چراغ گردان پلیس در جاده ترس!
نویسنده:
مترجم:
دختر جوانی که در شب تاریک و ترسناک جاده مجبور به توقف طولانی مدت با خودرو شده بود، به مشاور کلانتری انار کرمان گفت: در تاريکی شب مجبور بودم برای انجام يک کار شخصی عازم يکی از جاده های برون شهری شوم و ساعاتی را در دل شب کنار جاده سپری کنم اما ساعتی بعد متوجه شدم باتری خودرو ام به سبب روشن گذاشتن چراغ ها، ضعيف شده و توان روشن کردن خودرو را ندارد.
درآن لحظات پراضطراب که دیگرخودروهای سبک و سنگين عبوری همچون باد از کنارم می گذشتند، قلبم تند تند می زد و در تنهايی جاده و تاريکی شب با هر نور و صدايی که نزديک می شد بيشتر می ترسيدم و احساس درماندگی و اضطراب تمام وجودم را فرا گرفته بود. درآن لحظات فقط و فقط به ديدن يک نشانه از امنيت فکر می کردم.
چندين ساعت با سرگردانی و اضطراب گذشت و من که دایم اطراف خود را نگاه می کردم با ديدن نور آبی و قرمزی که از دور نزديک و نزديک تر می شد، کمی آرام شدم.
لحظاتی بعد همان نوری که از چراغ گردان خودروی پليس بود، از کنارم عبور کرد و اندکی بعد خودروی پليس دور زد و کنارم ايستاد. ناخودآگاه کاملا آرام شدم و اضطراب اين چند ساعت معطلی در دل شب از وجودم بيرون رفت.
در ادامه افسر پليس علت توقفم را جويا شد و بعد با سرنشين ديگری که با لباس شبرنگ دار همراهش بود، خودروی من را به حاشيه امن جاده منتقل کردندکه با اتصال کابل بين باتری خودروها، مرا از آن وضعيت ترسناک نجات دادند.
به گزارش توکلی خبرنگار روزنامه خراسان، این دختر جوان ادامه داد:در آن لحظه پليس برای من پناهگاهی امن و تکيهگاهی محکم در دل جادهای پر از ترس و ابهام بود و آن شب با تمام وجود حس کردم که حضور پليس در جادهها، فراتر از اجرای قانون است و هميشه بايد قدردان اين عزيزان به عنوان نمادهای اميد و آرامش در لحظات خطر و تنهايی باشيم چه اين که اين افراد در دیگر شرايط سخت و پر اضطراب ناشی از وقوع جرایم و آسيب هايی که امنيت و آرامش همه ما را تهديد می کنند نيز حامی و محافظ همه ما هستند.
ماجرای واقعی با همکاری معاونت فرهنگی
و اجتماعی پليس استان کرمان
10 صفحه آخر
پربازدیدترین اخبار
اخبار برگزیده