۳ روایت در شب عید قربان همراه با تولیت آستان قدس رضوی
هدیه باران
نویسنده:
مترجم:

دست هایش
حامد رحیم پور/ ارسلان را می گویم.10 ساله است، اما با همان لباس قصابی مقابل تولیت نشسته، لباسی کثیف و آغشته به خون. همراه با برادر15 ساله اش در مغازه قصابی کار می کند که خرج و مخارج دوبرادر کوچکترشان و مادر باردارش را بدهند، هرچند اجاره خانه شان عقب افتاده و خبری از پدر مفقودشان هم ندارند. ارسلان دستش را نشان می دهد که ساطور قصابی زخمی اش کرده و... مادر بنا دارد فرزند پنجم را بفروشد...
چشم هایش
همان دختر موقر را می گویم. شاگرد ممتاز مدرسه، مادرش فلج است و زمین گیر، پدرش صرع دارد و از کار افتاده، برادرش بازیافت جمع می کند، خانه شان از زمین و آسمان نم زده است، بوی رطوبت همه جا را گرفته، وقتی دستور ثبت نام رایگان در مدارس امام رضا(ع) را می شنود، چشم هایش برق می زند و...
اشک هایش
همان مادر را می گویم که4 فرزندش را بدون سایه پدر به سختی به دندان گرفته، قلب بزرگی دارد اما تلاطم روزگار سخت فشارش داده، مادر طلبه است، علم دین می خواند، با آبروست ، اما از پس هزینه های زندگی اصلا نمی تواند بربیاید، ناگهان هق هق پسر 9 ساله که اشکهایش را با آستین پیراهنش پاک می کند، فضا را منقلب می کند.
احسان کریمانه
دیشب همراه با آیتا... مروی بدون حضور دوربینهای تلویزیونی و یا مستندسازی
نظاره گر چشم های متحیر محرومان بودم. هر سه خانه ای که رفتیم کوچک بودند، نهایتا30 متر یا 40 متر، هر سه خانه اجاره ای بودند و کل اسبابشان در یک وانت جا می شد، خادم الرضا(ع) که خود را مقید به این بازدیدهای سرزده و منظم می داند، در شب عید قربان ودقایقی بعد از دعای عرفه مهمان آن ها شده بود. شب خاصی بود. هم برای من هم برای آن سه خانواده، همچون باران رحمت الهی که آسمان دیار خورشید را در این شب دگرگون کرد، حضور تولیت آستان قدس رضوی در منزل خانواده های کم برخوردار، بارقه ای از مهر امام رئوف(ع) به مجاوران کویش را به تصویر کشید. او متواضعانه و باحوصله شرح حال افراد خانواده را میشنید و برای حل مشکلات آن ها سریع تصمیم میگرفت و دستور می داد ، از خرید و اجاره خانه گرفته تا لوازم منزل و خرج درمان و تحصیل و... و من بر لب خدا را شکر می گفتم از این احسان مخلصانه و کریمانه.
10 صفحه اول
پربازدیدترین اخبار
اخبار برگزیده
-
پیشرفت با تداوم مسیر عقلانیت امام
-
آمریکای غیراستکباری
-
نگران برای«الهه»ها
-
صعود نویسنده سقوط خواننده!
-
اتهام زنی به سبک همتی
-
چرا غنیسازی؟
-
جغرافیای روانی یک رسوایی
-
هدیه باران
-
مربی سابق پرسپولیس گزینه جدی استقلال!
-
ماجرای سرقت 17هزار دلاری!
-
آسیبهای شوخی زننده «علی صبوری» با مادربزرگش
-
لوکس ، مثل نان فانتزی