پاپ آینده و رسالتی  فراتر از واتیکان

نویسنده: سیدمجتبی منتظری

مترجم:



تاریخ واتیکان مملو از لحظاتی است که رهبران کاتولیک پا را فراتر از کلیسا گذاشته و نقش‌آفرینی در تحولات جهانی را برعهده گرفته‌اند. پاپ‌های قرن بیستم و اوایل قرن بیست‌ویکم، نشان دادند که چگونه یک رهبر مذهبی می‌تواند در لحظات بحرانی، مرجع اخلاقی و حتی سیاسی برای بشریت باشد.
به‌عنوان مثال، پاپ ژان پل دوم که در دوران جنگ سرد در رأس واتیکان بود، نقش مهمی در سقوط کمونیسم و پایان سلطه شوروی در اروپای شرقی ایفا کرد. او نه‌تنها در برابر ظلم و استبداد ایستاد، بلکه با سفرهای گسترده، گفت‌وگوی ادیان و ارتباط مستقیم با مردم، چهره‌ای جهانی و تأثیرگذار از پاپ ارائه داد. پس از او، پاپ بندیکت شانزدهم هرچند شخصیتی محافظه‌کارتر داشت، اما با مواضع روشن خود در برابر نسبی‌گرایی اخلاقی و بحران‌های اجتماعی، سعی کرد صدای ثابتی از اصول اخلاقی ارائه دهد.
در مقابل، پاپ فرانسیس که در سال ۲۰۱۳ با امید فراوان به‌عنوان نخستین پاپ غیراروپایی و از آمریکای لاتین به تخت پاپی نشست، با وعده‌هایی چون اصلاحات در ساختار کلیسا، مبارزه با فساد در واتیکان، حمایت از فقرا و تلاش برای صلح جهانی، توجه رسانه‌ها و مردم را جلب کرد اما مرور عملکرد او در دهه گذشته، نشان می‌دهد که این وعده‌ها در بسیاری موارد یا محقق نشدند یا در حد نماد و شعار باقی ماندند.
در بحران جهانی کرونا که آزمونی برای رهبران مذهبی و سیاسی جهان بود، صدای واتیکان هرگز به‌عنوان مرجع آرامش، راه‌حل یا حتی همدلی جهانی برجسته نشد. در دورانی که میلیون‌ها انسان با مرگ، ترس، فقر و انزوا دست‌وپنجه نرم می‌کردند، پاپ نتوانست نقش رهبری جهانی را ایفا کند. نه موضعی قاطع در برابر نابرابری توزیع واکسن‌ها گرفت، نه طرحی مؤثر برای حمایت از اقشار آسیب‌پذیر جهانی ارائه کرد.
در بحران‌های منطقه‌ای مانند جنگ یمن، بحران سوریه، مهاجران آفریقایی و به‌ویژه در فاجعه جاری در غزه، مواضع پاپ بیش از آن که بازتاب وجدان بیدار جهانی باشد، بیشتر محتاطانه، دیپلماتیک و گاه بی‌اثر بود. درحالی‌که تصاویر کشتار کودکان، نابودی زیرساخت‌های انسانی و فاجعه‌های انسانی در برابر چشم جهانیان قرار داشت، بسیاری از منتقدان معتقدند که پاپ فرانسیس باید موضعی بسیار صریح‌تر، انسانی‌تر و با صدای بلندتری اتخاذ می‌کرد. به‌ویژه در مسئله فلسطین، نبود بیان روشن در محکومیت اشغالگری، قتل غیرنظامیان و تبعیض سیستماتیک، باعث شد کلیسا در چشم بسیاری از مظلومان، همراه آنان به نظر نرسد.
رهبر کلیسای کاتولیک اگرچه از درون سنت دینی خاصی می‌آید، اما نقش او در دنیای امروز صرفاً معنوی و مذهبی نیست. انتظار می‌رود پاپ صدای وجدان جهانی باشد؛ کسی که فراتر از سیاست و دیپلماسی، به اصول اخلاقی وفادار بماند و در کنار مظلومان – صرف‌نظر از دین، نژاد یا ملیت – بایستد.
اکنون که کلیسا در آستانه یک انتقال تاریخی قرار دارد، انتخاب پاپ جدید می‌تواند فرصتی برای بازنگری اساسی در نقش واتیکان در جهان باشد. پاپ آینده باید تجسم ارزش‌هایی چون عدالت جهانی، صلح، برابری، اخلاق انسانی و کرامت مشترک بشر باشد. او باید درهای کلیسا را به روی همه انسان‌ها بگشاید، به گفت‌وگو با دیگر ادیان نه به‌عنوان یک وظیفه دیپلماتیک بلکه از سر باور واقعی به اشتراکات اخلاقی میان ادیان الهی و ارزش‌های انسانی بپردازد.
پاپ آینده باید بتواند از دیوارهای واتیکان بیرون بیاید، در میدان‌های واقعی نبردهای اخلاقی – از جنگ و اشغال گرفته تا فقر و تبعیض – حضور یابد و صدایی باشد که مردم جهان در کوران بحران‌ها بتوانند به آن اعتماد کنند. چنین پاپی می‌تواند نه‌فقط رهبر یک مذهب، بلکه مرجع اخلاقی جهان باشد؛ چیزی که امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم.
10 صفحه آخر