شریک خرابکاری کودکی تکیه‌گاه بزرگسالی

امروز روز جهانی «برادر» است؛ قدیمی‌ترین دشمن و همیشگی‌ترین دوست، رفیقی که جانت را برایش می‌دهی اما جورابت را نه! به‌این مناسبت از جنبه‌های مختلف سراغ نقش برادر رفتیم

نویسنده:

مترجم:

 در روزهای خوشی همه کنار آدم هستند؛ اما گاهی راهی طولانی و مسیری دشوار نیاز است تا یادمان بیاید در روزهای سختی کمتر کسی کنارمان است مثل برادری که از کودکی با او قد کشیدیم و مثل خواهری که نفس‌مان به او بند است. از خواهرها می‌شود در جای خودش حسابی گفت، اما بهانه امروز، «روز جهانی برادر» است؛ مناسبتی جهانی که هر سال در 24 ماه می (3 خرداد) فرصت دوباره‌ای به ما می‌دهد تا نقش و جایگاه برادر را دوباره مرور کنیم. همیشه فکر می‌کنم داشتن برادر یعنی داشتن یک همسفر همیشگی، کسی که کنار تو بزرگ می‌شود، خاطرات کودکی‌ات را به یاد دارد، شریک بازی‌ها و مخفیگاه‌های درختی بوده و حالا بزرگ‌ترین سنگ صبور روزهای سختی است. روز جهانی برادر فقط یک اسم نمادین نیست؛ بلکه پاسداشت نقشی است که برادرها در خانواده‌ها دارند. در ادبیات و فرهنگ‌های مختلف، برادر نماد حمایت، وفاداری و حتی ایثار است. در بسیاری از داستان‌ها و حماسه‌ها، برادران نقش قهرمانان و الهام‌بخش موفقیت‌ها را ایفا کرده‌اند، فرقی نمی‌کند در اسطوره‌های ایرانی یا در تاریخ معاصر مثل برادران رایت که پرواز را برای بشر ممکن کردند. این روز، فرصتی برای ابراز مهری است که گاهی گفته نمی‌شود؛ می‌توانیم به بهانه‌اش نامه‌ای بنویسیم، تلفنی کوتاه بزنیم یا هدیه‌ای ساده اما معنادار تقدیم کنیم. شاید همین کارهای کوچک، پیوندهای بزرگ زندگی را مستحکم‌تر کند. برادری مقوله‌ای است جهانی و فرامرزی؛ همه ما وقتی از واژه برادر یاد می‌کنیم، چیزی فراتر از نسبت خونی احساس می‌کنیم.



«داداش بزرگه» بودن
علیرضا کاردار  برادر بزرگ‌تر امیررضا و دلارام


برای من و امثال من که از ابتدای زندگی برادر بزرگ‌تر بوده‌ایم، این که یک برادر بزرگ‌تر داشته باشیم، تصوری سخت و البته محال ممکن است. ما عادت کرده‌ایم که همیشه «داداش بزرگه» باشیم. یک سری کارها و مسئولیت‌ها که ناخواسته به دوش ما گذاشته شده و خود را موظف می‌دانیم که باید آن وظایف را انجام دهیم. البته این که خانواده و والدین هم از ما این توقع را دارند، بی‌تاثیر نیست. برادر بزرگ‌تر موظف است بهترین فرزند خانواده باشد. حق هیچ خطایی ندارد. باید درس و رفتار و گفتار و شغل و ازدواج و زندگی‌اش و... از همه بهتر باشد، چون الگوی خانواده است. باید نمونه باشد تا خواهر و برادرهایش از او یاد بگیرند. حق ندارد اشتباه کند، کم بیاورد و خواست خودش را به خواسته پدر و مادر و خواهر و برادرها ترجیح دهد. حتی باید کمک خرج خانواده باشد، چون خواسته یا ناخواسته جانشین پدر است. البته که باید پشت و پناه کوچک‌ترها هم باشد. باید سنگ صبور دیگران شود، در مشکلات راهنمایی کند، در اختلافات دفاع کند و برای هر مسئله‌ای راه‌حل داشته باشد. هر اتفاقی می‌افتد باید برای رفع و رجوعش پیش‌قدم باشد، هرکدام از خواهر و برادرها در هر زمینه کم آورد باید برادر بزرگ‌تر جبران کند، حامی باشد و کم و کسر و کاستی‌ها را خودش برطرف کند و صدها وظیفه دیگر که این‌ها گوشه‌ای از وظایف نوشته و نانوشته برادر بزرگ‌تر بودن است. البته نباید نادیده گرفت که «داداش بزرگه» بودن مزایایی هم دارد. کوچک‌ترها می‌توانند به تو تکیه کنند، به تو به چشم یک ناجی و ابرانسان نگاه می‌کنند، تو را از بقیه بیشتر دوست دارند و می‌دانی که تحمل نبودنت را ندارند. برادر بزرگ‌تر بودن سخت است ولی دلنشین است. شیرینی‌هایی دارد که به تلخی‌هایش می‌ارزد. هوای داداش بزرگ‌هایتان را داشته باشید، آن‌ها از خودتان بیشتر شما را دوست دارند و برایتان نگران هستند.


فراتر از خون و پیوند ژنتیکی
شایان اله‌آبادی  داداش کوچیکه شکیبا

برادر؛ کلمه‌ای ساده اما پرمعنا که در دل خودش هزاران خاطره، تکیه‌گاه و دوستی را جای داده است. در دل همین کلمه ساده، مفهومی عمیق نهفته است: امنیت، رفاقت و تکیه‌گاه. وقتی از «برادر» حرف می‌زنیم، از کسی صحبت می‌کنیم که بی‌هیچ چشم‌داشتی در کنارت می‌ماند، از خنده‌هایت شاد می‌شود و از دردهایت، دل‌نگران. اما حقیقت این است که همه ما با چنین نعمتی به دنیا نیامده‌ایم. برخی از ما، برادر خونی نداریم، اما زندگی راه‌های دیگری برای جبران این خلأ در اختیارمان گذاشته است. گاهی یک دوست قدیمی، یک هم‌کلاسی، یک همکار یا حتی یک همسایه، آن‌قدر در لحظات سخت در کنارمان بوده که در قلبمان جایگاه یک برادر واقعی را پیدا کرده‌است. کسانی که بی‌هیچ نسبت خونی و بی‌هیچ وظیفه‌ای، فقط از سر محبت و انسانیت، پا به پایمان آمده‌اند. شاید اسمشان «برادر» نباشد، اما در عمل، برادری کرده‌اند؛ و چه بسا بیشتر. در واقع، شاید بتوان گفت برادری یک انتخاب است؛ انتخابی که برخی افراد، زندگی‌مان با آن را شیرین‌تر و قابل تحمل‌تر کرده‌اند. در روز جهانی برادر، شاید بهترین کار این باشد که قدردان تمام کسانی باشیم که در زندگی‌مان نقش برادر را بازی کرده‌اند؛ نه صرفاً کسانی که با ما پیوند خونی دارند. این روز یادآور این است که برادری یک احساس عمیق، یک عهد نانوشته و یک حمایت بی‌منت است. بنابراین، اگر برادر خونی نداری یا حتی اگر داری ولی روزی نتوانسته‌ است کنار تو باشد، نگران نباش. جهان پر است از کسانی که می‌توانند به جای برادر، تکیه‌گاه قلبی و روحی تو باشند. روز جهانی برادر، فقط یک مناسبت نیست؛ فرصتی است برای بازنگری در معنی واقعی برادری و جشن گرفتن آن‌هایی که در زندگی‌مان مثل برادران واقعی بوده‌اند.



چهار، هیچ برده‌ام
اکرم انتصاری  خواهرِ محمد، محسن، علی و حمید

من خواهر چهار پسر هستم. می‌نویسم تا بدانید. به‌خصوص حالا که خواهر و برادری رنگ باخته است و شاید هر فرزندی تنها شانسش این باشد که از دار دنیا تنها یک خواهر یا برادر داشته باشد. شاید دوست دارید بدانید قصه یک خواهر ته‌تغاری در خانه‌ای که 4پسر دارد، چه شکلی‌ است؟ البته همه این‌ها به اضافه یک خواهر بزرگ‌تر. اگر بخواهم این دنیا را به تصویر بکشم مطمئن باشید به سراغ روزهای هفته می‌روم و شاید آب‌و‌هوا. برادر خوب داشتن شبیه یک روز خوب بهاری است که ابرهای سفید گل‌کلمی آسمان را پوشانده‌اند و نمی‌گذارند آفتاب به صورتت بخورد و تو در پناه یک سایه امن، از پوسته خسته‌کننده زندگی بیرون می‌آیی، خنده‌هایت واقعی‌تر می‌شود و دلت قرص‌تر. یک بار وقتی اکسپلور اینستاگرامم را باز کردم چشمم به یک چالش خورد. از این چالش‌ها که یک نفر میکروفون دستش می‌گیرد و به سراغ آدم‌ها می‌رود و از آن‌ها می‌پرسد اگر الان به برادرت زنگ بزنی و بدون هیچ توضیحی از او بخواهی که کاری برایت انجام دهد آیا قبول می‌کند؟ راستش بدون فکر و معطلی، جواب دادم بله. ته دلم قرص بود و وقتی این حس را داری انگار در فینال بازی جام قهرمانان، دلت نگران است اما با حس برد وارد زمین شده‌ای و می‌دانی چهار هیچ جلویی. انگار زندگی در کنار همه مشقت‌هایش، یک گزینه کمکی هم برایت کنار گذاشته باشد تا هرجا کم آوردی بگوید حالا که برادر داری این‌قدر تلخی نکن. برای من که فاصله سنی برادر بزرگ‌ترم با من 15سال و برادر کوچک‌ترم 4سال است، زندگی شبیه یک تیم فوتبال است؛ برادر بزرگ‌تر دروازه‌بان است و نمی‌گذارد گل بخوریم و آن یکی نوک حمله کنار خودم بازی می‌کند، آن‌قدر که همه پاس‌ گل‌های زندگی‌‌ام را به او بدهکارم. آن دوتای دیگر درست پشت سرم، در خط هافبک بازی می‌کنند و منتظرند توپ را به ما برسانند. شادی بعد از گل هر کدام‌شان از زمین تا آسمان فرق می‌کند اما همه این چهار نفر برای من یک تشبیه مشترک دارند: کوه‌های بزرگی که یک گنجشک کوچک روی خطرناک‌ترین نقطه، لانه ساخته است؛ بی هیچ بیم و تردیدی.


من، میانِ دو کوه
فاطمه ملک‌زاده  خواهرِ محمدرضا و محمدجواد 

داشتن برادر، یعنی همیشه میان دو کوه ایستاده باشی؛ یکی بلندتر از تو، دیگری کوتاه‌تر. یکی با سایه‌اش مایه دلگرمی‌ات می‌شود، و دیگری دستت را می‌گیرد تا قد بکشد.
برادر بزرگ‌ترم؟ همواره نوعی کشمکش خاص میان ما وجود دارد. نه از آن درگیری‌های جدی، بلکه همان کل‌کل‌های همیشگی از دوران بچگی که در نهایت به لبخندی ختم می‌شود، یا بی‌توجهی کوچک و کوتاه. با هم لجبازی می‌کنیم. گاهی من از سر همین لجبازی حاضر نیستم کوتاه بیایم و او هم همیشه گمان می‌کند حق با اوست. اما با این همه، در نهایت همیشه به نوعی مراقب من است. از زمانی که بزرگ‌تر شدیم، شاید رابطه‌مان چندان صمیمی نباشد و حتی گفت‌وگوهای‌مان هم معمولاً در حد چند جمله محدود بماند، اما با وجود تمام این فاصله‌ها، بودنش نوعی ثبات است؛ طوری که انگار وقتی هست، خیالم آسوده‌تر است. نه به خاطر کار خاصی که بکند یا چیزی که بگوید، فقط چون هست. بودنش مثل حضور چراغی در خانه است که خاموش هم باشد، باز خیالم راحت است که اگر تاریک شد، می‌توان روشنش کرد. یک نوع دوست داشتن ساکت و قدیمی، مثل چیزی که همیشه بوده، بدون نیاز به گفتنش.اما برادر کوچک‌ترم داستان متفاوتی دارد. تا چند سال پیش از من کوتاه‌تر بود؛ آن‌قدر که در آغوشم جا می‌شد. با او شوخی می‌کردم، حتی گاهی به نوعی زور می‌گفتم. انگار خودم هم برادری وسطی بودم که می‌خواست در خانه جایگاهش را ثابت کند. با هم فوتبال بازی می‌کردیم، پلی‌استیشن، بیرون می‌رفتیم، قدم می‌زدیم، می‌دویدیم و سر نوبت‌ها بحث‌مان می‌شد. طوری رفتار می‌کردم که بیشتر شبیه برادرش بودم تا خواهرش. هنوز هم با او فوتبال تماشا می‌کنم، هنوز هم بر سر گل آفساید دعوای‌مان می‌شود، اما حالا دیگر از من بلندتر شده. وقتی در آغوشش می‌گیرم، سرم به شانه‌هایش می‌رسد.من در میانه‌ این دو برادر بزرگ شدم؛ نه آن‌قدر کودک که فقط بازی کنم، و نه آن‌قدر بزرگ که بتوانم بی‌تفاوت بمانم. من آن خواهری‌ام که باید بداند کی بجنگد، کی سکوت کند و کی سخن بگوید. کسی که لحنش برای هر کدام متفاوت است. برای یکی هنوز حکم فرمانده را دارد و برای دیگری صرفاً یک هم‌سنگر است. داشتن برادر، یعنی خودت را در آینه‌ دو زندگی ببینی؛ یکی پشت سرت، دیگری پیش رویت. و تو، خط ممتدی در میان این مسیر؛ هم آشنا، هم غریب. هم دختری و هم تا حدودی شبیه پسری.



چرا باید نقش برادر را جدی بگیریم؟
برادری نقش پیچیده‌ای است، بسیاری از ما چه مرد باشیم چه زن، اولین رفیق و رقیب‌مان در زندگی برادرمان بوده است و بخش زیادی از آن‌چه هستیم، نتیجه تعامل با اوست   

برادرها اغلب نخستین دوستان، همراهان و حتی رقبای ما در زندگی هستند. از همان سال‌های ابتدایی کودکی، تجربیات مشترک با برادر می‌تواند شالوده‌ای برای رشد هیجانی و اجتماعی ما ایجاد کند. پژوهش‌های روان شناختی نشان می‌دهد کودکانی که دارای برادر هستند، معمولاً مهارت‌های ارتباطی و همکاری بهتری پیدا می‌کنند، یاد می‌گیرند خشم و هیجانات خود را بهتر کنترل کنند و با مفهوم حمایت و همدلی واقعی آشنا می‌شوند.
 نقش برادر در تقویت مهارت‌های اجتماعی و هویتی
از منظر جامعه‌شناسی، حضور برادر و تعامل با او، آموزش‌های مهمی در زمینه هویت‌یابی اجتماعی می‌دهد. در بیشتر خانواده‌ها، برادران به انتقال ارزش‌ها، آداب و هنجارهای خانواده کمک می‌کنند. حتی رقابت و کشمکش‌های سالم بین برادرها بستر یادگیری حل تعارض، تمرین مسئولیت‌پذیری و رشد تاب‌آوری را فراهم می‌کند. همچنین الگوپذیری از برادران بزرگ‌تر می‌تواند جهت‌دهنده انتخاب مسیر زندگی و شغلی در نوجوانی و جوانی باشد.
 برادر؛ حامی سلامت روان و سپر بحران‌ها
نقش محافظتی و حمایتی برادران در برهه‌های بحرانی زندگی برجسته می‌شود؛ خواه ایستادگی در برابر مشکلات مدرسه و نوجوانی باشد، خواه حمایت عاطفی در بحران‌های خانوادگی یا اجتماعی. بر اساس مطالعات انجام‌شده در دانشگاه علوم پزشکی تهران، وجود برادر در خانواده ارتباط معناداری با کاهش استرس، اضطراب و حتی بروز افسردگی در کودکان و نوجوانان دارد. در بسیاری موارد، برادران نقشی مشابه یک مشاور یا درمانگر ایفا می‌کنند؛ شنونده‌ای بی‌قضاوت و مشوقی برای عبور از موانع.



معروف‌ترین برادران دنیا
امروز روز جهانی برادر است اما برادری تنها نسبت خانوادگی یا یک پیوند خونی نیست؛ مثلا وقتی با برادرت تیم می‌شوی برای شکست دادن قلدر محله یا وقتی هماهنگ باهم روی یک پروژه کار می‌کنید برادری تبدیل می‌شود به خلاقیتی ماندگار، تبدیل می‌شود به انقلابی در علم یا شروع یک عصر طلایی در هنر جهان. به مناسبت روز جهانی برادر، سراغ  بعضی از تأثیرگذارترین برادران تاریخ معاصر در جهان و ایران رفتیم که نام‌شان با اختراع، موسیقی، ورزش و سفر گره خورده است.

برادران رایت  در دسامبر ۱۹۰۳، دو برادر آمریکایی، ویلبر و اورویل رایت، نخستین پرواز موفق بشر با هواپیمای موتوری را در کیتی‌هاوک کارولینای شمالی ثبت کردند. برادرانی که فروشنده دوچرخه بودند اما با پشتکار و علاقه به فیزیک و مکانیک، رؤیای پرواز را به واقعیت تبدیل کردند. هواپیمای آن‌ها تنها ۱۲ ثانیه در هوا ماند، اما همان ۱۲ ثانیه، دنیا را برای همیشه دگرگون کرد.
برادران گریم  جیکوب و ویلهلم گریم دو زبان‌شناس و داستان‌نویس آلمانی بودند که در قرن نوزدهم، داستان‌های عامیانه و فولکلور آلمان را گردآوری کردند. نتیجه کارشان مجموعه‌ای از قصه‌ها بود که امروز با نام قصه‌های برادران گریم شناخته می‌شود. سیندرلا، شنل‌قرمزی، هانسل و گرتل و بسیاری دیگر، از دل قلم این دو برادر بیرون آمدند و ادبیات کودک را جهانی کردند.
برادران وارنر  چهار برادر با نام خانوادگی «وارنر» در دهه ۱۹۲۰ پایه‌گذار یکی از بزرگ‌ترین استودیوهای سینمایی جهان شدند. آن‌ها با تولید نخستین فیلم ناطق تاریخ «خواننده جاز» و بعدها با خلق شخصیت‌هایی چون باگزبانی، سوپرمن و بتمن، صنعت سینما و سرگرمی را متحول کردند. وارنرها نشان دادند که برادری می‌تواند پیشرو یک امپراتوری فرهنگی باشد.
برادران دی بوئر  فرانک و رونالد دی بوئر، دوقلوهای مشهور هلندی، بخش بزرگی از دوران فوتبال حرفه‌ای خود را در کنار یکدیگر در باشگاه‌هایی چون آژاکس و بارسلونا و تیم ملی هلند گذراندند. هماهنگی بی‌نظیر در زمین و درک تاکتیکی آن‌ها، الگوی کم‌نظیری از اتحاد برادری در مستطیل سبز بود.
برادران کلی  مارک و اسکات کلی، دوقلوهای آمریکایی، تنها دوقلوهایی در تاریخ‌اند که هر دو به عنوان فضانورد ناسا به فضا سفر کرده‌اند. اسکات در مأموریت تاریخی یک‌ساله خود در ایستگاه فضایی بین‌المللی، در حالی‌که مارک روی زمین ماند، موضوع یک آزمایش مهم پزشکی درباره تأثیرات بلندمدت سفر فضایی بر بدن انسان شد. نتایج این آزمایش دوقلوها به پیشرفت علم زیست‌فضا کمک شایانی کرد و نام آن‌ها را در تاریخ اکتشافات فضایی جاودانه ساخت.
برادران امیدوار  در ایران، عیسی و عبدا... امیدوار از نخستین کسانی بودند که مفهوم انسان‌شناسی میدانی و سفرنامه‌نویسی مدرن را معرفی کردند. آن‌ها در دهه ۳۰ و ۴۰ خورشیدی، سفری چندساله به پنج قاره انجام دادند و فرهنگ، آداب و رسوم بومی را با دقت مستند کردند. سفر آن‌ها نه تنها ماجراجویانه، بلکه علمی و فرهنگی بود.
برادران خادم  رسول و امیررضا خادم، دو نام آشنا در تاریخ کشتی ایران هستند. رسول، قهرمان جهان و المپیک و بعدها مدیر ورزشی و امیررضا، چهره‌ای مؤثر در آموزش کشتی پایه، هر دو با تکنیک و منش جوانمردانه خود، نقش مهمی در رشد این ورزش ملی داشته‌اند.

10 صفحه اول