در جست‌و‌جوی مناسب ترین گزینه ازدواج

به بهانه روز ازدواج از مهم‌ترین معیارهای انتخاب همسر گفتیم که معمولا مورد غفلت دختر و پسرهای دم بخت قرار می‌گیرد

نویسنده: دکتر مهدی سودآوری | روان شناس و مدرس دانشگاه

مترجم:

هر وقت صحبت از گفت‌وگو بین دو جوان برای ازدواج پیش می‌آید، تصویر سریال‌های کمدی که دختر و پسر به اتاقی می‌روند و درباره رنگ یا غذای مورد علاقه صحبت می‌کنند، به ذهن می‌آید. البته واقعا برخی از افراد همین موارد سطحی را در مورد همسر آینده به عنوان تفاهم یاد می‌کنند. اما در واقعیت ملاک های انتخاب چیست؟ در یک لایه دیگر، بعضی از افراد و حتی مشاورها به بررسی و تطبیق شخصیت زوجین می‌پردازند. مثلا درون‎گرایی یا برون‎گرایی و صفاتی از این قبیل. این‌گونه صفات گرچه مهم هستند اما اساسی نیستند چون هیچ دو فردی صد در صد همسان نیستند. به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) که روز ازدواج نام‎گذاری شده است، در ادامه نکاتی در همین باره مطرح خواهد شد.

​​​​​​​
1 مهارت‌های ارتباطی و مهارت‌های زندگی
مهم‎ترین فاکتورهایی که باید در نظر گرفت، مهارت‌های ارتباطی و مهارت‌های زندگی است. این‎که فرد مقابل و البته خود ما، چقدر مهارت‌های اولیه ارتباطی را بلد هستیم. مهارت‌هایی مانند حل‌مسئله، انعطاف‌پذیری، توان دیدگاه‌گیری یعنی توان بررسی موضوع از زاویه شخص مقابل، احترام متقابل، توان آسیب‌پذیر شدن در مقابل همسر و ... . این موارد بنیادی می‌تواند به زوجین برای مقابله با مشکلات طول زندگی کمک کند. نمی‌توان از فردی که حاضر به قبول مشکلات احتمالی خود نیست، انتظار انعطاف‌پذیری در حل مشکلات را داشت. یا فردی که راهکار حل مسئله‌اش قهر کردن و سر سنگین شدن است، هیچ گاه توان رسیدن به راهکار مشترک را ندارد. برای بررسی این موارد، غیر از مشاوره پیش از ازدواج که ضروری است، باید به نحوه برخورد فرد با افراد جامعه نگاه کرد. مثلا حین رانندگی حق تقدم دیگران را رعایت می‌کند یا خیر؟ آیا در خیابان با دیگران درگیر می‌شود یا نه، آیا می‌تواند خود را جای دیگران بگذارد یا فقط همه چیز را از زاویه دید خود نگاه می‌کند. افرادی که حاضر به پذیرش مشاوره نیستند، معمولا خود را عقل کل می‎دانند و حاضر به حتی شنیدن دیدگاه‌های دیگران نیستند.
 افرادی که توان درددل کردن ندارند، نمی‌توانند خود را در مقابل همسر آسیب‌پذیر کرده و معمولا با او وارد جنگ قدرت می‌شوند تا ثابت کنند که همیشه حق با آنان است. ما در ارتباطات روزمره همیشه یک ماسک به صورت می‌زنیم تا دیگران از مشکلات و عواطف ما مطلع نشوند، اما اگر در مقابل همسر هم به پوشیدن این ماسک ادامه دهیم و بترسیم که او ممکن است از نقاط ضعف ما سوءاستفاده کند، هیچ‎گاه قادر به ایجاد یک رابطه عمیق عاطفی نخواهیم شد.
2 داشتن هدف مشترک نه الزاما علایق مشترک
نکته بعدی در انتخاب همسر هدف مشترک است. آن‎چه باعث ثبات رابطه می‌شود، هدف مشترک است، نه علایق مشترک. علایق مشترک برای شکل دادن به دوستی مهم هستند، اما برای شکل‌دادن یک رابطه عاطفی ما به هدف مشترک نیاز داریم. مثل فرزندپروری، پیشرفت شغلی یا هر هدف دیگری که هر دو نفر در آن مشترک باشند. در این‎جا باید گفت که خارج شدن از تنهایی، هدف موجهی برای ازدواج نیست. چون فردی که توان تحمل خود را در تنهایی و خلوت خویش ندارد، چگونه می‌تواند فرد دیگری را تحمل کند؟
3 ورود به مرحله بررسی تفاهم
حالا بعد از این که خود ما و فرد مقابل، فاکتورهای بنیادی اولیه را دارا بودیم، وارد مرحله بررسی تفاهم می‌شویم. تفاهم یعنی این که معنی کلمات بنیادی نزدیک به هم باشند. مفاهیمی چون زن، مرد، همسر، عشق، پول، رابطه مشترک... چه معنایی برای شما دارند؟ آیا طرف مقابل هم همین طور فکر می‌کند؟ مثلا یک نفر پول را منبع قدرت و پایگاه اجتماعی می‌داند، یک نفر پول را وسیله رفاه. فرد اول به سراغ سرمایه گذاری و خرید باغ و ملک و خودرو می‌رود تا به دیگران نشان دهد که فردی محترم است اما فرد دوم دوست دارد به سفر برود، تفریح کند و از پول لذت ببرد. اگر این دو نفر با هم ازدواج کنند، همیشه بحث مالی و نحوه درآمد و هزینه کردن آن یکی از مهم‎ترین چالش‌های آن‎ها خواهد بود.
4 خودمان برای ازدواج مناسب‎ هستیم؟
با بررسی این مفاهیم اصلی می‌توان پی برد که آیا طرفین در مسائل اصلی تفاهم دارند یا به اصطلاح حرف هم را متوجه می‌شوند یا خیر. خلاصه باید گفت ازدواج با فرد درست بسیار خوب است و ازدواج با فرد نامناسب بسیار دردآور. اما آخرین نکته هم این که، ما همیشه دنبال فرد مناسب هستیم اما سوال مهم تر این است که آیا خود ما فرد مناسبی برای ازدواج هستیم؟ آیا خود ما از سلامت روان کافی برای ازدواج برخورداریم؟ اول به خود بپردازیم بعد به دیگران.
10 صفحه اول