«اجل» تلخ و شیرین!
نگاهی به شروع سریال «اجل معلق» به کارگردانی عادل تبریزینویسنده: محمد عنبرسوز
مترجم:
تازهترین سریال نمایش خانگی که دو هفته از انتشارش را پشت سر گذاشته، ساخته جدید عادل تبریزی، سازنده مشهدی فیلم «مفتبر» و سریال «جناب عالی» است؛ کارگردانی که سه اثر قبلی او همگی کمدی بودهاند و به نظر میرسد که قصد دارد در همین ژانر متمرکز بماند. «اجل معلق» تا این جای کار، یک سریال متوسط قلمداد میشود که مهمترین نقطه قوت آن دور ماندن از الگوهای تکراری سینمای بدنه در سالهای اخیر و مهمترین نقطه ضعفش بیش از حد مندرس به نظر رسیدن است؛ به طوری که احتمالا نسل قدیمیتر مخاطبان بیشتر با آن ارتباط برقرار میکنند تا جوانان امروزی که ذائقهشان با دنیای کمدیهای روز دنیا و طنزهای شانه تخممرغی سالهای اخیر شکل گرفته و آثاری با رگبار شوخی را بیشتر میپسندند.

شوخی با فرشته مرگ
ایده محوری این سریال چنانکه از نامش نیز پیداست، بر مبنای شوخی با مقوله مرگ طراحی شده که در نوع خودش جذاب و خلاقانه است. «اجل معلق» پس از یک قسمت نسبتا ضعیف که به مثابه مقدمهای طولانی، وظیفه پرداخت شخصیتها را بر عهده داشت، از قسمت دوم لحن بهتری پیدا کرد و توانست بر روی بسط عرضی ایدهاش متمرکز شود. در این مسیر، اجرای ویژه بهزاد خلج در نقش فرشته مرگ، با گریمی متفاوت، سورپرایز مهم سریال به شمار میرود. خلج که پیش از این در نقش کمدی مهمی مقابل دوربین نرفته بود، میتواند یک بازی تازه و روان را مقابل دوربین ببرد؛ چیزی که شاید انتظار میرفت از عباس جمشیدیفر بروز کند، اما در دومین قسمت «اجل معلق» مشخص شد که خلج میتواند مکمل جذابتری برای عطاران باشد.
نوستالژی عطاران و کمدیهای تکرارنشدنی او
ستاره «اجل معلق» رضا عطاران است؛ کسی که لقب محبوبترین کمدین چند دهه اخیر برازنده اوست. عطاران این بار هم در نقش «داوود»، یک نمایش ویژه از آستینش بیرون میآورد و با سوار شدن روی لحن کلی فیلم نامه یک کاراکتر واقعی را رنگآمیزی میکند. این شخصیت، میتواند نسخه بهروز شدهای از شخصیت «آقا ماشاا...» در سریال محبوب «ترش و شیرین» باشد و احتمالا عطاران و تبریزی عمدا با این بازسازی خلاقانه؛ سکانس پیراهن عاریتی را در متن قسمت اول قصه گنجانده و بر آن مکث کردند.
جنس شوخیها
اگر کمدی موقعیت تمیز و ویژهای را که در رابطه بین «داوود» و اجل معلق شکل میگیرد، کنار بگذاریم، در بقیه موارد، نوع طراحی شوخی این سریال به نقطه ضعف آن تبدیل میشود. جدای از بد و بیراه گفتن هایی که اغلب از خط بیرون میزنند، فریاد و عربده نیز دیگر ابزار مهم «اجل معلق» برای خلق شوخی است که نهتنها در خنداندن مخاطب توفیقی نمییابد، بلکه گروهی از تماشاگران را نیز ناامید میکند. بسیاری از شوخیهای این اثر فاقد تازگی هستند و به نظر مخاطب امروزی کهنه و دمده میآیند. البته که این فقط به دو قسمت نخست مربوط میشود و اگر سریال بتواند در قسمتهای بعدی شیمی مابین داوود و اجل معلق را تنظیم کند، احتمالا سریال هم چند پله بالاتر خواهد رفت.
فقر با لبخند
یکی از مهمترین خلاقیتهای سریال «اجل معلق» توجه آن به مقوله فقر، با نگاهی مطایبهآمیز و بامزه است. این سریال اگر پرداختش به این موضوع را خوب پیش ببرد، هم مبرا از سیاه نمایی خواهد بود و هم نسبت به یکی از مهمترین معضلات مردم ایران بیتفاوت ظاهر نشده است. همین که یک سریال کمدی در شبکه خانگی تلاش میکند تا از یک سو مقوله اگزیستانسیالیستی مرگ را مورد توجه قرار دهد و از سوی دیگر به یک نارسایی اقتصادی فراگیر که در قالب دردهای قشر کارگر جلوه میکند، بپردازد، حاکی از آن است که «اجل معلق» لیاقت این را دارد که از مخاطبان فرصت بیشتری بگیرد و در ادامه راه، خودش را تا سطح یک سریال موفق بالا بکشد. چرا که نه؟ وقتی عطاران، خلج، ایدهای خلاقانه و تجربه تهنشین شده یک کارگردان آثار کمدی را داشته باشید، ساختن یک سریال سرحال که حرف برای گفتن دارد، چندان دور از دسترس نخواهد بود.
10 صفحه اول
پربازدیدترین اخبار