سناریو های ترور در عدلیه
چرا و چه کسانی 2 قاضی شجاع و پرسابقه در مبارزه با جرایم علیه امنیت ملی، جواسیس و تروریسم را به شهادت رساندند؟نویسنده: قاسمی
مترجم:

پیشازظهر دیروز، شنبه، در کاخ دادگستری تهران حادثه تیراندازی رخ داد که در جریان این تیراندازی قاضی حجتالاسلام مقیسه و قاضی حجتالاسلام رازینی به شهادت رسیدند. همچنین یکی از محافظان رئیس شعبه در این جریان زخمی شده است. اصغر جهانگیر سخنگوی قوه قضاییه میگوید: فرد مسلح بلافاصله بعد از اقدام به این جریان تروریستی از شعبه خارج شده و در حال فرار خودکشی کرده است؛ لذا الان نمیتوان اطلاعات جدیدی درباره انگیزه او داد.
سخنگوی قوه قضاییه یادآور میشود؛ این دو شهید بهدلیل مسئولیتهای مهمی که از سالهای گذشته تاکنون در قوه قضاییه داشتند و منشأ خدمات شایانی بودند و به پروندههای مهمی در زمینه مسائل امنیتی رسیدگی کرده بودند، همواره مورد بغض و کینه دشمنان اسلام و نظام بودند تا جایی که حجتالاسلام والمسلیمن رازینی یک بار در سال 1377 هدف سوءقصد جریانهای نفاق قرار گرفته بود که به جانبازی نایل شد؛ این شخصیتها حاصل یک عمر تلاش صادقانه خود را با شهادت امروز دریافت کردند. بعد از این حادثه تروریستی، مرکز رسانه قوه قضاییه اعلام کرد: در پی حادثه تروریستی دیروز که منجر به شهادت 2 تن از قضات برجسته دستگاه قضایی حججاسلام رازینی و مقیسه شد، برخی روایتها و اخبار جعلی و کذب در حال انتشار است که همه آنها از اساس فاقد سندیت و اعتبار هستند، در همین راستا، در برخی کانالهای خبری، شایعه شده چند تن از کارکنان کاخ دادگستری و دیوانعالی کشور بهدستور دادستان بازداشت شدهاند که این ادعا از اساس کذب و بیپایه است. این اتفاق، نه تنها در سطح ملی و قضایی کشور بلکه در ابعاد بینالمللی نیز پیامدهای قابل توجهی خواهد داشت. تحلیل این حادثه از زوایای مختلف، میتواند به تبیین دقیقتر علل و انگیزههای احتمالی پشت آن کمک کند و همچنین راههای پیشگیری از تکرار چنین حوادثی را روشن سازد. واقعه دیروز در دیوان عالی را میتوان با عطف به «بالابردن هزینه تامین امنیت» بهدست آنها که براندازی با قوه نظامی را نامقدور می دانند، تحلیل کرد. قرار دادن نیروهای ضد آشوب در موقعیت «برآورد هزینه-فایده» و تلاش برای منفعلساختن ایشان، در کانون توجهات شبکه پشتیبان تروریسم جای دارد. از سوی دیگر ترور دیروز، آن هم در محل دفتر و به دست عنصری نفوذی، پیچیدگی پروژه را به رخ ناظران میکشد و معلوم است در این رخنمایی، رسانههای برانداز، کمکاری ساخت امنیتی کشور با هدف القای «حاکمیت وضعیت عدم اطمینان در ایران» را بیش از وجوه دیگر واقعه برجسته سازند. در برابر این خط باید ایستاد.
علل و انگیزههای احتمالی ترور
در ابتدا باید انگیزههای احتمالی پشت این ترور را بررسی کرد. به نظر میرسد که این حادثه ممکن است چند وجه متفاوت داشته باشد، از جمله انگیزههای شخصی، سیاسی و حتی تشکیلاتی. بنابراین، باید در نظر گرفت که این ترور ممکن است یکی از انواع زیر باشد:
۱. انگیزههای شخصی و انتقامجویی
اگر این حادثه به انگیزههای شخصی و انتقامجویی مربوط باشد، احتمالاً به روابط خاص یا پروندههای قضایی مربوط میشود. در این حالت، ترور دو قاضی سرشناس میتواند نتیجه تعارضات یا نارضایتیهای فردی با تصمیمات قضایی آنها باشد. در چنین مواردی، غالباً جنبههای شخصی و احساسی در اولویت قرار دارند و هدف از ترور انتقامجویی از مجریان قانون است. تا این جا با توجه به شواهد موجود این مورد از کمترین احتمال ممکن برخوردار است.
۲. انگیزههای سیاسی و تشکیلاتی
اگر انگیزههای پشت این ترور جنبه سیاسی و تشکیلاتی داشته باشد، تبعات آن بسیار گستردهتر و پیچیدهتر خواهد بود. در این صورت، ترور دو قاضی سرشناس میتواند یک اقدام حسابشده برای بیثباتسازی کشور و ایجاد بحران در نهادهای قضایی باشد. اگر این ترور بهویژه از سوی گروههای تروریستی مثل منافقین یا کشورهای خارجی مثل رژیم صهیونیستی انجام شده باشد، هدف آن می تواند تضعیف ساختار امنیتی و قضایی کشور و افزایش احساس ناامنی در سطح داخلی و بینالمللی باشد و احتمالا اگر عامل خارجی در کار باشد، این ترور قسمتی از یک پروژه بزرگ خواهد بود که دستگاه های امنیتی کشور باید با دقت از تکمیل این پروژه جلوگیری کنند.
در این زمینه، دو بازیگر عمده مطرح میشوند: اسرائیل و گروه مجاهدین خلق. در این جا باید انگیزههای هر یک از این گروهها و احتمال همکاری میان آنها بررسی شود.
انگیزه اسرائیل
اسرائیل بهعنوان یک قدرت خارجی، همواره در تلاش بوده تا از هر فرصتی برای تضعیف ایران استفاده کند. ترور دو قاضی باسابقه در تهران ممکن است بخشی از استراتژی اسرائیل برای تشدید بحرانهای داخلی در ایران باشد. انگیزههای اسرائیل از این ترور عبارتند از:
1. تقویت تندروها و بهانهسازی برای اقدامات امنیتی-سیاسی: اسرائیل با این ترور میتواند فضا را برای تقویت گروههای تندرو در ایران فراهم کند که این امر به نوبه خود موجب افزایش اقدامات امنیتی و سیاسی در داخل کشور خواهد شد.
2. پروپاگاندای ضعف و کاهش امنیت: ترور این قضات میتواند بهطور گستردهای در رسانههای بینالمللی منتشر شود و تصویری از ایران بهعنوان کشوری ضعیف و آسیبپذیر ایجاد کند تا همان سناریوی هفته های قبل را که به نحوی به دنبال سوریه سازی ایران بود، تکمیل کند.
3. قدرتنمایی و نفوذ: از منظر اسرائیل، این ترور میتواند نوعی نمایش قدرت و نفوذ در ایران به شمار آید. با توجه به آتش بس ایجاد شده در غزه و لبنان و تحمیل شکست اسرائیل بعد از 7 اکتبر این رژیم نیاز مبرم به بازآفرینی قدرت خود در رسانه داشت به همین دلیل در تلاش است تا با عملیات های پر سروصدای ترور در داخل کشورهای محور مقاومت مخصوصا ایران دوباره توان خود را در رسانه بازآفرینی کند.
انگیزههای منافقین
گروهک منافقین که از دههها پیش در حال فعالیت علیه جمهوری اسلامی ایران بوده، نیز ممکن است در پشت این ترور قرار داشته باشد. همچنین به تازگی فرانسه میزبان سیرک جدید گروهک تروریستی منافقین بود . این اولین بار نیست که فرانسه به این گروهک تروریستی، سرویس و خدمات ارائه میکند اما نکته مهم نشست اخیر منافقین این است که سطح مهمانان بالاتر رفته و شاهد حضور مقاماتی همچون نخست وزیر اسلوونی، نخست وزیر سابق بریتانیا، سخنگوی سابق مجلس بریتانیا، نخست وزیر سابق اوکراین، مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید و فرمانده سابق نیروهای آمریکا در ناتو بودیم. حتی کیت کلاگ، ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا و نماینده ویژه ترامپ در امور اوکراین و روسیه نیز خود را به این مراسم رسانده بود. با این حال انگیزههای این گروه در این ترور میتواند به شرح زیر باشد:
نمایش توانایی عملیاتی: منافقین ممکن است با انجام چنین تروری، قصد داشته باشند نشان دهند که همچنان قادر به اجرای عملیاتهای خاص علیه مقامات نظام جمهوری اسلامی هستند تا بدین طریق بتوانند از نظر مالی و سیاسی، اعتباری برای خود در بین کشورهای متخاصم ایران کسب کنند.
تضعیف حاکمیت ایران: با انجام این ترور، منافقین قصد دارند تصویری از یک نظام تضعیفشده و در آستانه فروپاشی بهوجود آورند و مردم را بهسوی قیام و شورش سوق دهند تا به خیال خود همچون اتفاقی که در سوریه افتاد، قدرت را به دست گیرند.
ایجاد بحرانهای داخلی مشابه سوریه: این گروه ممکن است بخواهد بهطور غیرمستقیم به مردم ایران این پیام را ارسال کند که با فشار و آشوب میتوان وضعیت کشور را تغییر داد و بهگونهای این تصور را دامن زد که شرایط ایران به سمت بحرانهای مشابه سوریه پیش میرود.
همچنین با توجه به تاریخچه روابط میان مجاهدین خلق و سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل، همکاری میان این دو گروه نیز محتمل است. این همکاری میتواند بهویژه در قالب عملیاتهای مشترک تروریستی علیه مقامات و نهادهای ایران صورت گیرد. منافقین بهعنوان یک گروه مخالف نظام جمهوری اسلامی، میتوانند در قالب یک پروژه مشترک با اسرائیل، اهداف مشابهی را دنبال کنند.

ضرورت پیگیری و سرکوب هوشمندانه
این حادثه باید بهطور جدی بررسی و تمام ابعاد آن، از جمله انگیزهها، عاملان و پشتیبانان آن شناسایی شود. از یکسو، باید تدابیر امنیتی لازم برای پیشگیری از تکرار چنین حوادثی اتخاذ و از سوی دیگر، نباید اجازه داده شود که این گونه حوادث به بهانهای برای افزایش بیثباتی و هرج و مرج در کشور تبدیل شوند. در این مسیر، هوشمندی و وحدت داخلی از اهمیت بسیاری برخوردار است. نباید از یاد برد که مقابله با ترور و تهدیدات امنیتی با تدابیر دقیق، مدیریت هوشمندانه و جلب اعتماد عمومی ممکن خواهد بود.
واکنش ها به ترور در قلب دستگاه قضا
علی ربیعی دستیار رئیس جمهور در واکنش به این ترور نوشت: «هروقت روزنهای از امید و گشایش برای حل مسائل پدیدار میشود، بدخواهان ایران با خشونت و بهطور هدفمند و منافقانه اقدام به ترور با عملیات خونین همانند آن چه امروز با ترور در قوه قضاییه اتفاق افتاد، میکنند. مردم ایران همواره تنفر خودرا از این تروریست های وابسته ابراز کردهاند. هوشمندی همگانی، این توطئهها را در ادامه روند همدلی ایرانیان خنثی میکند.»
احمد زیدآبادی فعال سیاسی اصلاح طلب نوشت: «گرچه برای روشن شدن ابعاد ماجرای ترور قضات دیوان عالی و عوامل و انگیزههای آن باید منتظر ماند، اما ترور فینفسه اقدامی مذموم است و معمولاً پیامدهای مخرب و ناگواری برای جامعه به دنبال دارد. ترور از سوی هر کسی، علیه هر کسی و با هر انگیزهای، لازم است به طور یکپارچه محکوم شود به خصوص در این شرایط ایران که بینهایت خطیر است.»
محمد صرفی سردبیر تهران تایمز نیز نوشت: «درباره سوءقصد امروز به چند قاضی در دادگستری میدان ارگ، دو احتمال وجود دارد؛- ماجرایی جنایی یا تروریستی. با جزئیاتی که تاکنون منتشر شده، احتمال دوم پررنگ تر به نظر می رسد. باید منتظر اطلاعات بیشتر بود و از دامن زدن به شایعات و گمانه زنی های سست پرهیز کرد.»
علی قلهکی فعال رسانه ای نوشت: «این که هر اتفاقِ ضدامنیتی را به منافقین ربط دهیم، اشتباه است! این کار باعث اخذ اسپانسر بیشتر در خارج از کشور برای آن ها و همچنین کَسب اُبهتِ پوشالی برای نفاق میشود!»
محسن برهانی استاد حقوق در واکنش به این اقدام تروریستی نوشت: «ترور مصداق روشن خشونت و محکوم است صرف نظر از قربانی و افکار و عملکرد وی. خشونت قطعاً خشونت تولید میکند و این یعنی باتلاقی انسانسوز. صرفاً جریانهای خشونتپرهیز میتوانند در جوامع اصلاحات بنیادین و ماندگار ایجاد کنند.»
محمد حسین خوشوقت نیز نوشت: «صرف نظر از این که این ترور حاصل همکاری موساد، سیا و منافقین بوده یا نه، احتمال جدی وجود دارد که این، سرآغاز یک سلسله عملیات تروریستی و ضدامنیتی با هدف «ایراد فشارهای سنگین تا تسلیم» باشد. سوژه های ترور، حساب شده انتخاب شده اند!»
عبدا... گنجی روزنامه نگار اصولگرا در همین راستا در صفحه شخصی خود نوشت: «در بین احتمالات ترور قاضیین در تهران، اولویت اول جریان نفاق است. دلایل تاریخی-قضایی این را نشان می دهد. به فرض اثبات، فرصت کم نظیری برای ج.ا فراهم است. غربی ها یک دهه سعی کردند یک جریان تروریستی حرفه ای را جریان اجتماعی معرفی کنند اما اصل گربه تغییر نمی کند.به تنظیمات کارخانه برگشتند.»

فراخبر
پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی شهادت دو قاضی برجسته
در پی شهادت دو تن از قضات برجسته قوه قضاییه رهبر انقلاب اسلامی پیامی صادر کردند.
متن پیام حضرت آیتالله خامنهای به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت عالِم مجاهد جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی رازینی و همکار ایشان قاضی شجاع جناب آقای حاج شیخ محمد مقیسه رضوان الله علیهما را به بازماندگان مکّرم ایشان تبریک و فقدان آنان را تسلیت عرض می کنم.
شهید رازینی در گذشته نیز در معرض سوء قصد بدخواهان قرار گرفته و سالها رنج جانبازی را تحمل کرده بودند.دو برادر گرامی ایشان قبلا به شهادت رسیده اند.
رحمت و رضوان خدا بر همه آنان و بر خانواده های باگذشت و صبورشان باد.
سیدعلی خامنهای
۲۹دی ۱۴۰۳
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین