ناگهان شعر

نویسنده:

مترجم:


​​​​​​​ زنده یاد نجمه زارع
غم که می‌آید در و دیوار، شاعر می‌شود
 در تو زندانی‌ترین رفتار شاعر می‌شود

 می‌نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی
 خط‌کش و نقاله و پرگار، شاعر می‌شود

 تا چه حد این حرف‌ها را می‌توانی حس کنی؟
 حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می‌شود

 تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم
 از تو تا دورم دلم انگار شاعر می‌شود

 باز می‌پرسی: چطور این‌گونه شاعر شد دلت؟
 "تـــــو" دلــت را جــای مــن بــگــذار شاعر مــی شــود

 گرچه می‌دانم نمی‌دانی چه دارم می‌کشم
 از تو می‌گوید دلم هر بار شاعر می‌شود
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین