در گفت وگویی بی سابقه، 2چهره مطرح آمریکایی از دروغ های رسانه ای، قدرت لابی اسرائیل و نقش واشنگتن در نسل کشی غزه پرده برداشتند

افشاگری از دل تاریکی

نویسنده: علیرضا صالحی

مترجم:



  معمولاً حرف‌های ما جنوب‌جهانی‌ها را کسی نمی‌فهمد. عادت کرده‌ایم که سفیدها حرفمان را نفهمند. البته نه این که کامل نفهمند. می‌فهمند، اما خب به روی خودشان نمی‌آورند. عادت کرده‌ایم سفیدها درد روی دردهای این منطقه بگذارند و به روی خودشان نیاورند. ازهمین‌رو شکستن این عادت برایمان عجیب است و ما دوست داریم تعجب کنیم. اما اهمیت گفت‌وگوی اخیر تاکر کارلسون، یکی از اثرگذارترین چهره‌های رسانه‌ای آمریکا و جان مرشایمر، یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان علوم سیاسی حال‌حاضر آمریکا، از سنخ آن تأییدهایی نیست که قبلاً دنبالش می‌گشتیم. قبلاً مجبور بودیم بگردیم تا مگر لابه‌لای حرف سفیدها یکی‌دو خط اعتراف بیرون بکشیم و برای تأیید حرف‌های خود شاهد بیاوریم تا مخاطب اندکی باور کند. دست‌آخر هم چندان جا نمی‌افتاد. اما این گفت‌وگو از آن دست مچ‌گیری‌ها و شاهدآوردن‌ها نیست. این برنامه یکی از بهترین گفت‌وگوهایی بود که در این چند ماه اخیر دیدم. بنابراین اگر می‌خواهید کامل آن برنامه را ببینید، این متن را نخوانید تا جذابیت آن برایتان کم نشود.
​​​​​​​
مرشایمر و کارلسون به واقعیاتی در منطقۀ ما ارجاع می‌دهند که بسیار بسیار بعید بود روزی از زبان دو آمریکایی بشنویم. البته که مرشایمر از همان دهۀ 90 و 2000 علیه لابی اسرائیل در آمریکا نوشته است و اصلاً یک کتاب بسیار مهم دارد که به فارسی هم ترجمه شده است. اما نسل‌کشی و جنایت بی‌حدومرز رژیم در غزه باعث شده است صراحت گفتار او تیزتر شود. عجیب‌تر آن که کسی همچون کارلسون که از حامیان اصلی و مهم ترامپ بود، حاضر می‌شود برخلاف سیاست دولت مستقر چنین موضع‌های تندوتیزی از زبان مرشایمر علیه اسرائیل بگیرد.گفت‌وگوی مرشایمر سه نکتۀ اساسی دارد: ۱. آمریکا از اسرائیل دفاع بی‌قیدوشرط می‌کند، ۲. به‌رغم این که گاهی منافع اسرائیل اصلاً در راستای منافع آمریکا نیست، آمریکا به این دفاع ادامه می‌دهد، ۳. کارهای اسرائیل باعث فروپاشی ارزش‌های آمریکایی خواهد شد.آمریکایی‌ها حفاظت از مرزهای بین‌المللی ذیل سازمان ملل را نظم آمریکایی می‌دانند. اسرائیل روزبه‌روز به مرزهای بین‌المللی حمله می‌کند. بن‌گوریون آرمانی را در سندی متعلق به 1918 ترسیم کرد که اغلب اسرائیلی‌ها به آن عمیقاً اعتقاد دارند و آن «اسرائیل بزرگ» بود. مرشایمر می‌گوید این سند هیچ‌گاه به انگلیسی منتشر نشده اما مرزهای اسرائیل بزرگ در آن به اشغال کرانۀ باختری و نوار غزه متوقف نمی‌شود و لبنان، جنوب سوریه و صحرای سینا را در برمی‌گیرد. اردن و مصر هم ازآن جاکه تحت‌الحمایة خواهند بود، هیچ اختیاری از خودشان نخواهند داشت. بن‌گوریون در این سند توصیه می‌کند که در این اسرائیل بزرگ نسبت جمعیت یهود به عرب باید نهایتاً ۸۰ به ۲۰ باشد. البته مطلوب آن است که جمعیت ۱۰۰ درصد یهودی باشد، اما خب شاید این امکان‌پذیر نشود. در نظر بگیرید که این نسبت، با این تعداد مهاجرت عظیم به سرزمین‌های اشغالی فعلی و نه طرح آینده، فعلاً پنجاه‌-پنجاه شده است. مرشایمر می‌گوید وقتی بن‌گوریون آن آرمان را نوشت، قطعاً به این نسل‌کشی هم فکر کرده است و هفت اکتبر صرفاً بهانه‌ای برای رقم‌زدن این جنایت بود. مرشایمر به تحقیق مؤسسۀ هاروارد ارجاع می‌دهد و می‌گوید اکنون ۴۰۰هزار نفر از فلسطینیان از هفتم اکتبر ناپدید شده‌اند. جالب است که کارلسون تعجب می‌کند؛ گویا تحقیق هاروارد را ندیده است. دربارۀ بقیۀ همسایه‌ها نیز اسرائیل فقط یک سیاست دارد: «همسایه‌هایی همچون ایران، سوریه، ترکیه، عربستان و... باید تجزیه‌شده و ضعیف باقی بمانند». رژیم می‌خواهد در منطقه‌ای قلمروگشایی کند که هیچ تهدید معتبری در آن وجود ندارد.
کارلسون می‌پرسد: خب چرا آمریکا از اسرائیل دفاع می‌کند؟ مرشایمر یک جواب به او می‌دهد: «لابی بسیار قدرتمند اسرائیل در آمریکا، که آی‌پک فقط بخش کوچکی از آن است». این لابی تابه‌حال دو سطح گفتمانی و سیاست‌گذاری را تحت‌تأثیر خودش قرار می‌داد. مرشایمر و کارلسون از تأثیر آموزش‌های رسمی ایام کودکی و نوجوانی‌شان می‌گویند که چطور اسرائیلی‌ها «آدم‌خوبه» معرفی می‌شدند و فلسطینی‌ها «آدم‌بدهایی که باید با آن‌ها مبارزه کرد». مرشایمر می‌گوید اما رفته‌رفته با آثار کسانی مثل ایلان پاپه و اوی شلایم و... این ایدۀ اسرائیلی برای او می‌شکند. کارلسون هم آن آثار را فوق‌العاده تحسین می‌کند. نشان می‌دهد آثار ایلان پاپه تاچه‌حد در جوامع غربی نیز اثرگذار بوده است. شبکه‌های اجتماعی و اینترنت نیز در دسترسی بیشتر به اطلاعات آزاد بسیار مؤثر بوده‌اند. به قول کارلسون، اسرائیل اگر می‌توانست اینترنت را خاموش می‌کرد.مرشایمر می‌گوید این سانسور آن‌قدر حاد و سنگین است که وقتی برای آتلانتیک‌مانتلی مقاله‌ای دربارۀ افشای شبکۀ لابی اسرائیل در آمریکا می‌نویسد، این مجله ۱۰هزار دلار به‌عنوان حق‌السکوت به او می‌دهد و آن را منتشر نمی‌کند. اینجا کارلسون می‌پرسد سردبیر خجالت نکشید این پیشنهاد را داد؟ مرشایمر جواب می‌دهد نشانۀ خجالتی در صورت او ندیدم. مرشایمر بعدتر با گرفتاری مقاله را می‌دهد لندن ریویو آو بوکس منتشر کند و بعدتر کتابی دراین‌باره به چاپ می‌رساند.
کارلسون و مرشایمر این سانسور را با ارجاع به برچسب‌زنی «یهودستیزی» در رسانه‌های منتفع از لابی اسرائیل -مثل وال‌استریت ژورنال، نیویورک‌تایمز، واشنگتن‌پست- و سرکوب، اخراج و تهدید گستردۀ دانشجوهای معترض دانشگاه‌ها ادامه می‌دهند. شخصاً برایم بسیار عجیب است که کارلسونِ طرفدار ترامپ می‌گوید «من دیگه دروغ‌های وال‌استریت‌ژورنال رو نمی‌خونم. الان گاردینی می‌خونم که دست‌چپی محسوب می‌شه».
کارلسون سؤال بجایی می‌پرسد: «با رفتن نتانیاهو مسئله حل می‌شود؟» جواب مرشایمر منفی است. مسئله دیگر نتانیاهو نیست. مسئله آن است که سیاست‌های دولت اسرائیل طی هر دوره ساکنان اراضی اشغالی را افراطی‌تر از دورۀ قبل کرده است. اکنون اغلب جامعۀ اسرائیل طرفدار نتانیاهو و مدافع نسل‌کشی و قحطی عامدانه هستند. عمدۀ آن‌ها فلسطینی‌ها را نیمه‌حیوان و حیوانات دوپا می‌دانند.
گفت‌وگو بعد از دو ساعت همچنان چیزی شوکه‌کننده دارد. کارلسون می‌پرسد: «این احتمال وجود دارد که اسرائیل مسجد الأقصی را تخریب و منفجر کند و معبد سوم اورشلیم را به جای آن بسازد؟» مرشایمر با مکث عجیبی جواب می‌دهد: «بله». دقت کنید! این حرف را یک مرشد تئوری توطئه نمی‌گوید. جان مرشایمری می‌گوید که دهه‌ها عمر خود را صرف تحقیقات روشمند دانشگاهی کرده است.
و کارلسون می‌گوید در این صورت احتمال رخداد یک یازده سپتامبر دیگر هم هست و مرشایمر تأیید می‌کند و می‌گوید: «اصلاً اسامه بن لادن دلیل اصلی یازده سپتامبر را حمایت آمریکا از اسرائیل اعلام کرده بود». کارلسون به‌یکباره یاد اسناد محرمانۀ یازده سپتامبر می‌افتد و می‌پرسد: «چه می‌دانیم از آن اسناد؟» مرشایمر می‌گوید: «چیزی نمی‌دانم. اما اسناد یازده سپتامبر، جفری اپستین و جان اف کندی حتماً چیزی برای لاپوشانی دارند که تا الان منتشر نشده‌اند.»
10 صفحه اول