رشد اخلاقی مهمتر است یا کنترل بیرونی؟
نویسنده: عزیزی
مترجم:
خبرهای مختلفی در جامعه میشنویم، از حاشیههای یک فوتبالیست یا اظهارات یک بازیگر و... رفتارهایی که در هیچ حالتی انتظارش را نداریم. کمی خودکنترلی، رشد اخلاقی، نگرانی از نوع نگاه جامعه و... هر کدام میتوانست مانع از بروز فلان رفتار شود. این زنجیره از اتفاقات این سوال را پیشروی ما قرار میدهد که رشد دادن اخلاق افراد جامعه یا مثلا فرزندمان مهمتر است یا کنترل بیرونیاش؟
رشد اخلاقی همگان؟ خیالی خام!
یکی از معروفترین نظریهها درزمینه رشد اخلاقی، نظریه کلبرگ است. هر چند این نظریه محدودیتهای خود را دارد اما شاید بتواند درفهم بهتر این بحث به ما کمک کند. کلبرگ میگوید: «افراد در دوران کودکی در رشد اخلاقی خود از مراحلی عبور میکنند. در ابتدا آنها از ترس تنبیه و نفع شخصی انتخاب میکنند. با رشد بیشتر، رعایت قواعد اجتماعی و پیشرفت اجتماعی انگیزه افراد در رعایت اخلاق است اما با رشد بیشتر، فرد قواعد اخلاقی خودش را تعریف میکند و دیگر رفتارش وابسته به واکنش اطرافیان یا حتی قواعد اجتماع نیست.» این نظریهپرداز و طرفداران او معتقدند همه افراد به مراحل پایانی رشد اخلاقی نمیرسند و بسیاری در همان نیمه مسیر متوقف میشوند. یعنی جایی که قواعد اجتماعی و پیشرفت و ترقی اهمیت زیادی دارد. البته برخی از افراد حتی تا آن مرحله هم پیش نمیروند و در همان ابتدای مسیر باقی میمانند.
لزوم کنترل بیرونی، واقعیتی که باید پذیرفت
هر چند تصور اینکه همه افراد، سلبریتیها و مدیران ما به رشد اخلاقی مطلوب برسند و فارغ از کنترل اجتماعی، نفع جامعه را بر نفع شخصی خود ترجیح دهند، ایدهآل است اما داشتن چنین توقعی، باطل به نظر نمیرسد و در واقعیت باید پذیرفت که حتی در صورت ارائه آموزشهای مختلف در سنین پایین نیز دستیابی به این وضعیت محل تردید است. اما آیا به آن معناست که نمیتوان جلوی این چنین مشکلاتی را گرفت؟ جواب قطعا خیر است. جلوی چنین رفتارهایی را میتوان گرفت اما باید ابزارهای مختلف بیرونی برای کنترل رفتار افراد تعریف کرد، چرا که همه افراد از نظر رشد اخلاقی به مراحل بالاتر نرسیدهاند؛ وگرنه انتظار اینکه افراد با رجوع به وجدان، خودشان مانع از بروز اشتباه خواهند شد، ما را به همین جایی خواهد رساند که هستیم.
رشد اخلاقی همگان؟ خیالی خام!
یکی از معروفترین نظریهها درزمینه رشد اخلاقی، نظریه کلبرگ است. هر چند این نظریه محدودیتهای خود را دارد اما شاید بتواند درفهم بهتر این بحث به ما کمک کند. کلبرگ میگوید: «افراد در دوران کودکی در رشد اخلاقی خود از مراحلی عبور میکنند. در ابتدا آنها از ترس تنبیه و نفع شخصی انتخاب میکنند. با رشد بیشتر، رعایت قواعد اجتماعی و پیشرفت اجتماعی انگیزه افراد در رعایت اخلاق است اما با رشد بیشتر، فرد قواعد اخلاقی خودش را تعریف میکند و دیگر رفتارش وابسته به واکنش اطرافیان یا حتی قواعد اجتماع نیست.» این نظریهپرداز و طرفداران او معتقدند همه افراد به مراحل پایانی رشد اخلاقی نمیرسند و بسیاری در همان نیمه مسیر متوقف میشوند. یعنی جایی که قواعد اجتماعی و پیشرفت و ترقی اهمیت زیادی دارد. البته برخی از افراد حتی تا آن مرحله هم پیش نمیروند و در همان ابتدای مسیر باقی میمانند.
لزوم کنترل بیرونی، واقعیتی که باید پذیرفت
هر چند تصور اینکه همه افراد، سلبریتیها و مدیران ما به رشد اخلاقی مطلوب برسند و فارغ از کنترل اجتماعی، نفع جامعه را بر نفع شخصی خود ترجیح دهند، ایدهآل است اما داشتن چنین توقعی، باطل به نظر نمیرسد و در واقعیت باید پذیرفت که حتی در صورت ارائه آموزشهای مختلف در سنین پایین نیز دستیابی به این وضعیت محل تردید است. اما آیا به آن معناست که نمیتوان جلوی این چنین مشکلاتی را گرفت؟ جواب قطعا خیر است. جلوی چنین رفتارهایی را میتوان گرفت اما باید ابزارهای مختلف بیرونی برای کنترل رفتار افراد تعریف کرد، چرا که همه افراد از نظر رشد اخلاقی به مراحل بالاتر نرسیدهاند؛ وگرنه انتظار اینکه افراد با رجوع به وجدان، خودشان مانع از بروز اشتباه خواهند شد، ما را به همین جایی خواهد رساند که هستیم.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین