ناگهان شعر
نویسنده:
مترجم:

حال من خوب است حال روزگارم خوب نیست
حال خوبم را خودم باور ندارم خوب نیست
آب و خاک و باد و آتش شرمسارم می کنند
این که از یاران خوبم شرمسارم خوب نیست
روز وشب را می شمارم؛ کار آسانی است؛ حیف
روز و شب را هرچه آسان می شمارم خوب نیست
من که هست و نیستم خاک است، خاکی مشربم
این که می خواهند برخی خاکسارم خوب نیست
ابرها در خشکسالی ها دعاگو داشتند
حیرتا! بارانم و باید نبارم خوب نیست!
در مرور خود به درک بی حضوری می رسم
زنده ام، اما خودم را سوگوارم خوب نیست
مرگ هم آرامش خوبی است می فهمم ولی
این که تا کی در صف این انتظارم خوب نیست
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین