آرزویی به سبک چپ‌ها

نویسنده: سیدنیما موسوی

مترجم:


طرح «اتحاد آمریکای‌لاتین» از زمان سیمون بولیوار مطرح بود. او در «نامه جاماییکا» این ایده را بیان کرد و از طرح کلمبیای بزرگ آغاز نمود؛ که شامل کلمبیا، ونزوئلا، پاناما و اکوادور بود. وی تلاش کرد تا پرو را نیز، پس از فروپاشی اتحادیه «ریودلاپلاتا»، به آن ضمیمه کند. اما پس از مرگ بولیوار، کلمبیای بزرگ به دلیل اختلافات داخلی فروپاشید. این ایده در اوایل قرن بیستم و با ظهور استعمارگری آمریکا در دوره تئودور روزولت، وجهی ضدآمریکایی یافت. پیش از آن، دکترین مونروئه به‌مثابه استعمار تلقی نمی‌شد. امپریالیسم آمریکا، همراه انقلاب شوروی و حضور تروتسکی در مکزیک، ایده «آمریکای‌لاتین‌گرایی» را با چپ جهانی پیوند داد. اندیشه‌های «دیگو ریورا» نقاش کمونیست مکزیکی، بر اتحاد منطقه‌ای تأکید داشت. کاسترو، آلنده، خوان پرون و جنبش توپاماروهای اروگوئه، همگی تحت تأثیر آرای ریورا و چپ تروتسکیست بودند.
«خوزه موخیکا» نمونه‌ای ضعیف از این ایده بود که با تفاوت‌هایی تحت تأثیر آن قرار داشت. اندیشه اقتصادی او، برخلاف چپ کلاسیک، ادامه خط فکری خوان پرون و اقتصاددانان آنکتاد دهه ۱۹۵۰، نظیر رائول پربیش بود. او با وجود باور به اتحاد از «ریوگرانده تا فالکلند»، در مصاحبه‌ای با ال‌پاییس، نظام بازار را پذیرفت و همچون آنکتاد، تولید انبوه را راه مقابله با فقر دانست. با اینکه سبک زندگی رواقی‌وار داشت، اما به دلیل سیاست خارجی همسو با آمریکا (۲۰۱۰–۲۰۱۵) که توسط «لوییز آلماگرو» تدوین شد، هرگز تأثیرگذاری کاسترو، چاوز یا داسیلوا را نیافت
10 صفحه اول