیشه با ابهام به این کارها نگاه میکنند، تردید دارند که مشارکت کنند یا خیر، از طرفی هم این پروژهها بهرغم اهمیتی که دارند، هزینههای زیادی نیاز دارند، تجربههای شکستخوردهای هم در این حوزهها اتفاق افتاده، در نتیجه همه اینها دست به دست هم میدهد این اتفاق تبدیل به یک معادله پیچیده شود که تبدیل شدن هرکدام از اینها به یک فیلم فرایند پیچیدهای را طی کند.
قصد ندارید فیلمی هم درباره عملیات وعده صادق تولید کنید؟
فکر میکنم «خدای جنگ» پیوست فرهنگی - رسانهای عملیات وعده صادق است. خداوند لطف کرد و توانستیم پیش از عملیات وعده صادق در این زمینه کار کنیم، هرچند «خدای جنگ» روایتگر جنگ گذشته ماست، اما در واقع درباره جنگ امروز است و حرفهایش حرف روز است. نسل امروز، جوانان و نوجوانان ما باید درباره آنچه بر ما گذشته و آنچه تکلیف امروز ماست بدانند. در عین حال دعا میکنم این شرایط فراهم شود تا بتوانیم درباره موضوعات مشابه فیلم بسازیم، این همیشه اولویت اول ما بوده و میدانیم همه داوطلب ساخت چنین کارهایی نیستند. علاقهمان به ساخت این آثار را منتی بر سر کسی نمیدانیم، بلکه وظیفه خود میدانیم و تلاش میکنیم کار این قدر خوب باشد تا چنین احساسی ایجاد نشود که از اعتماد سخت به وجود آمده، به درستی استفاده نشده است.
از پخش تلویزیونی «خدای جنگ» راضی هستید؟
بله؛ پیشنهاد خود من بود. روز اول جنگ به دوستان سازمان اوج پیشنهاد کردم فیلم را اکران سینمایی کنیم و دوست داشتم فیلم چهارشنبه 28 خرداد در سینماها اکران شود. وقتی دیدیم شرایط سینما دارد پیچیده میشود، دوستان سازمان اوج پیشنهاد دادند که فیلم در پلتفرمها یا تلویزیون پخش شود و در بررسیهایمان به این نتیجه رسیدیم «خدای جنگ» ابتدا از تلویزیون روی آنتن برود و بعد در پلتفرمها هم منتشر شود.
فیلم در هر مدیومی که پخش شود، برایتان مهم تاثیر و دیده شدن آن است.
بله، بارها فیلم را همراه مردم در سینما تماشا کردم و تاثیر فیلم را دیدم. متوجه شدم اقشار مختلف مردم با نگاههای متنوع چقدر به دانستن آنچه بر ما گذشته نیاز داشتند و وقتی فیلم تمام میشد قدر دستاورد تسلیحاتی را بیشتر میدانستند.
info@khorasannews.com
فیلم «خدای جنگ» اثر حسین دارابی، در چهلوسومین جشنواره فجر رونمایی شد و مورد استقبال مخاطبان نیز قرار گرفت. قصه این فیلم با الهام از زندگی شهید طهرانیمقدم، در زمان جنگ تحمیلی میگذرد و به موضوع خودکفایی ایران در زمینه ساخت و پرتاب موشک، میپردازد. «خدای جنگ» با خلق یک قهرمان ملی در قالب شخصیت محوری داستان با بازی ساعد سهیلی، اهمیت و تاثیر این دستاورد بزرگ برای ایران را روایت میکند. همزمان با تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان، این فیلم برای اولینبار از قاب تلویزیون روی آنتن رفت و امشب ساعت 22 نیز از شبکه دو پخش میشود. به همین بهانه با محمدرضا شفاه طراح پروژه «خدای جنگ»، درباره مسیر تولید این پروژه سخت و پرزحمت گفتوگو کردیم.

دغدغه ساخت این پروژه چطور و چه زمانی شکل گرفت؟
حدود 5 یا 6 سال پیش، طرح داستان فیلم «خدای جنگ» یعنی نحوه موشکی شدن ایران از طرف یکی، دو نفر از دوستان ما که با مجموعه هوا فضای سپاه ارتباطاتی داشتند، مطرح شد و دیدیم که داستان بسیار مهیج و عجیبی است. اتفاقاتی که در دل این ماجرا افتاده، جوانانی که اولین گامها را برای موشکی شدن کشور برداشتند، وقایعی که متحمل شدند، همه اینها قابلیتهای بالقوه بسیار خوبی برای روایت کردن در قالب فیلم سینمایی داشت، به همین دلیل وارد فرایند نگارش فیلمنامه شدیم، با کارشناسان مختلف و دوستانی که در مجموعههای مرتبط با موضوع مسئولیت داشتند فیلمنامه را مطرح کردیم، نکات و اختلاف نظرهایی درباره فیلمنامه وجود داشت، به همین دلیل فیلم آن زمان ساخته نشد. این اختلاف نظرها باعث شد که برای دورهای، نگارش و بازنویسی فیلمنامه متوقف شود. تا اینکه دو سال پیش برای ساخت این فیلم تماسی از طرف دوستان سازمان اوج داشتیم، سازمان اوج از ابتدا در کنار پروژه بود و اعلام کرد دوستان در هوافضای سپاه علاقهمند هستند که این فیلمنامه ساخته شود و کاملا پای کار هستند. گفتند ما اعتماد میکنیم و آنچه را که شما فکر میکنید روایت درستی از آب درمیآید بسازید. ما هم وظیفه خودمان دانستیم هرچه زودتر کار را به سرانجام برسانیم، در نهایت با حمایت ویژه از طرف هوافضای سپاه، کمکها و نظر ویژهای که شخص شهید حاجیزاده داشتند، پروژه به لطف خدا به ثمر رسید.
اختلاف نظرها به دلیل حساسیت موضوع بود یا سنگ اندازیهایی که بعضا وجود دارد؟

به نقش موثر شهید حاجیزاده در تولید این پروژه اشاره کردید، ایشان چطور از ساخت فیلم حمایت کردند؟
مهمترین کاری که شهید برای فیلم کردند، اعتماد صددرصد به گروه بود. وقتی تصمیم گرفتند که کار ساخته شود، با گروه توافق کردند که شما کارشناس این حرفه هستید و ما به حسن نیت شما مطمئن هستیم، همانطور که فکر میکنید میشود این داستان را به بهترین شکل روایت کرد، این کار را انجام دهید. ما هم متقابلا همه تلاشمان را کردیم و به خودمان سخت گرفتیم که این اتفاق رخ بدهد. به واسطه اعتماد بزرگ شهید، همه تجهیزات نظامی که نیاز بود در پروژه داشته باشیم، بی دریغ در اختیارمان قرار گرفت و اگر حمایت ایشان نبود، به دلیل خاص بودن تجهیزات فیلم، «خدای جنگ» اصلا ساخته نمیشد.
منابع محتوایی لازم هم برای تحقیق و پژوهش فراهم بود؟
بله، با وجود این که به لحاظ امنیتی پیچیدگیهایی وجود دارد، اما به طریقی تمام آنچه را نیاز بود به ما اطلاع میدادند تا متن نوشته شود.
پیش آمد که فرصتی برای دیدار حضوری سازندگان پروژه با افراد مطلع فراهم شود؟
بله ما با افراد مختلف که با پروژه مرتبط بودند صحبت کردیم، تصاویر زیادی از مصاحبه با افراد به دست ما رسید، لوکیشنهای مهمی را که در این وقایع مورد استفاده قرار میگرفت دیدیم، حتی این امکان برای آقای دارابی فراهم شد که صحنه واقعی پرتاب موشک را ببیند.
شهید حاجی زاده «خدای جنگ» را
تماشا کردند؟
بله، بسیار فیلم را پسندیدند و این جزو افتخارات ماست. شخصا تا آخر عمر گوشهای از قلبم متعلق به شهید بزرگی مانند آقای حاجیزاده است، ایشان در واقعه هواپیمای اوکراینی کار بزرگی انجام دادند، آمدند مقابل مردم و همه مسئولیت را قبول کردند. از نظر روانی لحظات بسیار سختی بود، یک نفر باید مسئولیت را میپذیرفت. من آن روز به دوستان گفتم آقای حاجیزاده شهید میشوند و از آن تاریخ شهید حاجیزاده برای من به یکی از بزرگمردان مورد علاقهام تبدیل شد. لیاقت افرادی مانند ایشان کمتر از شهادت نیست و خوشحالم که ایشان به آرزوی خودشان رسیدند، اما دریغ و درد که ایشان را نداریم.

در قصه «خدای جنگ» چقدر به واقعیت وفادار بودید؟
وقتی میخواهیم فیلمی را به صورت بیوگرافی تولید کنیم، پایبندی به داستان زندگی واقعی آدمها یک تیغ دو دَم است. اصول درام در زندگی هیچکدام از آدمها رعایت نمیشود بنابراین اگر کاملا به زندگی آنها پایبند باشید، یا باید قید جذابیت و دراماتیک شدن اثر را بزنید به قیمت پایبندی کامل به زندگی واقعی افراد، یا به نفع درام کار کنید چون برایتان مهم است که حقیقتی را از زندگی یک فرد به مخاطب منتقل کنید، یعنی تغییر واقعیت به نفع روایت حقیقت. ما در این پروژه راه دوم را انتخاب کردیم. افرادی هستند که برای رشد و بالندگی کشور شب از روز نمیشناسند و خواب را برای خودشان حرام کردند، باید به طریقی تلاش این افراد را روایت کنیم. چنین افرادی بسیاری از اوقات ظاهرا در کنار خانوادهشان هستند، اما مدتها آنها را نمیبینند. معمولا پدر در بسیاری از خانوادهها، هر روز ساعت مشخصی سرکار و آخر هفته با خانواده همراه است، اما این افراد به دلیل نوع کارشان چنین شرایطی را ندارند. ما سعی کردیم این موضوع را دراماتیک کنیم، از دست دادن خانواده را که حقیقت زندگی این افراد است، در فیلم نمایش بدهیم و تصویرمان نسبت به آنچه در زندگی واقعی آنها اتفاق میافتد، اغراقشده نباشد. با وجود اینکه شهید طهرانیمقدم تا آخرین لحظه زندگی پربرکتشان کنار خانواده بودند، اما برای من جالب بود که وقتی دختر شهید فیلم را دیدند، گفتند همین حس را از دیدن فیلم داشتم و با وجود اینکه پدرم من را به پدر بزرگم نسپرد و مجبور نشد من را از دست بدهد (اتفاقی که در قصه فیلم رخ میدهد) اما ما عملا یکدیگر را از دست داده بودیم، پدرم زمانهای طولانی نمیتوانست کنار ما باشد و این فقدان احساس میشد. همراهی با داستان خیالی ما از سوی خانواده شهیدی که قصه فیلم از زندگی ایشان الهام گرفته شده، برایم جذاب بود. این همان اتفاقی است که درباره روایت حقیقت با تغییر واقعیت گفتم، گاهی این اتفاق ما را به حقیقت نزدیکتر میکند.
پس به همین دلایل تصمیم نداشتید «پرتره» شهید طهرانی مقدم را بسازید.
بله ما بخش فنی، مهندسی و زندگی حرفهای شهید را تقریبا بدون تغییر حفظ کردیم. اعمال تغییر مربوط به زندگی شخصی و خانوادگی ایشان بود که آن هم با الهام از آنچه در زندگی بزرگانی چون ایشان اتفاق میافتد، نگارش شد.
چرا فیلمهایی مانند «خدای جنگ» کمتر در سینمای ایران ساخته میشود؟
دو دلیل عمده دارد، یکی از دلایل به همین حساسیتهای فرهنگی، امنیتی و حفاظتی سازمانهای متولی این موضوعات برمیگردد و تعامل ما هنرمندان با این سازمانها را سخت میکند. همین توقفها، فاصله افتادنها و گاهی اعتماد کامل نداشتن، اعمال نظارت از طرف سازمانی که تخصصی در این کار ندارد، یکی از موانع اصلی است. مانع دوم هم این است که چنین پروژههایی برای سینما، پروژههای روتینی محسوب نمیشود و بعضی سینماگران همیشه با ابهام به این کارها نگاه میکنند، تردید دارند که مشارکت کنند یا خیر، از طرفی هم این پروژهها بهرغم اهمیتی که دارند، هزینههای زیادی نیاز دارند، تجربههای شکستخوردهای هم در این حوزهها اتفاق افتاده، در نتیجه همه اینها دست به دست هم میدهد این اتفاق تبدیل به یک معادله پیچیده شود که تبدیل شدن هرکدام از اینها به یک فیلم فرایند پیچیدهای را طی کند.
قصد ندارید فیلمی هم درباره عملیات وعده صادق تولید کنید؟
فکر میکنم «خدای جنگ» پیوست فرهنگی - رسانهای عملیات وعده صادق است. خداوند لطف کرد و توانستیم پیش از عملیات وعده صادق در این زمینه کار کنیم، هرچند «خدای جنگ» روایتگر جنگ گذشته ماست، اما در واقع درباره جنگ امروز است و حرفهایش حرف روز است. نسل امروز، جوانان و نوجوانان ما باید درباره آنچه بر ما گذشته و آنچه تکلیف امروز ماست بدانند. در عین حال دعا میکنم این شرایط فراهم شود تا بتوانیم درباره موضوعات مشابه فیلم بسازیم، این همیشه اولویت اول ما بوده و میدانیم همه داوطلب ساخت چنین کارهایی نیستند. علاقهمان به ساخت این آثار را منتی بر سر کسی نمیدانیم، بلکه وظیفه خود میدانیم و تلاش میکنیم کار این قدر خوب باشد تا چنین احساسی ایجاد نشود که از اعتماد سخت به وجود آمده، به درستی استفاده نشده است.
از پخش تلویزیونی «خدای جنگ» راضی هستید؟
بله؛ پیشنهاد خود من بود. روز اول جنگ به دوستان سازمان اوج پیشنهاد کردم فیلم را اکران سینمایی کنیم و دوست داشتم فیلم چهارشنبه 28 خرداد در سینماها اکران شود. وقتی دیدیم شرایط سینما دارد پیچیده میشود، دوستان سازمان اوج پیشنهاد دادند که فیلم در پلتفرمها یا تلویزیون پخش شود و در بررسیهایمان به این نتیجه رسیدیم «خدای جنگ» ابتدا از تلویزیون روی آنتن برود و بعد در پلتفرمها هم منتشر شود.
فیلم در هر مدیومی که پخش شود، برایتان مهم تاثیر و دیده شدن آن است.
بله، بارها فیلم را همراه مردم در سینما تماشا کردم و تاثیر فیلم را دیدم. متوجه شدم اقشار مختلف مردم با نگاههای متنوع چقدر به دانستن آنچه بر ما گذشته نیاز داشتند و وقتی فیلم تمام میشد قدر دستاورد تسلیحاتی را بیشتر میدانستند.
10 صفحه اول
پربازدیدترین اخبار
اخبار برگزیده