پیکر شهید مهدی خموشی روی دستان مردم خطه خورشید تشییع شد

پرواز از تفتان تا آسمان

نویسنده:  هانیه غلامی

مترجم:

 آسمان مشهد سرشار از بغض به زمین نگاه می کرد، شبیه چشمان فرزند شهید که اشک را اسیر کرده بود و می‌گفت: «بابای من برای دفاع از وطن شهید شد.» پیکر شهیدمهدی خموشی از شهدای حمله تروریستی تفتان، آخرین پابوسی‌ حضرت سلطان را روی دستان همرزمانش و با بدرقه مردم ولایتمدار مشهد به پایان رساند. صبح دوشنبه در زیر بغض آسمان و حیرت افلاکیان، مردمان دیار خورشید، پیکر یکی از بهترین فرزندان‌شان را روی دست گرفتند و عروجش از حرم امام هشتم(ع) به آسمان هشتم را نظاره‌گر بودند. قشرهای مختلف مردم با حضور در مراسم تشییع شهیدخموشی قدردانی خود را از مدافعان امنیت کشور نشان دادند. با حک شدن نام شهید در ابتدای هر اسم، اشک و لبخند توأمان بر چهره می نشیند. احساس افتخار، سربلندی، عزت، امنیت و درد همزمان جان را صیقل می بخشد. مگر جز این است که شهید فارغ از زمان و مکان تا ابد زنده می ماند و زمان ما را با خود می برد و با تاریخ رهسپاریم. همین است که هر آن کس می ماند، رنج بیشتری می کشد. دوشنبه زیر آسمان سرشار از بغض و پوشیده از ابرهای تیرۀ به هم فشرده آسمان مشهد، همسر شهید با هر قطره اشک فرزندانش روح از بدنش می رفت و برمی گشت؛ اما استوار ایستاده بود و تمام درس های آموخته پای مکتب زینب کبری(س) را یک جا امتحان می داد. مجاوران و زائران امام رئوف با فاصله اطراف خانواده شهید ایستاده بودند، سر تا پا خاکسار و اشک هایشان باران شد و بر زمین ریخت. دقیقه ها می گذشت، دختر کوچک شهید دست به دیده می کشید و روی پنجه پا بلند می شد تا از انتهای صف همرزمان پدرش، نشانی از او بیابد. پسرش سر را روی شانه مادر گذاشته بود، شانه هایی که خود می لرزیدند. مارش نظامی که بلند شد، صدای گریه واضح‌تر به گوش می رسید، گویا امید داشتند صدای بارش باران چشم‌هایشان در میان نواختن سنج و طبل و شیپور گم شود. سپند بر آتش ریختند و به استقبال پیکری رفتند که همه امیدشان بود. تابوت حامل پیکر شهید با جامه ای از پرچم پرافتخار ایران، روی دستان مردانی بود که همچون شهیدمهدی خموشی رسالت‌شان را محافظت از ریگ ریگ این مرز و بوم می دانند و به تصویر می کشند این شعر را که می گوید: «به پاس هر وجب خاکی از این ملک، چه بسیار است، آن سرها که رفته! ز مستی بر سر هر قطعه زین خاک، خدا داند چه افسرها که رفته!»

رنگ وحدت
تشییع شهید خموشی رنگ وحدت داشت، با وجود آن‎که روز تعطیل نبود، اما حضور قشرهای مختلف جامعه بسیار پررنگ به چشم می آمد. افرادی که تنوع ظاهری‌شان، نمود تفاوت اندیشه‌هایشان بود، دوشادوش هم قدم برمی داشتند، زیرا قدردان عزیزی مشترک بودند. شهیدی که از جانش برای حفظ آرامش و امنیت آن‌ ها گذشته بود. با آغاز مراسم و حرکت به سمت حرم مطهر رضوی بر جمعیت افزوده می شد، بعضی افراد از محل کارشان آمده بودند تا تنها چند دقیقه در تشییع حضور داشته باشند و برگردند. بانویی با روپوش سفید روی پله‌های داروخانه ایستاده بود و با چشمان اشک آلود، شهید را بدرقه می کرد. عده ای همراه با خانواده هایشان آمده بودند. پدری دست دخترش را گرفته بود و به او می گفت: «در مرز شهید شده است». مرد میان‎سالی مبهوت به تابوت شهید نگاه می کرد، اشک و لبخندش به هم آمیخته بود و سرش را تکان می داد، حتی توجه نداشت آتش سیگارش به انگشتانش رسیده است. مشهدی ها شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل سر دادند تا نشان دهند از دست دادن فرزندان‎شان اراده آن‌ها را در مبارزه با ظلم سست نخواهد کرد.
افتخار مردم به شهید خموشی
​​​​​​​به سمت خانم و آقایی رفتم که با چشمان سرخ گوشه ای ایستاده بودند، پرسیدم چرا احساس کرده اید باید در این تشییع شرکت کنید؟ زن میان‎سال در جواب گفت: «برای همدلی آمده ام و به فرزندان شهید می گویم به پدرتان افتخار کنید، او برای حفظ آب و خاک جانش را داده است.» هنوز حرفش تمام نشده بود که مرد میان‎سال ادامه حرفش را گرفت، و گفت: «ما همیشه برای همدلی حضور خواهیم داشت و به شهدا افتخار می کنیم، اما مسئولان هم باید توجه داشته باشند، در این ماجرا بعضی خانواده ها فرزندشان سرباز بوده و برایشان خیلی سخت است؛ مادر و پدری پسرش را راهی کند و بعد از یک هفته از دست بدهد، این تلخ است.» خانم جوان دیگری دور از بقیه ایستاده بود، به او گفتم هوا سرد است، چرا برای تشییع آمده اید؟ در حالی که صدایش از بغض می لرزید، گفت: «ما به شهدا مدیونیم، جان شان را برای دفاع از کشور و ما داده اند. به جوانان کشورمان به خصوص این شهید و همه مردان شجاعی که برای امنیت جان شان را فدا می کنند، افتخار می کنم. من امروز برای همدلی با خانواده شهید آمده‌ ام، فرزندان این شهید باید به پدرشان افتخار کنند، هرچند می دانم از دست دادن پدر بسیار سخت است، چون من نیز پدرم را از دست داده ام، امیدوارم خداوند به آن ها صبر بدهد.»
پیکر شهید خاموشی در بهشت رضا(ع) آرام گرفت
پیکر ستوان یکم شهید مهدی خموشی از مهدیه مشهد تا حرم مطهر رضوی با بدرقه مجاوران و زائران امام مهربانی ها تشییع شد و بعد از برگزاری مراسم نماز در صحن کوثر حرم مطهر برای خاکسپاری به قطعه چهارده بهشت رضا(ع) منتقل شد. وی به همراه 9 تن از همرزمانش روز شنبه (5 آبان) در حمله تروریستی گروهک جیش الظلم در منطقه تفتان سیستان و بلوچستان به شهادت رسید.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین