بحران 40 سالگی یکهو بر سرم آوار شد

نویسنده: فائزه سجادی | ‌ روان‌شناس 

مترجم:

خانمی هستم که چند روز پیش تولد 40 سالگی‌ام بود. انگار یکهو وارد بحران 40 سالگی شدم. ناراحتی، افسردگی، پشیمانی از گذشته، ناامیدی، اضطراب و ... یکهو بر سرم آوار شده است. کمکم کنید.

مخاطب گرامی، علایمی که دارید تا حدودی طبیعی است اما برای این که این مشکل شما رفع شود، باید دست از مرور خاطرات گذشته بردارید. همچنین خودتان را بابت کارهایی که نکردید یا اشتباهاتی که در زندگی داشتید، سرزنش نکنید. این طبیعی است که انسان در جوانی اشتباهاتی از سر هیجان داشته باشد ولی در میان‎سالی به اشتباهات خود پی می‌برد و دوست دارد گذشته را جبران کند؛ ولی گذشته تمام شده و رفته و تنها چیزی که برای انسان مانده، الان است یعنی زمان حال و آینده. فکر کردن به گذشته هیچ دردی از انسان دوا نمی‌کند ولی تجربیات خوبی برای انسان می‌سازد که دیگر در زندگی انجام ندهد .
امیدوار باشید
هیچ فکری بدتر از ناامیدی وجود ندارد. درست است که در مقابل گذشته کاری نمی‌توان انجام داد ولی شما هنوز سال‌های زیادی در زندگی دارید که می‌توانید با تجربیاتی که به‎دست آوردید آینده خوبی را رقم بزنید. تنها کاری که می‌توان انجام داد، این است که فکر کنید جریان زندگی تازه شروع شده و امید و انگیزه برای انجام کارهای جدید داشته باشید. سعی کنید تنها نباشید و بیشتر به فعالیت و کار کردن مشغول باشید تا افکارتان شما را به خودش مشغول نکند. وقتی فکر منفی سراغ‌تان می‌آید سعی کنید با امید و انگیزه به آینده آن ها را از خود دور سازید.
این 2 قدم را بردارید
در قدم اول، هر روز ورزش کنید. در قدم دوم به برنامه‌ریزی کارهای‌تان بپردازید. در قدم سوم، تنها نباشید یعنی حداقل دوست و آشنایی داشته باشید که بتوانید ساعتی در هفته را با آن‌ها بگذرانید.
۴۰سالگی وحشتناک نیست
این طور نگاه کنید که 40 سالگی خیلی هم خوب است چون تمام هیجانات و احساسات جای خودشان را به عقلانی‌تر کردن زندگی داده‌اند و شروع خیلی خوبی هم است. زندگی همواره در جریان است و می‌توانید بعد از این سن، مثمر ثمرتر باشید. همچنین می‌توانید به جوان‌ترها کمک کنید تا راهنمای خوبی باشید برای دیگران و دیگران به وجود شما افتخار خواهند کرد.
10 شماره آخر