بازیگوشیهای بهروز در «صبح اعدام»
نویسنده: مصطفی قاسمیان
مترجم:

دقیقاً 60 سال بعد از اعدام شهیدان طیب حاجرضایی و محمداسماعیل رضایی، فیلمی درباره این دو شخصیت شاخص تاریخ معاصر ساخته شده که حالا روی پرده سینماهاست؛ «صبح اعدام» اثر بهروز افخمی. فیلم در حوزه هنری ساخته شده، اما به خلاف اغلب محصولات نهادها در سالهای اخیر، نه از هالیوود وام گرفته و نه اثری پرهزینه و بزرگ است. برای کوتاهترین توصیف، میتوانم «صبح اعدام» را ادامه بازیگوشیهای بهروز افخمی معرفی کنم. او در نزدیکیهای 70 سالگی، به ساخت فیلمی رو آورده که فرسنگها با آثار تماشاگرپسند قبلیاش تفاوت دارد؛ اثری با فرم تجربی که در فیلم برداری و رنگ و نور، یادآور نوآرهای دوره کلاسیک است و در مقاطعی شبیه یک نمایش نامهخوانی رادیویی! او برای جایی میانه فیلم، خودش ترانهای سروده و روی تیتراژ ابتدایی آن هم مثل سریال «رعد و برق» نریشن گذاشته!افخمی بعد از اکشن «عقرب»، کمدی «سن پترزبورگ»، ملودرام «شوکران» و سریال زندگینامهای «کوچک جنگلی»، حالا به فیلمی سیاهوسفید، بسیار جمع وجور و کمبودجه رسیده که از حضور هیچ بازیگر مشهوری بهره نمیبرد و البته باز هم با اجرای چیرهدستانه، امضای سازندهاش را نشان میدهد؛ از القای تماشایی حس تنش و عصبانیت در کلوزآپهای دادستان تا سرخوشیهای قهرمانِ غریبِ پای چوبه دار. افخمی چنان ماهرانه از بازیگران فیلمش بازی گرفته که هنرپیشه سیمرغدارش، یک سال بعد از رونمایی این فیلم، بدون هدایت درست کارگردان، به بازیگر مبتدی «بازیخونی» تبدیل شد؛ همان که در «صبح اعدام»، شخصیت زیرک اسماعیل رضایی، آن قهرمان سحرگاه 11 آبان 1342 را از زیر سایه طیب حاجرضایی بیرون آورده بود.
10 صفحه اول
پربازدیدترین اخبار