شاخص و شنیدنی مثل «شَک»

آلبوم تازه انتشار یافته حمید حامی  چه ویژگی های شعری و موسیقایی دارد؟ 

نویسنده: محمد بهبودی نیا

مترجم:

​​​​​​​
چند روز پیش خبر خوش انتشار آلبوم جدید حمید حامی با نام «شَک» در رسانه‌ها منتشر شد. حامی در این آلبوم با صدای خاص خودش همان مسیر موفق موسیقی فاخر را در پیش‌گرفته و بی‌هیچ دلهره‌ای نسبت به عقب ماندن از مارکت موسیقی اثری را خلق کرده که از آن می‌توان به‌عنوان آلبومی فاخر یاد کرد. بی‌تردید نوشتن درباره جنبه‌های مختلف این آلبوم از جمله موسیقی، صدا، ترانه، تنظیم، ساز بندی و ... نیاز به زمان فضای گسترده‌ای دارد و به همین دلیل با فرض این که شما این آلبوم را شنیده‌اید به‌صورت گذرا برخی ترانه‌ها را بررسی می‌کنیم. این آلبوم شامل قطعه‌های «شک»، «عاشق‌ترم نکن»، «بی‌تکرار»، «موندنی»، «دوباره برگشتی»، «حادثه»، «بی‌سرزمین»، «گهواره»، «ابر شب»، «ترانه ایران»، «موندنی» است که ترانه‌های آن حاصل ذوق، فریماه حسینی، مریم اسدی، حمیدرضا صمدی، کسری بختیاریان، بابک صحرایی، سما صفایی، گلدیس گندمی، حسن علیشیری و حسین غیاثی است.


انتخاب هوشمندانه وزن در ترانه
دوباره برگشتی تا شب پریشون شه
تا پنجره گیج بوسه بارون شه
و...
این ترانه دارای یک فضای تکرارشونده مثبت است. تصویرسازهای به‌جا به انتقال عاطفه و مفهوم کمک قابل‌توجهی کرده است. هم‌نشینی کلمات خوش‌آهنگ و خوش‌خوان را می‌توان از دیگر نقاط قوت این ترانه به شما رآورد.
یکی دیگر از نقاط قوت ترانه، استفاده از وزن مناسب  است. وزن دوری «مستفعلن فعلن، مستفعلن فعلن» دست آهنگ ساز را برای ساخت یک ملودی خوش‌خوان باز گذاشته است.
تصویر پردازی به نفع عاطفه و مفهوم 
آگه ویرون، آگه بی آشیونم
آگه خسته از آزار خزونم
نگاهم کن دوباره جون بگیرم
بتونم از حضور تو بخونم
و...
 «مفاعیلن مفاعیلن فعولن» وزن ترانه «ابر شب» است. این ترانه از ساختار روایی منسجمی پیروی می‌کند. می‌توان آن را به سه بخش تقسیم کرد بخش اول: اندوه دوری، بخش دوم: بیان عشق و بخش سوم: امیدواری و روشن کردن شمع امید در دل مخاطب.
استفاده از کلمات "خزون"، "سقوط"، "پروانه"، "شکسته بالی"، "شمع"، "خورشید"، "آیینگی"، "بهار" و "ابر" اگرچه خارج از ترانه، ذهن ما را به سمت و سوی شعرهای قدمایی سوق می‌دهد اما وقتی با این کلمات در دل ترانه روبه رو می‌شویم این حس از ذهنمان پاک می‌شود و علاوه بر این همین کلمات به تصویری شدن بیشتر ترانه کمک کرده و به مخاطب کمک می‌کند با ترانه راحت‌تر ارتباط برقرار کند.
چینش معمایی
دیونتم ولی تو باورم نکن
توعاشقم نشو عاشق‌ترم نکن
عاشق‌ترم نکن نزدیک من نیا
توو عمق این شب تاریک من نیا
و...
 «مفعول فاعلن مفعول فاعلن» یا «مستفعلن فعل مستفعلن فعل» وزن این ترانه است. این جا هم ما با وزنی دوری روبروییم پس به این نتیجه می‌رسیم که در مارکت امروز استفاده از وزن‌های دوری برای ترانه، حرف اول را می‌زند. ترانه‌سرا با لحنی پر از تضاد و شک نسبت به عاشق‌تر شدن قصد دارد نوعی چینش معمایی را در ترانه اجرا کند تا حرفش را کم‌کم به مخاطب بزند و این کار را به بهترین شکل ممکن انجام داده است.
 این ترانه با جملاتی کوتاه اما تأثیرگذار، احساسات و حال و هوای شاعر را به‌طور واضح به تصویر می‌کشد. مثل این بیت «تموم زندگیم، آلوده غمه /می‌سوزم از تبت دوباره سردمه»، «در حال انفجار در حال مردنم، دیگه بهم نگو که گمشده ت منم»، «توی هوای من، دیگه نفس نکش»
یکی از موضوعات مهم دیگر در ترانه‌سرایی این نکته است که ترانه باید ساده باشد اما ساده‌انگارانه نباشد. در این ترانه و مصرع‌هایی که مثال زدیم دقیقاً این نکته رعایت شده در عین سادگی حرف‌های عمیقی را شاهدیم.
همچنان شنیدنی
جاده‌ای که رو به رو مه دیگه پایانی نداره
 از تموم دنیا انگار بغض و تنهایی می باره
و...
 این ترانه به‌طور واضح و مستقیم احساسات درونیِ شاعر را بیان می‌کند، همین صراحت و صادقانه بودن کلام باعث می‌شود شنونده با ترانه ارتباط عمیقی برقرار کند.
ترانه با تکرار "جاده‌ای که روبه رومه" و استفاده ازجمله‌های کوتاه و پر از حس، ریتمی خاص و منسجم به وجود آورده است.
غربت، مفهوم عمیقی دارد و برای انتقال این موقعیت درد آور استخدام کلماتی با فراز و فرودها عاطفی بیشتر می‌توانست ترانه را چندین پله به سمت شنیدنی‌تر شدن پرتاب کند؛ اما این اتفاق رخ نداده و کفه سوژه‌ای که برای سرودن ترانه انتخاب شده ازکفه زیبایی‌های نهفته در ترانه سنگین‌تر است.
ما در ترانه با کلماتی روبه رو هستیم که در ترانه‌های دهه 70 و پیش از آن وجود داشت. حامی با انتخاب این ترانه و ملودی بی‌تردید خواسته به مخاطب ثابت کند می‌توان با زبان مارکت چند دهه پیش سخن گفت اما همچنان شنیدنی ماند.
زلال، خودمانی و به یاد ماندنی
منم عاشق شدم انگار، نگاهم گیج و آشفته س
سکوت مبهم چشمام، پر از حرفای ناگفته س
و...
در ترانه «بی تکرار» کلمات مثل برگی که روی جریان آرام آب در حرکتست روی ملودی حرکت می‌کنند. تصاویر و تشبیهات به شدت صمیمی و دوست داشتنی هستند و همین ویژگی‌ها باعث می‌شود شنونده این بیت‌ها را به ذهن بسپارد و با حمید حامی زمزمه کند: «یه حس خوب بی تکرار، یه دنیا خواب و من بیدار /بدون ترس و بی انکار منم عاشق شدم انگار»
در این اثر ترانه‌سرا به صمیمیت کلام نگاه ویژه‌ای داشته است.
حمید حامی با گنجاندن این ترانه و یکی و دو ترانه دیگر که فضایی مثبت دارند سعی می‌کند فضای مه آلود و غم گرفته حاکم بر ترانه‌های دیگر را بشکند و نوعی تعادل عاطفی در آلبوم ایجاد کند.
عشق؛ محال دست یافتنی
می شه ماهو با چشای بسته دید
می شه بی پر ته آسمون رسید
باید از قفس رهایی رو شناخت
خط نورو روی تاریکی کشید
سه مصرع ابتدایی این ترانه به دلیل طراحی فضایی متفاوت از قبیل دیدن ماه با چشم‌های بسته، پرکشیدن تا ته آسمان آن هم بی پر، حواس مخاطب را به سمت نگاه نو ترانه جلب می‌کند. ترانه‌سرا در این بیت‌ها از امری محال صحبت می‌کند که اگرچه محال است اما شدنی است. ترانه‌سرا تا اینجای کار موفق عمل کرده اما مصرع چهارم، دچار یک حرف کلیشه‌ای شده که شاید به دلیل اجبار وزن و قافیه تن به سرودن این مصرع داده است.
شاعر دردو بیت بعد دوباره اوج می‌گیرد. پای لحن و تصویر پردازی‌های مناسب را به ترانه باز می‌کند؛ اما در بیت‌های بعد دوباره دچار کلیشه می‌شود و دست به دامن ارائه تصاویری دستفرسود می‌شود. 
آوردن کلماتی مانند هجرت، تک چراغ، بُگذر، گهواره تنهایی که کلماتی قدمایی به شمار می‌آیند ضربه زننده است. از این گذشته در مصرع «وقتی غربت سایه هاش رو شونه ته» در اصل شاعر باید بگوید وقتی سایه غربت رو شونه ته و اگر قصد شکستن ساختار دستوری زبان را دارد و سایه هاش را به‌صورت جمع می آود باید از آن کار کردی بکشد که نکشیده است.
شعر دیر یاب
شکسته شاخه‌های من اگر چه ریشه‌ای‌ترم
برای عشق چشم تو من شکسته آخرم
تمام شعرهای من تورا نگاه می‌کند
به شعله خیال تو پنجره آه می‌کند
زبان شعر در این اثر با دیگر ترانه‌ها متفاوت است. ما در این قطعه موسیقی، با یک مثنوی با زبان معیار روبرو هستیم که نقطه قوت آن را می‌توان در عاطفه مندی دوست داشتنی‌اش دانست.
البته نباید از ضعف تألیف در برخی مصرع‌ها به سادگی گذشت مثلاً در مصرع «به شعله خیال تو پنجره آه می‌کند» که منظور «ها» کردن است و طبیعتاً «ها» کردن با «آه» کشیدن متفاوت است، «خیال کن که ریشه‌ام به ساقه‌های تو رسید/و بعد از آن دگر تورا دور در آسمان ندید» گذشته از اینکه استفاده از کلمه «دگر» و... به دلیل فرسوده بودن با زبان امروز در تضاد است در کل شعر، بعضی بیت و مصرع‌ها گریزهای مفهومی دارند. شاعر این شعر اگر چه خواسته با انتخاب برخی کلمات و قافیه‌ها هیبت شعر را درشت‌تر از آنچه هست نشان دهد اما موفق عمل نکرده است. بی‌تردید خاصیت ترانه، صمیمیت و همه فهم بودن آن است اما این شعر، گره‌های معنایی زیادی دارد و به همین دلیل به شعری دیریاب بدل شده که مخاطب را در دریافت مفهوم گیج می‌کند.
پرسشگری در ترانه
بعضی از آدما عادت دارن
 بی صدا بیانو بی صدا برن
بعضی از آدما موندنی میشن
 چون نمی دونن باید کجا برن
همین دو بیت برای رأی دادن به این ترانه به‌عنوان ترانه‌ای شنیدنی کافی است وقتی این ترانه را می‌شنویم با خودمان می گوییم: «ترانه‌سرا چقدر داره حرف دل ما را زده». بیان روایت‌های ناب در این ترانه گاهی ما را شگفت زده می‌کند.
از این گذشته جملات پر مغزی را مشاهده می‌کنیم که برخلاف بسیاری از ترانه‌های امروز حرف‌های زیادی برای گفتن دارند.
پرسشگری برای ایجاد ارتباط غیر مستقیم با مخاطب یکی از شیوه‌های تأثیرگذار ترانه به شمار می‌آید وقتی ما سوالی را مستقیم یا در لفافه مطرح می‌کنیم که در ذهن بسیاری از ما وجود دارد شنونده ناخودآگاه به دنبال پاسخ می‌گردد و در نتیجه ارتباط خوبی میان اثر و مخاطب برقرار می‌شود.
روایت شنیدنی پاییز
عجب پاییز تلخی شد
نه بارون زد نه عاشق شد
فقط برگای زردش موند
که تن‌پوشِ شقایق شد
و...
مارکت امروز از فقدان ترانه روایتگر رنج می‌برد. ترانه‌های امروز را می‌توان بیان بریده‌ای از یک روایت دانست که بیشتر انتقال حس، به شمار می‌آید. ما در بسیاری از ترانه‌ها روایت و قصه‌ای نمی‌بینیم؛ اما در این قطعه موسیقی، حمید حامی با تکیه بر ترانه‌های روایت محور به سراغ انتخاب ترانه‌ای رفته که یک قصه کامل را از نقطه آغاز تا پایان روایت می‌کند. علیرغم طولانی بودن این قطعه روایت جذاب و شنیدنی و قصه مانند آن مخاطب را برای شنیدن ادامه اثر مشتاق‌تر می‌کند.
عاشقانه‌ای متفاوت برای وطن
سر می‌کشم من از سر دلتنگی
 آرامش عمیق جنوبت را
هر عصر شانه می‌زنم آهسته
 امواج گیسوان غروبت را 
اگر نام ترانه یعنی «ترانه ایران» را کنار بگذاریم به سختی متوجه می‌شویم که این ترانه برای ایران نوشته شده، این نوع نگاه یعنی خالی شدن ترانه از کلیدواژه‌های تکراری که در ترانه‌های میهنی می‌شنویم قابل توجه است.
ترانه سرشار از حس عاشقانه‌هاست. شاعر در این ترانه به ما می‌گوید وطن را باید به همان اندازه و همانگونه دوست داشت که معشوق را.
از نکات مثبت این ترانه می‌توان به عاطفه عمیق، اغراق، استفاده از صنعت تکرار، توصیف‌ها و تشبیه‌های بکر، نگاه متفاوت به وطن، شخصیت بخشی به وطن، دوری از شعار زدگی و ... اشاره کرد.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین