آدم‌هایی که باید در عصر نامه به‌دنیا می‌آمدند

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​داشتم به دسته‎بندی آدم‎ها نگاه می‎کردم از دیدگاه روان‎شناسی و...؛ دیدم جای یک دسته، حسابی خالی است. آدم‎هایی هستند که بیشتر از همه دسته‎های لمسی و سمعی و بصری، «خواندن نوشتاری»اند. خود من یکی‎شان هستم. این‎ها از تلفنی حرف زدن هراس دارند. به این‎ها اگر بگویی دو ساعت دیگر فلان‎جا باش تا ببینمت، از اضطراب و نگرانی می‎میرند. می‎پرسید چرا؟ چون هزار کتاب نخوانده دارند. چون باید از هفته پیش می‌گفتی امروز را هستی؟ امروز کاری نداری؟ یا به عبارت دیگر امروز کتاب و نوشته‎ای نداری برای خواندن و نوشتن؟ آدم‎های«خواندن و نوشتن» وقتی تلفن‎شان زنگ می‎خورد چند لحظه‎ای به تلفن خیره می‎شوند و با خودشان فکر می‎کنند بردارم؟ برندارم؟ چه حرفی دارم بگویم؟ وقتی می‎گویند «چه خبر؟» نمی‌داند ماجرای کتابی را که مشغول خواندنش بوده نقل کند یا مطلبی که در حال نوشتنش بوده. این تیپ آدم‌ها کلاً نمی‌توانند مثل بقیه جمله‌های کلیشه‌ای بگویند. یک دوستی دارم از همین دسته است. برایم تعریف می‎کرد که سال‎های اولی که ازدواج کرده‎بود، خانواده همسرش و مادر همسرش هر روز به او تلفن می‎زدند و از او هم همین توقع را داشتند که پاسخی گرم اما کلیشه‌ای بدهد. برای او سال‎ها طول کشیده‎بود تا به آدم‎ها بفهماند پشت تلفن حرف زدن را بلد نیست. تا بهشان گوشزد کند که در جواب «خب دیگه چه خبر؟» یک لال بی‎فرجام است. تا به آدم‎ها بفهماند تلفنی حرف زدن برایش سخت‎ترین کار دنیاست. اگر از این آدم‎ها دوروبرتان دارید با آن‎ها مهربان‎تر باشید. بیشتر برای‎شان نامه بنویسید تا زنگ. نامه‎ها شگفت‎زده‎شان می‎کند. آن‎ها جواب نامه‎تان را خیلی زود می‎دهند. آن‎ها آدم‎های اشتباهی هستند که باید در عصر تلگراف زندگی می‎کردند اما حالا در این همه صدا و زنگ و اسکایپ و تلفن، بین شما گیر افتاده‎اند. آن‎ها را دوست داشته‎باشید. درک‎شان کنید و یادتان باشد از آن‎ها نپرسید «خب، دیگه چه خبر؟»
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین