روایتی نو از قصهای کهن
نگاهی به ویژگیهای فیلم «موسی کلیما...؛ به وقت طلوع» اولین ساخته تاریخی ابراهیم حاتمیکیانویسنده: محمد عنبرسوز
مترجم:
![](http://sarasari.khorasanonlin.ir/content/upload/7f74911f-c1df-4649-bb8c-2fb0aed09791.jpg)
ابراهیم حاتمیکیا، فیلم سازی که همواره در سینمای ایران به عنوان یک کارگردان صاحبسبک شناخته شده، این بار با «موسی کلیما...؛ به وقت طلوع» ژانر عوض کرده و به سراغ یک سوژه بزرگ دینی - تاریخی رفته است، پروژهای که از همان ابتدا مشخص بود عظیم و پرچالش خواهد بود. «موسی کلیما...؛ به وقت طلوع» نسخه سینمایی و در واقع پیشنمایش پروژه اصلی یعنی سریال است.
فضاسازی پرجزئیات و تاثیرگذار
یکی از دشوارترین کارهایی که یک فیلم ساز میتواند انجام دهد، پرداختن به داستانی است که همه مخاطبان با آن آشنا هستند. داستان حضرت موسی(ع) از کودکی برای اغلب افراد شناختهشده است و همین موضوع، کار را برای فیلم ساز سخت میکند؛ زیرا او باید در روایت خود تازگی ایجاد کند و مخاطب را در سالن سینما نگه دارد. خوشبختانه حاتمیکیا و تیمش در این بخش تا حدود زیادی موفق عمل کردهاند. فیلم با فضاسازیهای پرجزئیات و خلق صحنههای تأثیرگذار، تلاش میکند روایتی نو از این قصه کهن ارائه دهد.
تکنولوژی مدرن، موسیقی خوب
یکی از مهمترین ویژگیهای مثبت «موسی کلیما...»، استفاده از جلوههای بصری مبتنی بر فناوریهای دیجیتال است. این فیلم یکی از نخستین آثار ایرانی است که به شکل گسترده از فناوری های مدرن بهره میبرد و در این بخش، موفق ظاهر شده است. موسیقی گوشنواز کارن همایونفر نیز از دیگر نقاط قوت فیلم محسوب میشود. موسیقی همایونفر در این فیلم، همچون آثار گذشتهاش، همزمان حس دینی و عرفانی فیلم را تقویت میکند و بر گیرایی لحظات کلیدی اثر میافزاید.
ضعف در بسط و گسترش قصه
مهمترین ایرادی که به «موسی کلیما...» وارد است، نداشتن تناسب قالب روایی با مدیوم سینماست. این اثر از ابتدا برای پخش سریالی در تلویزیون طراحی شده و قابل عرضه در قالب یک فیلم سینمایی فشرده نیست. فیلم ساز ناچار شده روایت را در محدودهای کوچکتر جا دهد و صرفا به تولد حضرت موسی(ع) بپردازد، اما همین امر باعث شده که ضرباهنگ و تدوین اثر دچار نقصان شود. در واقع، مخاطب با اثری مواجه است که مدام نشانههایی از یک روایت طولانیتر را به نمایش میگذارد، اما قادر نیست آن را در چارچوب سینما بسط دهد. یکی از نقاط ضعف بارز فیلم، دیالوگنویسی آن است. جملاتی که در «موسی کلیما...» شنیده میشوند در بهترین حالت، مناسب یک سریال تلویزیونی است؛ نه اثری سینمایی با این ابعاد. دیالوگها بیش از حد ساده و تخت هستند و بهرغم بهرهگیری از اصطلاحات تاریخی، فاقد لحن و قدرت سینماییاند.
بازیهای استاندارد
در بخش بازیگری، فیلم نتوانسته به استانداردهای یک پروژه تاریخی بزرگ نزدیک شود. مریلا زارعی در نقش مادر حضرت موسی(ع)، اجرایی آَشنا دارد و گاهی حالت چهره او، تصویر این بازیگر در «شیار 143» را تداعی میکند. علیرضا کمالی هم در نقش «عمران»، اجرای متوسطی ارائه میدهد و حضورش چندان برجسته نیست. بهنام تشکر در نقش «فرعون» با نگاهی خلاقانه، فرعون را ترکیبی از استبداد، جنون و تزلزل به تصویر میکشد. با این حال، در برخی لحظات درگیر اغراق در بازی میشود و از مرز طبیعی بودن خارج میشود.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین