فرمول تبدیل انسجام امروز به سرمایه اجتماعی فردا
نویسنده: سید مصطفی صابری
مترجم:
در 12 روزی که تیغ ستم و تجاوز بر پیکر این سرزمین نشست، مردم صبور و وطنپرست ایران، بیهیچ تردیدی، با مقاومت ملی بینظیرشان صفحهای دیگر از کتاب عشق به میهن و همدلی را رقم زدند. رژیمی کودککُش، با خیال خام تسلیم ملت، آتش جنگ را افروخت؛ اما قلبهای ایرانی، فراتر از هر باور و مرز سیاسی، اعتقادی و قومیتی، یکصدا برای ایران تپید. از رزمندگان شجاع پدافند تا کادر درمان و حافظان امنیت و ... همه و همه در برابر هجوم دشمن ایستادند. اما بیشک چهره اول این مقاومت حماسی، مردم بودند؛ همانهایی که دشمن تا آخرین لحظه امید داشت بهخاطر مشکلات اقتصادی به زانو درآیند و به خیابان بریزند، اما نفهمید قدرت ایران در همین عشق به وطن و ریشههای عمیقی است که در این خاک داریم. از همان ساعت های اولیه این تجاوز، وقتی تصویر معصومِ شهدا، از کودکی چندماهه تا مادران فداکار و جوانانی که بیشمار رؤیا در سر داشتند در پهنه این سرزمین پیچید، همگان دریافتند هدف این جنگ، چیزی جز ایران و ایرانی نیست. این انسجام عظیم ملی، در دل نام ایران معنا گرفت و دشمن سرخورده، وقتی از تحقق رؤیاهایش ناامید شد، ناگزیر ژست آتشبس گرفت. اما تداوم این امنیت، در گرو ترمیم کشور در ابعاد مختلف و توجه به درسهایی است که در دل این روزها پررنگ بود و البته تداوم این همدلی و تبدیلش به سرمایه اجتماعی ماندگاری برای ایران. درسها و الزاماتی که در ادامه مرورشان میکنیم:
بازطراحی ساختار امنیتی کشور
تجربه ضربات اولیه دشمن که عمدتاً با بهرهگیری از عوامل از داخل به امنیت ملی و جان هموطنان لطمه وارد کرد؛ بار دیگر ضرورت بازطراحی ساختارهای امنیتی کشور را پررنگ ساخت. سازمان دهی مجدد نهادهای مرتبط با امنیت داخلی و افزایش آمادگی آنها برای پیشگیری از تهدیدات احتمالی دشمن، اولویتی انکارناپذیر است. همچنین، سامان دهی وضعیت مهاجران و اتباع غیرقانونی و مدیریت کولبران، بهعنوان نقاط آسیبپذیر امنیتی، اهمیت ویژهای یافته است. هرچند طی سالها رویکردمان در قبال این اقشار انسانی بوده، اما با توجه به وقایع اخیر لازم است ضمن حفظ اصول انسانی، اصلاحات جدی و دقیقتری در سیاستگذاریها اعمال شود تا از تکرار اتفاقات تلخ جلوگیری شود.
بازسازی سامانه پدافندی کشور
بهرغم رشادتهای حماسی سربازان وطن، متاسفانه تجربه آسیب سامانه پدافندی کشورمان در برخی نقاط مثل غرب کشور، طی این حمله نظامی، ضرورت بازنگری و بازسازی زیرساختهای پدافندی و ارتقای ظرفیتهای دفاع هوایی را آشکار ساخت. بهکارگیری فناوریهای بهروز، همراه با توسعه سامانههای بومی و در صورت لزوم، واردات جنگندهها و تجهیزات پیشرفته از کشورهایی مثل روسیه و چین، باید بهعنوان راهبردی اساسی دنبال شود. این بازسازی نهتنها باید خلأهای شناساییشده در رصد و مقابله با تهدیدات را پوشش دهد، بلکه با ایجاد توان بازدارندگی بیشتر، زمینه افزایش امنیت پایدار کشور را تقویت کند. بهطور همزمان، سرمایهگذاری در پژوهش و توسعه صنایع دفاعی داخلی هم باید جزو اولویتهای سیاستگذاری قرار گیرد.
توجه به نقض عهدهای اسرائیل
بررسی کارنامه رژیم صهیونیستی و حتی رخدادهای ساعات نخست پس از آتشبس نشان میدهد که نباید از شگردها و اقدامات غیرانسانی این رژیم غافل شد. هرچند وقوع دور جدید جنگ نظامی محتمل است، اما حتی در صورت تداوم توقف جنگ و نمایش پایبندی به آن از سوی این رژیم، باید انتظار تغییر راهبرد دشمن از اقدامات نظامی به تشدید عملیات امنیتی و اطلاعاتی را داشت؛ افزایش اقدامات خرابکارانه و ترور، یکی از سناریوهای محتمل بر اساس تجربیات پیشین است. در این شرایط، آمادگی و محافظت موثرتر از مقامات و زیرساختهای حساس کشور ضروری بوده و اقدامات پیشگیرانه باید در کانون توجه تصمیمگیران قرار گیرد.
توجه ویژه به جنگ روایتها
12 روز پر التهاب گذشت، روزهایی که شمشیر دشمن نه فقط بر خاک، که بر زندگی و آینده فرزندان ما فرود آمد. از کودک چند ماهه و مادر باردار تا ورزشکاران نوجوان، جوانان پرامید و رؤیاپرداز، هر کدام قصهای ناتمام و خندههایی نیمهکاره به جا گذاشتند؛ نباید بگذاریم این چهرهها در میان اعداد سرد خبرها و آمارها، بیصدا و خاموش فراموش شوند. اکنون، جنگ اصلی در میدان روایتهاست؛ اسرائیل تلاش میکند واقعیت تلخ این قربانیان را در پشت ادعای عملیات علیه مراکز و اهداف نظامی پنهان کند و واقعیتی وارونه را به دنیا نشان دهد. اما ما وظیفه داریم حقیقت را فریاد بزنیم؛ باید جهان را با حقیقیترین روایتها، تصاویر، مستندها و حتی اشک مادران و رؤیای خاموش کودکان آشنا کنیم تا بهای این جنایتها برای طراحانش در افکار عمومی جهان، هر روز بالاتر رود. از سوی دیگر، همدلی بیسابقهای که مردم خلق کردند، میراثی است که نباید به فراموشی سپرده شود. باید این همبستگی بزرگ را در قاب فیلم و سریال، سطر سطر رمانها، نتهای موسیقی و قصههای ماندگار ثبت کنیم؛ تا هم جهانیان حقیقت مقاومت این سرزمین را دریابند و هم نسلهای آینده بدانند که چگونه از دل تلخترین شبها، ایران از دل اشکها و امیدها دوباره پرافتخار طلوع کرد.
طرحریزی نظام رفاهی کارآمد
بررسی تجربه بحرانهای مشابه در کشورهای مختلف جهان نشان میدهد که وقوع ناامنی یا تهدید، غالباً با هجوم مردم به فروشگاهها، احتکار خانگی، آشفتگی بازار و گسترش بازار سیاه همراه میشود. با این حال، در جریان بحران اخیر، جامعه ایران جلوهای متفاوت و تحسینبرانگیز از مسئولیتپذیری و همدلی نشان داد؛ چرا که در بیشتر موارد نهتنها مردم به جای رفتارهای هیجانی و منفعتطلبانه، همدلانه و متین برخورد کردند، بلکه صاحبان کسبوکار و بازاریان هم با حفظ آرامش بازار و اجتناب از سوءاستفاده، به پایداری فضای اقتصادی کشور کمک کردند. این رفتار اجتماعی بالغ و مسئولانه، سرمایهای ارزشمند برای کشور است. به همین دلیل، وظیفه حاکمیت سنگینتر میشود؛ چرا که شایسته است معیشت و رفاه این مردم صبور و همدل، بهعنوان یک اولویت جدی در سیاستگذاریها لحاظ بستر حمایتهای اجتماعی گستردهتر فراهم شود. طراحی یک نظام رفاهی کارآمد و انعطافپذیر که بتواند در مواقع بحران هم از اقشار آسیبپذیر به طور جدی حمایت کند، عامل کلیدی برای حفظ و تعمیق سرمایه اجتماعی و تقویت انسجام ملی خواهد بود.
گامی بزرگ به سوی سرمایه اجتماعی
12روز مقاومت ملت ایران بار دیگر نشان داد که ریشههای همدلی و انسجام در بستر تاریخی و فرهنگی این سرزمین، تا چه اندازه گسترده است. در این روزها ما شاهد خلق یک تجربه ناب در زیست جمعی ایرانیان بودیم که میتواند بهعنوان الگویی برای تبدیل انسجام اجتماعی به سرمایه اجتماعی، مبنای بسیاری از تحولات آینده کشور قرار گیرد. «انسجام اجتماعی» وضعیتی است که جامعه در آن سطح بالایی از همبستگی، همکاری و اعتماد میان اعضا دارد و افراد در بزنگاههای حساس، حول محور عنصری چون هویت ملی گرد هم میآیند. نمونه این انسجام را طی سالهای اخیر در سوانح طبیعی دیدیم. در این مقاومت 12 روزه اخیر، با شهادت چهرههایی چون پرنیا، دختر شاعری که شعرهایش جلوه امید و آینده بود، یا پارسا، جوانی ورزشکاری که آرزویش مدالآوری برای ایران بود، یا نوزاد دوماههای چون رایان که مظلومانه جان داد، ضربآهنگ همدلی ملی قویتر شد و قشرهای مختلف جامعه، حتی آنان که شاید سالهاست کمتر دیده میشوند با انگیزههای مشترک و عشق به ایران، به صف واحد دفاع از وطن پیوستند. حضور پررنگ و متنوع مردم در راهپیماییهای محکومیت تجاوز، با پوششهای مختلف، نویددهنده آن است که سرمایه اجتماعی فقط یک مفهوم انتزاعی نیست؛ بلکه واقعیتی عینی، مولد و قابل تقویت است. اما نباید تصور کنیم که این انسجام بیچونوچرا پایدار و همیشگی است؛ بلکه باید آن را در مسیر تبدیل به یک سرمایه اجتماعی پایدار حرکت دهیم. منبعی که نه تنها در بحرانها، بلکه در آرامش و برنامهریزیهای توسعهای باید روی آن حساب باز کرد. «سرمایه اجتماعی»، برخلاف انسجام اجتماعی که بیشتر محصول رویدادهای خاص یا بحرانهاست، ظرفیتی پایدار و فرآیندی دایمی است که مشارکت مدنی، اعتماد به نهادها، پذیرش تکثر، وفاق اجتماعی و آمادگی جمعی برای حرکت به سوی خیر عمومی را ارتقا میدهد. برای حفظ این انسجام تا تبدیلش به یک سرمایه اجتماعی باید گامهای مهمی برداشت. بهطور مثال ای کاش صداوسیما در انعکاس دیدگاههای جریانهای مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و تداوم چند صدایی گام بردارد و بهمعنای واقعی رسانهای ملی باشد و بماند. صداوسیمایی که مخالفان و منتقدان زیادی داشت اما به وقتش همان مخالفان برای اقدام شجاعانه سحر امامی و تقویت غرور ملی از تریبون رسمی کشورشان دفاع کردند. چنین اقدامی حتی میتواند مرجعیت صداوسیما را افزایش دهد و بازوهای رسانهای دشمن مثل «من و تو» و «ایران اینترنشنال» را خلع سلاح کند. ای کاش در مسیر همین خلع سلاح، هم پلتفرمهای پخش آنلاین فیلم و سریال تولیدات بهتری داشته باشند؛ هم سازمانهایی چون ساترا با تولیدات آنها با تساهل و تسامح بیشتری مواجهه داشته باشند. از سویی آزادی یا تخفیف در مجازات منتقدانی که جرایم امنیتی و خشونتآمیز نداشتهاند، اقدامی آیندهنگرانه است: اینان نشان دادند دلسوز وطناند و در روزهای خطر در کنار مردم ایستادند و در آینده هم نقششان در هدایت ذهن کنجکاو نسل جوان و تمایزشان با اپوزیسیونی که از بیرون بنای تخریب دارد، اهمیت مضاعف دارد. نکته مهم دیگر، اصلاح تصمیمگیریهایی است که بیتوجه به ضرورت ها، اولویتها و مصالح ملی، باعث تشدید گسستها و شکلگیری شکافهای اجتماعی میشود؛ در این مسیر باید از تصویب قوانینی که تجربه نشان داده هزینههای اجتماعی بالایی داشتند پرهیز کنیم. ما امروز به نقطهای رسیدهایم که همدلی ملی و وحدت تجربهشده، ظرفیتی بینظیر برای تقویت هویت ایرانی و ساخت آیندهای قدرتمند ایجاد کرده است؛ اما تبدیل این همدلی به سرمایه اجتماعی پایدار، نیازمند تداوم سیاستهای مشارکتی، اعتمادسازی، بازتولید روایتهای ملی و خلق محیطی برای تمام صداهای ایران است. اینکه دشمن تصور میکرد انسجام مردم ایران با موج مشکلات اقتصادی و... رو به زوال رفته، و جامعه ما آمادگی مقابله با تهدیدات را ندارد، همان گمانه اشتباهی بود که بر باد رفت. حال آنچه آینده سرزمین ما را میسازد، تداوم همین تجربهها و نهادینهسازی آنها در همه سطوح تصمیمگیری، رسانه، فرهنگ و سیاست است؛ سرمایهای که متعلق به همه، از شهدایی چون پرنیا و پارسا و رایان گرفته تا تمام ایرانیانی است که با هر باور و سبک زندگی، قلبشان برای این خاک میتپد و دلشان برای آینده ایران میتپد. اکنون وقت آن است که همگی یعنی دولت، نهادها، رسانهها و مردم، بر ساخت و صیانت از این سرمایه اجتماعی بکوشیم تا ایران، نه فقط در بحران، بلکه در عصر آرامش و پیشرفت هم، مثل همیشه خانهای امن و سربلند برای همه فرزندانش باشد.
10 صفحه اول