
هروقت اسم مشهد رو میشنویم، سریع یاد حرم امام رضا(ع) و خیابان امام رضا با آن مغازههای پر از زرشک، زعفران و نباتش میافتیم و درنهایت هم برای تفریحمان به طرقبه و شاندیز میرویم و شیشلیک خوشمزه مشهد را نوشجان میکنیم؛ که هم زیارتی کرده باشیم و هم سیاحت. اما کمتر کسی شاید اسم «کلات نادری» را در فاصله چند کیلومتری مشهد شنیده باشد و اگر هم شنیده باشد، بعید میدانم زحمت رفتن تا آن جا را به خودش داده باشد. در یکی از خاطرهانگیزترین و هیجانانگیزترین سفرهایم به مشهد، روز اول را به آرامگاه نادرشاه، موزه نادری و قدمزدن در خیابانها اختصاص دادم. همینطور که در خیابان قدم میزدم و از کنار هتلها رد میشدم، کلی خاطره برایم زنده شد! من بارها برای مأموریت به مشهد آمده بودم، تقریباً از همه هتلها بازدید کردهام و مهمان هتلهای مختلفی بودهام... بالاخره روزی رسید که به قصد «دیدن یکی از ناشناختههای خراسان رضوی»، راهی مسیری «پرپیچوخم و کوهستانی» شدم؛ مسیری که قرار بود حسابی سورپرایزم کند! هرچه جلوتر میرفتم، «شکل کوهها عوض میشد». از جایی به بعد، انگار وارد مریخ شده بودم. کوههای مریخی عظیمی جلوی چشمانم ظاهر شدند، مانند دژی مستحکم و پرابهت! «خدایا، چه جاده زیبایی!»برگرفته از «سفرهای مرجاپولو»، اثر مرجان محمدبیگی