این پلیسهای زخمخورده!
شخصیتهای پلیس در سریال «بلیط یکطرفه»، «ازازیل»، «بازنده» و «پوست شیر» بر اساس یک الگوی مشترک محبوب پرداخت شدهاندنویسنده: محمد عنبرسوز
مترجم:
در سالهای اخیر، یکی از الگوهای شاخص و پرکاربرد در سریالهای پلیسی و جنایی نمایش خانگی، به تصویر کشیدن پلیسهایی بوده که در زندگی شخصی خود با یک فقدان بزرگ مواجه شدهاند؛ فقدانی که نه تنها روح و روان آنها را جریحهدار کرده، بلکه مسیر حرفهایشان را نیز تحت تأثیر قرار داده و آنها را به سوی پروندههایی سوق داده که رگههایی از گذشته خودشان را در آن مییابند. چنین الگویی، علاوه بر تقویت همذاتپنداری با شخصیت، به پرداخت دراماتیک قهرمان قصه و رمق بخشیدن به آن هم کمک میکند. به بهانه سریال «بلیط یکطرفه»، در این مطلب مروری داریم بر چهار شخصیت پلیس در سریالهای نمایش خانگی که از الگوی مشترکی بهره بردهاند.

محب مشکات/ «پوست شیر»
سرگرد «مشکات» یکی از ماندگارترین شخصیتهای پلیسی نمایش خانگی است؛ کسی که با هنرنمایی چشمگیر شهاب حسینی در سریال «پوست شیر» خلق شد و حسابی به دل مخاطبان نشست. «مشکات» دخترش را به شکلی فجیع، توسط قاتلی مخوف به نام «درختی» از دست داده بود و همزمان درگیر پروندهای شد که شباهتهای دردناکی با تجربه خودش داشت: ماجرای «نعیم مولایی»، پدری که دخترش «ساحل» را از دست داده و همین موضوع «مشکات» را در مرکز یک روایت جنایی و البته تراژیک قرار داد. بدین ترتیب، پلیس سمپاتیک سریال جمشید محمودی، علاوه بر عمل کردن به وظیفهاش به عنوان مامور قانون، تلاش میکرد تا با نجات «ساحل» و بازگرداندن او به آغوش پدرش، قدری از درد عمیق خود را التیام بخشد. بدهبستانهای جذابی که در این مسیر بین شهاب حسینی و هادی حجازیفر شکل میگرفت، در کنار داستان چندلایه و ملودرام غلیظ فیلمنامه، عواملی بودند که باعث شدند «پوست شیر» به یکی از پرمخاطبترین سریالهای تاریخ نمایش خانگی تبدیل شود و شخصیت «مشکات» نیز، به مثابه یک قهرمان از انزوا بیرون آمده، به محبوبیت قابل توجهی دست یابد.

حامد کیانی/ «بازنده»
علیرضا کمالی پس از سریال «پوست شیر» که در آن ایفاگر نقش شخصیت محبوب و تحسینشده «رضا پروانه» بود، در مینیسریال «بازنده» به کارگردانی امین حسینپور، در نقش پلیسی درونگرا، رنجور و مأیوس ظاهر شد. «حامد کیانی» پلیسی بود که فرزندش را در یک تصادف از دست داده و در زندگی متلاشیشدهاش، صرفا مشغول استمرار حیات است. وقتی پرونده ربوده شدن کودک یک خانواده روی میز حامد قرار میگیرد، مسیر تازهای برای بازگشت به معنا و کنش فعال در زندگی او گشوده میشود. «کیانی» با تمام وجود، درگیر نجات این کودک میشود؛ گویی در تلاش است تا فرزند از دسترفتهاش را در چهره نوزاد ربودهشده بیابد و از تکرار رنجی که خود تجربه کرده، برای خانوادهای دیگر، جلوگیری کند. این روایت، پیوندی عاطفی و پرتنش میان گذشته و حال این پلیس میسازد؛ گذشتهای که هیچگاه فراموش نشده و حالا، در قامت یک رسالت انسانی و یک ماموریت کاری، دوباره احیا شده است.

لونت و شهاب - «بلیط یکطرفه»
در سریال «بلیط یکطرفه» ساخته پوریا حیدری اوره، ارکان پتککایا بازیگر مشهور ترکیهای، نقش پلیسی را ایفا میکند که پسرش را در یک عملیات درگیری با قاچاقچیان از دست داده و درگیر خشم، عذاب وجدان و شماتت همسرش است. او تلاش میکند تا با پیگیری سرنخها و به دام انداختن مجرمان، هم پروندهای را به نتیجه برساند و هم انتقام فرزندش را بگیرد. در سمت ایرانی این قصه، حامد کمیلی در نقش «شهاب» ظاهر شده است. قتل «شاهین» برادر «شهاب» در ترکیه، او را با بلیتی یکطرفه راهی این کشور میکند تا عاملان این فاجعه را پیدا کند و انتقام برادرش را بگیرد. قتل و مرگ یکی از اعضای خانواده «شهاب» وجه اشتراک این شخصیت و دیگر کاراکترهایی است که نام بردیم، با این تفاوت که او در گذشته یک مأمور امنیتی و محافظ دو رئیسجمهور ایران بوده و در یک ماجرای عجیب، برای سرپوش گذاشتن بر روی جرم یک آقازاده، نهتنها بخشی از توانایی جسمانی خود را از دست داده و از انجام ماموریتهای حفاظتی منع شده، بلکه به اجبار جرم را نیز گردن گرفته و بازنشستگی زودتر از موعد را پذیرفته است.

بهروز شریفی/ «ازازیل»
در جدیدترین ساخته حسن فتحی که نخستین فصلش به پایان رسید، یک قصه جنایی، با چاشنی ماورایی و رازآلود ترکیب شده است. شخصیت بهروز شریفی در «ازازیل» سرگردی است که همسرش «مهگل» را از دست داده، اما باور ندارد که مرگ او طبیعی و به واسطه یک سانحه بوده است. «بهروز» که سالهاست با این شک و تردید زندگی کرده، درگیر پروندهای پیچیده و پر رمز و راز میشود که همه سرنخهای آن به زنی به نام دکتر شوکا مهرجویی میرسد. تضاد میان شواهد جنایی و حس درونی «بهروز»، او را به لبه پرتگاه واقعیت و خیال میکشاند؛ گویی برای او رمزگشایی از پرونده، تنها به معنای کشف حقیقت در مورد یک جرم نیست، بلکه تلاش برای رسیدن به آرامش درونی، رهایی از گذشته کابوسوار مرتبط با همسر از دسترفتهاش نیز هست. فتحی در این اثر، فقدان را به بستری برای شکلگیری تردیدهای روانی و معماهای ماورایی بدل کرده و پلیسِ زخمخوردهاش را، نهتنها در برابر جنایتکاران، بلکه در برابر نیروهای فرابشری نیز قرار داده است، بنابراین ماجرای «بهروز شریفی» از این منظر با دیگر موارد فهرست تفاوت جدی دارد.
10 صفحه آخر
پربازدیدترین اخبار
اخبار روز
مطالب برگزیده
اخبار برگزیده