آن سوی استقبال شیخ‌نشین‌ها از مذاکرات

  گفت‌وگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا با محوریت رفع تحریم‌ها، به‌سرعت به نقطه‌ای کلیدی در معادلات امنیتی منطقه‌ای تبدیل شده‌اند؛ جایی که کشورهای عربی، نقش تهران را در ایجاد ثبات به رسمیت شناخته و اسرائیل از تغییر موازنه نگران شده‌است  

نویسنده:

مترجم:

 برگزاری دور اول مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا و اعلام تداوم گفت‎وگوهای آغازشده از شنبه هفته آینده بار دیگر پرونده تنش‌زدایی از خلیج‎فارس تا شرق مدیترانه را به سطح نخست دستور کار بازیگران منطقه‌ای کشانده است. این گفت‌وگوها که با میانجی‌گری عمان آغاز شده، اگرچه صرفاً به حوزه هسته‌ای و رفع تحریم‌ها محدود است، اما بازتاب آن در میان کشورهای عربی منطقه به‌وضوح نشان از امید به تغییرات بزرگ‌تر دارد. از کویت و قطر گرفته تا عربستان و عراق، شاهد فضایی از استقبال و تأکید بر فرصت‌سازی این مذاکرات برای ثبات منطقه‌ای هستیم؛ فضایی که بیش از آن که بیانگر خوش‌بینی صرف باشد، بیانگر یک نیاز مشترک به خروج از وضعیت بحرانی موجود است.
استقبال منطقه از دیپلماسی به‌عنوان راه ثبات
در بیانیه‌ها و اظهارنظرهایی که به‌دنبال دور اول مذاکرات منتشر شد، یک محور مشترک دیده می‌شود: تقویت امنیت منطقه از مسیر دیپلماسی. وزارت خارجه عراق، در واکنش به دیدار وزیرخارجه این کشور با رئیس هیئت ایرانی در نشست آنتالیا، به صراحت ابراز امیدواری کرد که گفت‌وگوها به «تحقق ثبات در منطقه» منجر شود. شورای همکاری خلیج‎فارس نیز از این مسیر به‌عنوان ابزاری برای «خدمت به امنیت و صلح» یاد کرد. در بیانیه وزارت خارجه مصر هم بر نقش این مذاکرات در «تقویت امنیت و ثبات منطقه» تأکید شده است. عربستان سعودی نیز اعلام کرد: «ریاض امیدوار است نتایج مذاکرات ایران و آمریکا به حمایت از اقدامات مشترک برای تقویت امنیت منطقه‌ای و جهانی منجر شود.» کشورهای کویت، قطر، امارات عربی متحده و بحرین نیز مواضع مشابهی داشته اند.
ضرورت بازتعریف معادله امنیتی منطقه
اما آنچه این موضع‌گیری‌ها را معنادار می‌کند، صرفاً واژگان دیپلماتیک نیست؛ بلکه بازتاب یک راهبرد مشترک در میان کشورهای منطقه برای عبور از معادله‌ای است که طی دو دهه اخیر، امنیت را گروگان رقابت‌های ژئوپلیتیکی و مداخلات فرامنطقه‌ای کرده است. در این میان، گفت‌وگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا، بهانه‌ای شده‌ برای بازخوانی یک واقعیت قدیمی: بدون ایران، ثبات در منطقه امکان‌پذیر نیست.
ایران؛ ضلع ثابت هر طرح ثبات‌ساز منطقه‌ای
جمهوری اسلامی ایران، به‌واسطه جایگاه ژئوپلیتیکی، عمق استراتژیک در منطقه و توان اثرگذاری بر معادلات امنیتی غرب آسیا، همواره یکی از اضلاع اصلی هر پروژه ثبات‌ساز در منطقه بوده است. برخلاف قدرت‌های فرامنطقه‌ای نظیر آمریکا، ایران خود را بخشی از منطقه می‌داند و در قبال آن تعهد راهبردی دارد. این در حالی است که کارنامه آمریکا در منطقه، نه تنها فاقد هرگونه دستاورد امنیت‌ساز است، بلکه از عراق تا افغانستان، یمن و سوریه، همواره موجد بحران‌های امنیتی بوده است. واقعیت آن است که هر زمان نقش آمریکا در معادلات منطقه‌ای پررنگ‌تر شده، امنیت و آرامش، به عقب رانده شده‌اند.
راهبرد چندلایه ایران در برابر سیاست مهار
مذاکرات اخیر، در عمل بخشی از راهبرد چندلایه‌ای است که ایران در عرصه سیاست خارجی دنبال می‌کند. در این راهبرد، هدف نه صرفاً رفع تحریم، بلکه مدیریت راهبردی فشارهای بیرونی و بازتعریف نقش ایران در نظم منطقه‌ای است. به همین دلیل، برخلاف آمریکا که همچنان به سیاست مهار و فشار می‌اندیشد، ایران با قدرت نرم دیپلماتیک و قدرت سخت میدانی، در حال تثبیت یک پارادایم جایگزین در منطقه است؛ پارادایمی که به‌جای رقابت نیابتی و تنش، بر همکاری منطقه‌محور و امنیت جمعی تأکید دارد.
هوشیاری منطقه در برابر نقش‌آفرینی نیابتی‌ها
تحلیل واکنش‌های کشورهای منطقه به این مذاکرات، همچنین آشکار می‌سازد که نوعی آگاهی جمعی نسبت به نقش مخرب نیابتی‌های آمریکا، از جمله رژیم صهیونیستی، در حال شکل‌گیری است. با آن که موضوع مذاکرات تهران و واشنگتن به‌طور مستقیم شامل سایر پرونده‌ها در منطقه نیست، اما با توجه به رویکرد امنیت‌زای ایران در حمایت از محور مقاومت، باز شدن فضا برای تعاملات بیشتر می‌تواند در نهایت به تضعیف موقعیت رژیم صهیونیستی در معادلات منطقه‌ای منجر شود. واقعیتی که واشنگتن و تل‌آویو به‌خوبی از آن آگاه‌اند و لذا به هر قیمت ممکن، به دنبال کنترل یا انحراف مسیر این گفت‌وگوها هستند.
اعتماد منطقه به ظرفیت ثبات‌ساز ایران
در مذاکرات آغازشده باید به یک نکته کلیدی توجه داشت: بازتاب مثبت مذاکرات ایران و آمریکا در میان کشورهای منطقه، بیش از آن که ناشی از خوش‌بینی به نیت آمریکا باشد، حاصل اعتماد به راهبرد عقلانی و ثبات‌ساز ایران است. ایران، برخلاف تصویرسازی‌های غربی، نه یک تهدید بلکه یک فرصت برای منطقه است؛ فرصتی برای ساختن نظمی بومی، پایدار و غیروابسته به اراده قدرت‌های خارجی.

فراخبر
مذاکره هسته‌ای و اعراب خلیج فارس
کیهان برزگر-عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، کویت و بحرین (و مصر) همگی از مذاکرات هسته‌ای جاری بین ایران و آمریکا حمایت کردند و ثمربخش بودن این گفت‌وگوها را برای امنیت و ثبات منطقه‌ای حیاتی دانستند. موضع مثبت سعودی‌ها و سایر اعراب منطقه خلیج‎فارس نسبت به مذاکرات هسته‌ای (برخلاف دور گذشته) حاکی از تغییر استراتژی سیاست خارجی آن‎ها و نزدیکی همزمان آن‎ها به ایران و آمریکا به منظور سازگاری با محیط جدید ژئوپلیتیک منطقه‌ای به‌ویژه پس از وقایع  7 اکتبر 2023 و جنگ غزه است. 
تغییر استراتژی اعراب خلیج‎فارس بیش از هر چیز به اتخاذ سیاست هژمونی‌طلبانه و پادگانی رژیم اسرائیل در منطقه بعد از تحولات وقایع اکتبر برمی‌گردد که امنیت مطلق را صرفا در توسل به عملیات نظامی در کل جغرافیای جهان عرب (از جمله اشغال بخشی از خاک سوریه) در شرایط هرج‌ومرج می‌بیند. در این وضعیت، اعراب منطقه به‌ویژه سعودی‌ها بهترین سیاست برای مدیریت و خنثی‌سازی رویکرد انحصارگرایانه و مخرب تل‌آویو را «موازنه‌سازی» در صحنه سیاست منطقه‌ای و جهانی می‌دانند. پیش از این هم عربستان  برای مدیریت سیاست منفعت‌محور و دوپهلوی آمریکا نسبت به خود، از جمله عدم واکنش واشنگتن به حمله نظامی به آرامکو در سپتامبر 2019، به موازنه‌سازی سیاسی و امنیتی در روابط فرامنطقه‌ای (نزدیکی به روسیه و چین) و منطقه‌ای خود روی آورد که یکی از نتایج آن تقویت همکاری‌ها با ایران (و ترکیه) بود.
برخی از دیدگاه‌ها در داخل کشور ما، سعودی‌ها و اعراب خلیج‎فارس را همواره ادامه سیاست آمریکا در منطقه دانسته و خواهان برخورد با آن‎ها به‌عنوان نقطه آسیب‌پذیر این کشور در منطقه در شرایط وقوع احتمالی جنگ بین ایران و آمریکا هستند؛ اما شرایط منطقه‌ای اکنون تغییر کرده و اعراب خلیج‎فارس با تغییر استراتژی، متمرکز بر موازنه‌سازی در سیاست خارجی برای تأمین منافع و امنیت ملی خود شده‌اند. آن‎ها دیگر بین ایران و آمریکا یا چین و آمریکا انتخاب نمی‌کنند و روابط با همه کشورها را برای موازنه‌سازی در سیاست خارجی و پرهیز از هرگونه تنش و بی‌ثباتی ضروری می‌دانند. به همین دلیل، در مذاکرات هسته‌ای جاری می‌توان از نقش اعراب خلیج‎فارس به‌ویژه سعودی‌ها در جهت چانه‌زنی همزمان با آمریکا و اسرائیل استفاده کرد.به‌عنوان نمونه، سعودی‌ها با اعضای کابینه و نزدیکان ترامپ از جمله ویتکاف و کوشنر روابط اقتصادی و دوستی نزدیکی دارند. آن‎ها می‌توانند دولت آمریکا را تشویق به همکاری با ایران به نفع صلح و امنیت منطقه‌ای کرده و برای جبران این امر قول سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی هم در ایران و هم در آمریکا بدهند. رشد و توسعه فزاینده اقتصادی سعودی و به تبع تثبیت جایگاه قدرت بزرگ منطقه‌ای از طریق اجرای طرح‌های جاه‌طلبانه محمد بن سلمان، نیاز به ثبات در منطقه و مهم‌تر اتصال زنجیره اقتصادی و ترانزیتی کالاها دارد. به این لحاظ، سعودی‌ها نقش هژمونی‌طلبانه و جنگ‌طلبانه فعلی رژیم نتانیاهو در جغرافیای جهان عرب را دقیقا در جهت خلاف منافع خود محاسبه می‌کنند. از نظر ریاض، بهترین سیاست برای خنثی‌سازی و منزوی کردن رویکرد هژمونی‌طلبانه اسرائیل، رجوع به سیاست موازنه‌سازی و کاربرد دیپلماسی است.یکی از حساس‌ترین بخش‌های این دور از مذاکرات هسته‌ای بین ایران و آمریکا مربوط به کلیت و منطق ورود به مذاکره و تأثیرات آن بر جایگاه منطقه‌ای و جهانی کشورمان در شرایط گذار ژئوپلیتیک کنونی است. تجربه تاریخ روابط بین‌الملل به ما می‌آموزد که دولت‌های تمدنی (همچون ایران) در وضعیت هرج‌ومرج تلاش می‌کنند تا با اتخاذ رویکردهای تعاملی و با استفاده از ابزار دیپلماسی فعال، جایگاه نقش و قدرت خود را با محیط پویای ژئوپلیتیک منطقه‌ای و جهانی سازگار کرده و از این طریق منافع و امنیت ملی خود را با کمترین هزینه تأمین کنند.   بی‌شک، یک توافق معقول هسته‌ای عیار قدرت منطقه‌ای را بالا می‌برد و با متوازن کردن روابط بین‌المللی ایران به‌ویژه با روسیه، چین و اروپا بر ارزش استراتژیک آن در سیاست جهانی می‌افزاید. مهم‌تر اجماع منطقه‌ای اعراب در مورد چنین توافقی خود گام مهمی در تقویت گرایش به «اتحاد منطقه‌ای» برای دستیابی به صلح و امنیت از طریق موازنه‌سازی در روابط با قدرت‌های فرامنطقه‌ای به حساب می‌آید که می‌تواند اهداف هژمونی‌طلبانه و نظامی‌گرایانه کنونی رژیم اسرائیل در منطقه را تا حدود زیادی خنثی کند.
به واقع، مذاکرات هسته‌ای فرصت خوبی برای تجمیع منافع ایران و اعراب خلیج‎فارس در موضوعات منطقه‌ای برای خنثی‌سازی تهدید اسرائیل و مدیریت نقش منافع محور آمریکا فراهم کرده است. نگرانی سنتی دولت‌های عربی چالش وجود نیروهای شبه‌نظامی مورد حمایت ایران برای رژیم‌های آن‎ها بود. اما اکنون اکثر این نیروها در حال ادغام در ساختار نظامی و امنیتی دولت‌های خود و بازبینی نظری در نقش منطقه‌ای خود هستند. در این وضعیت، نگرانی اصلی اعراب منطقه اکنون متمرکز به نقش هژمونی‌گرایانه اسرائیل و تبعات زیان‌بار آن برای ثبات و امنیت منطقه‌ای شده که از تکنولوژی و مصونیت آمریکا هم بهره‌مند است. از این زاویه، اعراب منطقه خلیج‎فارس به جای ارائه تهدید، یک فرصت چانه‌زنی خوب برای ایران در روند مذاکرات هسته‌ای جاری هستند.

10 صفحه آخر