درنگی در نقاط ضعف و قوت فصل دوم یکی از پرمخاطب ترین سریال های جهان
«بازی مرکب 2»؛ فصل جدید یا نیم فصل؟
نویسنده: محمد عنبرسوز
مترجم:
«بازی مرکب» یکی از مهمترین سریالهای جهان در سالهای اخیر است. بعد از گذشت قریب به سه سال از فصل اول، دومین فصل این مجموعه بهتازگی توسط نتفلیکس منتشر شده و باز هم پرمخاطب بوده است. سریال «بازی مرکب» بیش از آنکه متکی بر یک سناریوی منسجم باشد، روی ایده درخشانش سوار میشود. اما خلاقیت ایده اولیه سریال، در فصل دوم برای مخاطب کاملا رو شده و همین موضوع، احتمال موفقیتش در فصول بعدی را بسیار پایین میآورد.
قهرمان رنجور فصل اول
سونگ گیهون، شخصیت اصلی سریال و قهرمان دور قبلی «بازی مرکب»، در فصل دوم با یک شخصیتپردازی متفاوت و باورپذیر، با بازی بینظیر لی جونگجه، یکی از مهمترین نقاط قوت این فصل را رقم میزند. مرد خوشحال و کمی ابله فصل اول، پس از آنچه از سر گذرانده، در این فصل به یک شخصیت افسرده و مصمم با میل بالا به مختل کردن مکانیسم بازی و البته توانایی رهبری گروه تبدیل شده است. این یکی از بهترین تحولهای شخصیت در سریالهای تلویزیونی طی سالهای اخیر است؛ زیرا «بازی مرکب» به خوبی میتواند مختصات شخصیتی و دلایل تحول او (از مرگ دوستان و مادر گرفته تا پولدار شدن) را برای مخاطب روشن کند. در مسیر این پرداخت، سکانسهای بیرون از جزیره هم بسیار موثر هستند. بازی چشمگیر جونگجه که با میمیک تازهای وارد فصل جدید میشود، از دیگر نقاط قوت فصل دوم است. دو قسمت اول از مجموع هفت قسمت این فصل در فضایی بیرون از محیط بازی روایت میشوند و همین بخشها کمک کردهاند تا پرداخت دگرگونی شخصیت اصلی برای مخاطب کامل و پذیرفتنی باشد.
هیجان بازیها: از فرش به عرش
از ابتدای قسمت سوم، بازیها شروع میشوند و کاملا طبیعی است که هیجان آنها، به دلیل تکراری بودن، کاهش یابد. بازی اول کاملا تکراری است و صرفا در خدمت تثبیت شخصیت گیهون به عنوان لیدر قرار میگیرد. دومین بازی، گرچه کمی جذابتر است، اما طوری طراحی شده که مخاطب از زنده ماندن شرکتکنندگانی که برایش محبوب شدهاند، اطمینان دارد و این موضوع تا حدی هیجان را کاهش میدهد. اما سومین بازی، همان چوب جادویی فیلمساز است که نفسگیرترین لحظات این فصل را رقم میزند. در این بازی، شرکتکنندهها برای مخاطب آشناتر شدهاند و وقت آن رسیده که فیلمساز نفس مخاطبش را در سینه حبس کند؛ کاری که بازی سوم، بر اساس ایده خلاقانهاش، به خوبی از پس آن برمیآید.
کاشتهای بدون برداشت
فصل دوم «بازی مرکب»، برای در امان ماندن از افتادن به ورطه تکرار، دوربین را میچرخاند و زاویه روایت را به شکلی هوشمندانه تغییر میدهد. در این فصل، با وجود اینکه ما شرکتکنندههایی امروزیتر و نزدیکتر به شخصیت داریم (بالاخص مادر و پسر)، دوربین به هویت و زندگی کارمند–قاتلها هم سرک کشیده و با معرفی بیپرده بازیکن شماره 001 که خودش گرداننده بازی است، وجه دیگری از قصه را پیش روی مخاطب میگذارد. علاوه بر این، تصویر سه شخصیت پلیس، سرباز شماره 11 و بازیکن شماره 001 کامل نمیشود و گویی این سه نفر کاشتهایی هستند برای برداشت در فصلهای بعدی؛ کاراکترهایی که فعلا اطلاعاتی از گذشته و زندگی شخصی ایشان به دست آوردهایم و هرسه مستعد این هستند که در ادامه کار اتفاقات ویژهای را رقم بزنند و مسیر بازی را متحول کنند.
پایانبندی رها شده
بزرگترین نقطه ضعف فصل دوم «بازی مرکب» دقیقا این است که «فصل دوم» نیست؛ بلکه گویی یک نیم فصل با پایانی رها شده است. از اثری در این کلاس جهانی پذیرفتنی نیست که نتواند قلابهایش را، بین قسمتها و در پایان فصل دوم، تعبیه کرده و آن را در ذهن مخاطب فرو کند. پایان فصل دوم آنقدر لق است که گویی اصلا پایانی بر این فصل وجود ندارد و کار در یک نقطه مشخص رها شده تا بعدا برایش فکری بکنند. برای مخاطبان هم غیر قابل پیشبینی نیست که به احتمال قریب به یقین، شورش سرکوب شده و بازی از سر گرفته خواهد شد.
زیرکیهای تیم تولید
یکی از نقاط قوت «بازی مرکب» در عرصه تبلیغاتی این بود که به مخاطب اجازه میداد از مختصات این اثر تحلیلهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ریز و درشت استخراج کند. فیلمساز در این فصل، با طولانی کردن پلانهای رایگیری، تلاش میکند تا زمینهای برای درگرفتن بحثهای سیاسی، اجتماعی و روانشناختی فراهم سازد؛ هرچند در این کار چندان موفق نیست و فقط سریال را از ریتم میاندازد. واقعیت آن است که «بازی مرکب» یک سریال بسیار خوشساخت، جذاب و البته ساده است که به موضوع «طمع» و سوءاستفاده از آن میپردازد. توجه بیش از حد به جزئیاتی همچون شماره بازیکنان و تلاش برای استخراج تحلیلهای عجیب و غریب از آن، صرفا تلهای است که سازندگان برای درگیرکردن فضای عمومی و شبکههای اجتماعی در لابهلای روایت سرحالشان جایگذاری کردهاند.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین