هراس از آینده در دل دوتار نوازان خراسانی
گفتوگوی خراسان با امید رحمانی بوژگانی از نسل جوان موسیقی مقامی خراسان درباره آینده این موسیقی و چالشهای پیش روی دوتار و دوتارنوازاننویسنده:
مترجم:
گروه ادب و هنر- موسیقی مقامی خراسان، با نوای دوتار و آوازهای روحنواز خود، میراثی گرانبها از فرهنگ و هنر این سرزمین است. جوانانی بااستعداد و عاشق، همچون امید رحمانی بوژگانی، با شور و اشتیاق میراثداری این هنر ارزشمند را با تمام سختیها و بی مهریها به دوتار و دوتار نوازان همچنان بر دوش میکشند. رحمانی، جوان خوشآتیه تربتجامی که در جشنواره موسیقی مقامی آوای کویر خوش درخشیده، از کودکی با نوای دوتار و آواز پدر و بزرگان موسیقی این دیار خو گرفته است. او با عشقی وِراثتی دوتار نوازی را آموخته و اکنون آرزوی آموزش این هنر به نسل بعدی را در سر میپروراند. اگرچه تعداد زیادی از دوتار نوازان خراسان هنوز در کنج تنهایی خود کمر به زنده نگهداشتن این هنر دارند اما بسیاری از جوانان مستعد هم هستند که دوتار را گوشه خانه گذاشتهاند و برای کارگری به شهرهای مختلف رفتهاند و بهجای دسته دوتار، دسته بیل و کلنگ را به دست گرفتهاند. البته باید به آنها حق داد چون زندگی خرج دارد و این چیزها را نمیفهمد.مهمترین دغدغه هنرمندان جوان موسیقی مقامی خراسان، نگرانی از آینده شغلی و معیشتی است. رحمانی در این مصاحبه با اشاره به وضعیت سخت زندگی استادان بزرگ این حوزه، از آینده خود و همنسلانش ابراز نگرانی میکند. در ادامه گفتوگو با این دوتار نواز جوان خراسانی را میخوانید.
از زندگیتان بگویید و از اینکه دوتار و آواز از کجا شروع شد؟
امید رحمانی بوژگانی هستم از شهر احمدآباد صولت تربتجام. احمدآباد صولت بهواسطه حضور پیش کسوتان موسیقی یعنی برادران عزیزی زاده که به بچههای «قمندان» شهرت داشتند و استاد غلامحسین غفاری، یکی از پایگاههای هنر و موسیقی در دهه ۶۰ بوده است. من متولد میانه دهه ۶۰ در خانوادهای هنری و اهل موسیقی هستم. طبیعی است که بنده هم به سمت موسیقی کشیده شدم. پدرم غلام رحمانی آوازخوان بسیار خوبی بود و اولین استاد من در آواز پدرم بود. غیر از پدرم، داییام هم خواننده خوبی بود. همچنین بهطور غیرمستقیم از استادان غلامعلی پورعطایی، عبدا... امینی، غلام رسول صوفی و جمشید پورعطایی هم بهره بردهام. آوازخواندن را از 9 سالگی شروع کردم.
در منطقه خودتان ارتباط مردم را با موسیقی مقامی چگونه میبینید؟
ببینید این ارتباط نسل به نسل بوده و هست با این توضیح که در مقاطعی این ارتباط پررنگتر و در مقاطعی هم کمرنگتر شده است. مثلاً در تربتجام در مقطعی که استادان بزرگ موسیقی شرق و جنوب خراسان همچون غلامعلی پور عطایی، ذوالفقار عسکریان، نور محمد دُرپور، مرادعلی سالار احمدی، عبدا... سرور احمدی و ... زنده بودند چراغ این موسیقی پرنورتر بود.آن روزها ارتباط مردم آنقدر با این موسیقی محکم بود که همه چشمانتظار بودیم کی آلبوم تازهای مثلاً از استاد غفاری با همراهی دوتار استاد ذوالفقار عسکریان منتشر بشود.
همچنین در سالهای گذشته به همت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تربتجام یک روز در هفته، محفلی در سالن فرهنگ و ارشاد برگزار میشد که با استقبال مردم روبهرو شده بود. متأسفانه در حال حاضر این محفل برگزار نمیشود و جای خالی آن بهشدت احساس میشود. اگر ازایندست محافل داشته باشیم به ارتباط بهتر مردم با موسیقی اصیل تربتجام منجر خواهد شد. در حال حاضر هم خوشبختانه شوق و علاقهمندی در جوانان این منطقه نسبت به این نوع موسیقی اصیل قابلمشاهده است که خدا را شکر جای خشنودی است هرچند میشود هنوز هم کارهای مهمی انجام داد؛ مثلاً میشود با دایر کردن مکتبخانههای آموزش موسیقی در سطح شهرها باوجود هنرمندان فعال برای نشست و تبادلنظرها به تقویت این ارتباط کمک کرد و فضای بهتری را برای آموختن نوجوانان و جوانان و تبادلنظر در حوزه موسیقی فراهم آورد.
وضعیت ساز دوتار در شرق و جنوب خراسان چگونه است؟
خاستگاه دوتار در خراسان بزرگ و بیشتر در محدوده شرق و جنوب شرق خراسان بوده است. این از گذشتههای دور تا امروز وجود داشته است و این سالها هم شهرهایی همچون سرخس، فریمان، کاشمر، تایباد، خواف به مرکزیت تربتجام پرچمداران شاخص دوتار و دوتار نوازی در کشور هستند تا آنجا که ساز دوتار جزئی از زندگی مردم تربتجام شده است. از گذشته تا امروز دوتار همراه و همپای آنها در مراسم مختلف بوده است. طبیعی است که دوتار باید در تربتجام در جریان باشد هرچند در این شهر سازهای دیگری ازجمله نی، دایره، سرنا و دهل هم به حیات خودشان ادامه میدهند اما دوتار عمومیت بیشتری دارد و قاعدتاً رشد و بالندگی بیشتری از این ساز را در این خطه دیدهایم.
وضعیت هنرمندان فعال در این عرصه را چگونه میبینید؟
واقعیت این است که زندگی هنرمندان موسیقی مقامی تا جایی که مطلعم وضعیت خوبی نیست. من فکر میکنم استادی که همه زندگیاش را در اشاعه و حفظ این موسیقی اصیل گذاشته است، نباید در شرایط سختی به سر ببرد. نباید میراث داران این موسیقی اصیل با تنگناهایی روبه رو باشند. بنده و دیگرانی که بهعنوان یک خوشهچین و شاگرد استادان بزرگ این حوزهایم، وقتی وضعیت زندگی و مالی این استادان بزرگ را میبینیم، از آینده خودمان میترسیم و میترسیم که این ترس باعث دلسردی و دلزدگی ما از این راه باشد.
به نظرم باید بیشتر به زندگی این استادان رسید تا جوانها هم با دلگرمی بیشتری سراغ این موسیقی بروند که بخش مهمی از فرهنگ ماست.
گروه ادب و هنر- موسیقی مقامی خراسان، با نوای دوتار و آوازهای روحنواز خود، میراثی گرانبها از فرهنگ و هنر این سرزمین است. جوانانی بااستعداد و عاشق، همچون امید رحمانی بوژگانی، با شور و اشتیاق میراثداری این هنر ارزشمند را با تمام سختیها و بی مهریها به دوتار و دوتار نوازان همچنان بر دوش میکشند. رحمانی، جوان خوشآتیه تربتجامی که در جشنواره موسیقی مقامی آوای کویر خوش درخشیده، از کودکی با نوای دوتار و آواز پدر و بزرگان موسیقی این دیار خو گرفته است. او با عشقی وِراثتی دوتار نوازی را آموخته و اکنون آرزوی آموزش این هنر به نسل بعدی را در سر میپروراند. اگرچه تعداد زیادی از دوتار نوازان خراسان هنوز در کنج تنهایی خود کمر به زنده نگهداشتن این هنر دارند اما بسیاری از جوانان مستعد هم هستند که دوتار را گوشه خانه گذاشتهاند و برای کارگری به شهرهای مختلف رفتهاند و بهجای دسته دوتار، دسته بیل و کلنگ را به دست گرفتهاند. البته باید به آنها حق داد چون زندگی خرج دارد و این چیزها را نمیفهمد.مهمترین دغدغه هنرمندان جوان موسیقی مقامی خراسان، نگرانی از آینده شغلی و معیشتی است. رحمانی در این مصاحبه با اشاره به وضعیت سخت زندگی استادان بزرگ این حوزه، از آینده خود و همنسلانش ابراز نگرانی میکند. در ادامه گفتوگو با این دوتار نواز جوان خراسانی را میخوانید.
از زندگیتان بگویید و از اینکه دوتار و آواز از کجا شروع شد؟
امید رحمانی بوژگانی هستم از شهر احمدآباد صولت تربتجام. احمدآباد صولت بهواسطه حضور پیش کسوتان موسیقی یعنی برادران عزیزی زاده که به بچههای «قمندان» شهرت داشتند و استاد غلامحسین غفاری، یکی از پایگاههای هنر و موسیقی در دهه ۶۰ بوده است. من متولد میانه دهه ۶۰ در خانوادهای هنری و اهل موسیقی هستم. طبیعی است که بنده هم به سمت موسیقی کشیده شدم. پدرم غلام رحمانی آوازخوان بسیار خوبی بود و اولین استاد من در آواز پدرم بود. غیر از پدرم، داییام هم خواننده خوبی بود. همچنین بهطور غیرمستقیم از استادان غلامعلی پورعطایی، عبدا... امینی، غلام رسول صوفی و جمشید پورعطایی هم بهره بردهام. آوازخواندن را از 9 سالگی شروع کردم.
در منطقه خودتان ارتباط مردم را با موسیقی مقامی چگونه میبینید؟
ببینید این ارتباط نسل به نسل بوده و هست با این توضیح که در مقاطعی این ارتباط پررنگتر و در مقاطعی هم کمرنگتر شده است. مثلاً در تربتجام در مقطعی که استادان بزرگ موسیقی شرق و جنوب خراسان همچون غلامعلی پور عطایی، ذوالفقار عسکریان، نور محمد دُرپور، مرادعلی سالار احمدی، عبدا... سرور احمدی و ... زنده بودند چراغ این موسیقی پرنورتر بود.آن روزها ارتباط مردم آنقدر با این موسیقی محکم بود که همه چشمانتظار بودیم کی آلبوم تازهای مثلاً از استاد غفاری با همراهی دوتار استاد ذوالفقار عسکریان منتشر بشود.
همچنین در سالهای گذشته به همت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تربتجام یک روز در هفته، محفلی در سالن فرهنگ و ارشاد برگزار میشد که با استقبال مردم روبهرو شده بود. متأسفانه در حال حاضر این محفل برگزار نمیشود و جای خالی آن بهشدت احساس میشود. اگر ازایندست محافل داشته باشیم به ارتباط بهتر مردم با موسیقی اصیل تربتجام منجر خواهد شد. در حال حاضر هم خوشبختانه شوق و علاقهمندی در جوانان این منطقه نسبت به این نوع موسیقی اصیل قابلمشاهده است که خدا را شکر جای خشنودی است هرچند میشود هنوز هم کارهای مهمی انجام داد؛ مثلاً میشود با دایر کردن مکتبخانههای آموزش موسیقی در سطح شهرها باوجود هنرمندان فعال برای نشست و تبادلنظرها به تقویت این ارتباط کمک کرد و فضای بهتری را برای آموختن نوجوانان و جوانان و تبادلنظر در حوزه موسیقی فراهم آورد.
وضعیت ساز دوتار در شرق و جنوب خراسان چگونه است؟
خاستگاه دوتار در خراسان بزرگ و بیشتر در محدوده شرق و جنوب شرق خراسان بوده است. این از گذشتههای دور تا امروز وجود داشته است و این سالها هم شهرهایی همچون سرخس، فریمان، کاشمر، تایباد، خواف به مرکزیت تربتجام پرچمداران شاخص دوتار و دوتار نوازی در کشور هستند تا آنجا که ساز دوتار جزئی از زندگی مردم تربتجام شده است. از گذشته تا امروز دوتار همراه و همپای آنها در مراسم مختلف بوده است. طبیعی است که دوتار باید در تربتجام در جریان باشد هرچند در این شهر سازهای دیگری ازجمله نی، دایره، سرنا و دهل هم به حیات خودشان ادامه میدهند اما دوتار عمومیت بیشتری دارد و قاعدتاً رشد و بالندگی بیشتری از این ساز را در این خطه دیدهایم.
وضعیت هنرمندان فعال در این عرصه را چگونه میبینید؟
واقعیت این است که زندگی هنرمندان موسیقی مقامی تا جایی که مطلعم وضعیت خوبی نیست. من فکر میکنم استادی که همه زندگیاش را در اشاعه و حفظ این موسیقی اصیل گذاشته است، نباید در شرایط سختی به سر ببرد. نباید میراث داران این موسیقی اصیل با تنگناهایی روبه رو باشند. بنده و دیگرانی که بهعنوان یک خوشهچین و شاگرد استادان بزرگ این حوزهایم، وقتی وضعیت زندگی و مالی این استادان بزرگ را میبینیم، از آینده خودمان میترسیم و میترسیم که این ترس باعث دلسردی و دلزدگی ما از این راه باشد.
به نظرم باید بیشتر به زندگی این استادان رسید تا جوانها هم با دلگرمی بیشتری سراغ این موسیقی بروند که بخش مهمی از فرهنگ ماست.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین