پهلوانِ ستیز با جعلیات شاهنامه
به مناسبت سالروز درگذشت زنده یاد دکتر ابوالفضل خطیبی ،شاهنامه پژوه برجسته ، نگاهی گذرا به خدمات گسترده او در زمینه کشف بسیاری از جعلیاتی که به اثر سترگ حکیم ابوالقاسم فردوسی نسبت داده می شود،داشته ایمنویسنده:
مترجم:
در سالهای اخیر و با گسترش فناوری و گسترده شدن فضای نشر آثار ادبی ، بحث درباره جعلیات بسیار داغ شده است. ماجرا زمانی بغرنج میشود که رد پای بیتهای جعلی را در ادبیات کهن بیابیم. مثلاً متوجه شویم یک شعر از سعدی، حافظ، مولوی، یا فردوسی زاده تخیل فرد دیگری است که هیچ امروز رد پایی از این فرد در ادبیات امروز ما نیست و او برای ماندگار شدن شعر و یا طرز فکرش به چنین حیله ای متوسل شده . اما خوشبختانه در این میان دانشمندانی در طول تاریخ حضور داشته و دارند که دست این افراد را رو می کنند. زندهیاد ابوالفضل خطیبی شاهنامه پژوه و ادیب هم روزگار ما از جمله همین ناجیان ادبیات به شمار می آید. بیشترین فعالیتها و سخنرانیهای این استاد برجسته زبان و ادب فارسی در زمینه پژوهش در شاهنامه فردوسی است. به بهانه سالروز درگذشت ابوالفضل خطیبی (۲۵ اردیبهشت ۱۳۳۹ - ۲۱ دی ۱۴۰۱) به گوشهای از تحقیقات و سخنرانیهای او درباره بیتهای الحاقی و جعلیات شاهنامه فردوسی میپردازیم.
در شاهنامه بیش از هر کتاب دیگری دخل و تصرف شده !
بارها دو بیت معروف «بسی رنج بردم در این سال سی...» و «چون ایران نباشد تن من مباد...» را با نام فردوسی خوانده یا شنیدهایم و این بیتها را با تاکید به فردوسی ارجاع دادهایم، اما شاهنامهپژوهان در انتساب این دو بیت به فردوسی تردید دارند و هر یک روایت خود را از این ماجرا میگویند. ابوالفضل خطیبی، درباره این دو بیت در یکی از سخنرانیهایش اینگونه گفته است: «در شاهنامه بیش از هر کتاب دیگری دخل و تصرف شده و در طول تاریخ برخی کاتبان و شاهنامهخوانها بیتها را متناسب با ذوق خودشان تغییر میدادند و به آن اضافه میکردند. این بیتها گاهی بسیار هنرمندانه است و برای محقق این حوزه در بسیاری موارد، تشخیص این که این بیت سروده فردوسی باشد یا شخص دیگری، دشوار است. به لحاظ سبکشناسی نیز یک اشکال در این بیت وجود دارد و آن لفظ «عجم» درباره ایرانیان است. کاری نداریم که به لحاظ لغوی این واژه، واژه موهنی است، به هر حال به کار میرود و فردوسی و دیگران هم به کار بردهاند اما کمتر. در سراسر شاهنامه سه بار لفظ «عجم» به کار رفته آن هم در تقابل با «عرب»؛ اما در جاهای دیگر شاهنامه به جای عجم صدها بار از ایران، ایرانیان و آزادگان استفاده شده و فقط ۳ بار لفظ عجم به کار رفته است. ...»
تهمت ناروای زنستیزی به فردوسی
«زن و اژدها هر دو در خاک به/ جهان پاک از این هر دو ناپاک به» این هم یکی از بیتهای الحاقی است که دکتر خطیبی هوشمندانه به واکاوی آن در دل تاریخ ادبیات پرداخته است. این استاد بزرگ ادبیات فارسی درباره این بیت هم استدلالهای محکم خود را در قالب مقالهای با عنوان «بیتهای زنستیزانه در شاهنامه» مطرح کرده است. در این مقاله ابتدا، غالب ابیاتی که به نوعی توهین به زنها را تداعی میکرد، گردآوری کرده ، سپس به لحاظ نسخهشناسی و علم تصحیح متن به این نتیجه رسیده که غالب این ابیات که سر زبانها هم افتادهاند، سروده فردوسی نیست. او درباره همین تک بیت، بررسیهایی را انجام داده و این نتیجه را اعلام میکند که این بیت در هیچ کدام از نسخههای مبنای تصحیح خالقی نبوده است. یا بیت دیگری که در آن بهشدت به زنان و جایگاه آن ها تاخته شده نیز به این نتیجه رسیده که در هیچ کدام از نسخهها و حتی در چاپهای بیاعتبار شاهنامه هم چنین بیتهایی موجود نیست. او در خلال این تحقیقات به این نکته مهم نیز اشاره میکند که شاید یک سری از بیتهای شاهنامه مفاهیمی ضد زن را در دل خود جای داده باشند، اما درباره این بیتها نیز باید به این نکته مهم اشاره کرد که این بیتها را نباید به عنوان دیدگاه فردوسی درباره زنان تلقی کرد، زیرا این بیتها از زبان قهرمانان داستان مطرح میشوند نه حکیم ابوالقاسم فردوسی.
داستانهای الحاقی
یکی از موارد دیگر که زنده یاد ابوالفضل خطیبی در مصاحبههایش به آن اشاره کرده، نه تنها بیتهای الحاقی، بلکه داستانهای الحاقی است که در بطن و متن شاهنامه رسوخ کردهاند. به عقیده او، «ما برخی اوقات اصلاً با بیتهای الحاقی سر و کار نداریم؛ بلکه با داستانهای الحاقی سر و کار داریم؛ یعنی یک کاتبی آمده ۵، ۶ صفحه، شامل صدها بیت را به شاهنامه اضافه کرده است» البته خطیبی این نکته را هم یادآور میشود که استاد خالقی مطلق بارها و بارها در حاشیه تصحیحهای خود به این الحاقات، هم اشاره کرده و تصحیح نسخه دکتر خالقی مطلق را 80 تا 90 درصد به متن اصلی شاهنامه نزدیک میداند. پس با خواندن این سطرها نباید به کلی به شاهنامه فردوسی بدبین شویم، چراکه افرادی مانند خالقی مطلقها و خطیبیها و ... این جعلیات را شناسایی کردهاند و تصحیحات فراوانی بر شاهنامه نوشته شده که ما را به سمت و سوی خوانش متن موثق راهنمایی میکند.
جعلیات در اسبگزینی سهراب
زندهیاد ابوالفضل خطیبی که سالها به تحقیق و پژوهش متون ادبی پرداخته و تحقیقات او مورد تایید بسیاری از بزرگان ادبیات از جمله دکتر کزازی، دکتر ژاله آموزگار، دکتر محمدجعفر یاحقی، دکتر حسن انوری، دکتر سجاد آیدنلو و ... بوده است، در یکی از مصاحبههایش در پاسخ به این سؤال که فکر میکنید بیتهای الحاقی چقدر در تفکر خواننده و یا نوع عملکرد قهرمانان داستان نسبت به نسخه اصلی انحراف ایجاد کرده؟ گفته است: «به جز بیتهای زنستیزانه، در داستان رستم و سهراب که معروف خاص و عام است، همه بیتهای مربوط به اسبگزینی سهراب که شبیه اسبگزینی رستم است، الحاقی به شمار می آید. کل بخش آگاهی یافتن مادر سهراب از مرگ سهراب هم الحاقی است. مثالی دیگر: وقتی «نوشزاد» پسر مسیحی انوشیروان شورش میکند و از رومیان و مخالفان انوشیروان کمک میگیرد، اعلام میکند که پدر من مرده و در حقیقت قصد دارد تاج و تخت را بگیرد. در چاپ «ژول مول» بیتی هست که گفته شده مادر مسیحی نوشزاد، با استفاده از گنج پادشاهی، از او حمایت مالی کرده و این نکته در کتابهای مختلف آمده. طبیعی است وقتی درباره تاریخ انوشیروان و شورش نوشزاد بحث میشود، این مسئله هم مطرح است؛ ولی در جلد هفتم که خود من تصحیح کردهام، این بیت الحاقی تشخیص داده شده است و از این موارد فراوان داریم.
دروغپراکنی درباره عربستیزی فردوسی
خطیبی در مقالهای که با عنوان «بیتهای عربستیزانه در شاهنامه» نوشته نیز، تمام بیتهایی را که میگویند ضد عربهاست،جمع و بررسی کرده و از بیتی معروف که برخی ایرانیها خیلی دوست دارند و ورد زبانشان شده، یاد کردهاست و این که نظر داده :«ز شیر شتر خوردن و سوسمار /عرب را به جایی رسیده است کار/ که تخت کیانی کند آرزو /تفو بر تو ای چرخ گردان تفو!» این بیت الحاقی است... فردوسی واقعا بیزار بوده که بیاید قوم دیگری را تحقیر کند. امروزه برخی که فکر میکنند فردوسی ملیگرایی افراطی بوده، کاملا در اشتباه هستند. درست است که فردوسی بسیار ایران دوست بوده و اصلاً هدفش، احیای هویت ایرانی و زبان فارسی بوده است؛ ولی علاقه او به هویت ملی به این شکل نیست که بخواهد قومها و ملتهای دیگر را تحقیر کند... . این ابیات را شعوبیهای بعد از فردوسی به شاهنامه اضافه کردند. هویت ملی در شاهنامه فردوسی مبتنی بر بنیادهای غنی و ارزشمند فرهنگی است که ویژه ایران است و در طول تاریخ تاثیر بسزایی بر ارتقای فرهنگ جهانی داشته است. فردوسی با چنین پشتوانه فرهنگی چه نیازی داشته است که هویت ملی ایرانی را در تحقیر قومها و ملتهای دیگر جست وجو کند؟!
در سالهای اخیر و با گسترش فناوری و گسترده شدن فضای نشر آثار ادبی ، بحث درباره جعلیات بسیار داغ شده است. ماجرا زمانی بغرنج میشود که رد پای بیتهای جعلی را در ادبیات کهن بیابیم. مثلاً متوجه شویم یک شعر از سعدی، حافظ، مولوی، یا فردوسی زاده تخیل فرد دیگری است که هیچ امروز رد پایی از این فرد در ادبیات امروز ما نیست و او برای ماندگار شدن شعر و یا طرز فکرش به چنین حیله ای متوسل شده . اما خوشبختانه در این میان دانشمندانی در طول تاریخ حضور داشته و دارند که دست این افراد را رو می کنند. زندهیاد ابوالفضل خطیبی شاهنامه پژوه و ادیب هم روزگار ما از جمله همین ناجیان ادبیات به شمار می آید. بیشترین فعالیتها و سخنرانیهای این استاد برجسته زبان و ادب فارسی در زمینه پژوهش در شاهنامه فردوسی است. به بهانه سالروز درگذشت ابوالفضل خطیبی (۲۵ اردیبهشت ۱۳۳۹ - ۲۱ دی ۱۴۰۱) به گوشهای از تحقیقات و سخنرانیهای او درباره بیتهای الحاقی و جعلیات شاهنامه فردوسی میپردازیم.
در شاهنامه بیش از هر کتاب دیگری دخل و تصرف شده !
بارها دو بیت معروف «بسی رنج بردم در این سال سی...» و «چون ایران نباشد تن من مباد...» را با نام فردوسی خوانده یا شنیدهایم و این بیتها را با تاکید به فردوسی ارجاع دادهایم، اما شاهنامهپژوهان در انتساب این دو بیت به فردوسی تردید دارند و هر یک روایت خود را از این ماجرا میگویند. ابوالفضل خطیبی، درباره این دو بیت در یکی از سخنرانیهایش اینگونه گفته است: «در شاهنامه بیش از هر کتاب دیگری دخل و تصرف شده و در طول تاریخ برخی کاتبان و شاهنامهخوانها بیتها را متناسب با ذوق خودشان تغییر میدادند و به آن اضافه میکردند. این بیتها گاهی بسیار هنرمندانه است و برای محقق این حوزه در بسیاری موارد، تشخیص این که این بیت سروده فردوسی باشد یا شخص دیگری، دشوار است. به لحاظ سبکشناسی نیز یک اشکال در این بیت وجود دارد و آن لفظ «عجم» درباره ایرانیان است. کاری نداریم که به لحاظ لغوی این واژه، واژه موهنی است، به هر حال به کار میرود و فردوسی و دیگران هم به کار بردهاند اما کمتر. در سراسر شاهنامه سه بار لفظ «عجم» به کار رفته آن هم در تقابل با «عرب»؛ اما در جاهای دیگر شاهنامه به جای عجم صدها بار از ایران، ایرانیان و آزادگان استفاده شده و فقط ۳ بار لفظ عجم به کار رفته است. ...»
تهمت ناروای زنستیزی به فردوسی
«زن و اژدها هر دو در خاک به/ جهان پاک از این هر دو ناپاک به» این هم یکی از بیتهای الحاقی است که دکتر خطیبی هوشمندانه به واکاوی آن در دل تاریخ ادبیات پرداخته است. این استاد بزرگ ادبیات فارسی درباره این بیت هم استدلالهای محکم خود را در قالب مقالهای با عنوان «بیتهای زنستیزانه در شاهنامه» مطرح کرده است. در این مقاله ابتدا، غالب ابیاتی که به نوعی توهین به زنها را تداعی میکرد، گردآوری کرده ، سپس به لحاظ نسخهشناسی و علم تصحیح متن به این نتیجه رسیده که غالب این ابیات که سر زبانها هم افتادهاند، سروده فردوسی نیست. او درباره همین تک بیت، بررسیهایی را انجام داده و این نتیجه را اعلام میکند که این بیت در هیچ کدام از نسخههای مبنای تصحیح خالقی نبوده است. یا بیت دیگری که در آن بهشدت به زنان و جایگاه آن ها تاخته شده نیز به این نتیجه رسیده که در هیچ کدام از نسخهها و حتی در چاپهای بیاعتبار شاهنامه هم چنین بیتهایی موجود نیست. او در خلال این تحقیقات به این نکته مهم نیز اشاره میکند که شاید یک سری از بیتهای شاهنامه مفاهیمی ضد زن را در دل خود جای داده باشند، اما درباره این بیتها نیز باید به این نکته مهم اشاره کرد که این بیتها را نباید به عنوان دیدگاه فردوسی درباره زنان تلقی کرد، زیرا این بیتها از زبان قهرمانان داستان مطرح میشوند نه حکیم ابوالقاسم فردوسی.
داستانهای الحاقی
یکی از موارد دیگر که زنده یاد ابوالفضل خطیبی در مصاحبههایش به آن اشاره کرده، نه تنها بیتهای الحاقی، بلکه داستانهای الحاقی است که در بطن و متن شاهنامه رسوخ کردهاند. به عقیده او، «ما برخی اوقات اصلاً با بیتهای الحاقی سر و کار نداریم؛ بلکه با داستانهای الحاقی سر و کار داریم؛ یعنی یک کاتبی آمده ۵، ۶ صفحه، شامل صدها بیت را به شاهنامه اضافه کرده است» البته خطیبی این نکته را هم یادآور میشود که استاد خالقی مطلق بارها و بارها در حاشیه تصحیحهای خود به این الحاقات، هم اشاره کرده و تصحیح نسخه دکتر خالقی مطلق را 80 تا 90 درصد به متن اصلی شاهنامه نزدیک میداند. پس با خواندن این سطرها نباید به کلی به شاهنامه فردوسی بدبین شویم، چراکه افرادی مانند خالقی مطلقها و خطیبیها و ... این جعلیات را شناسایی کردهاند و تصحیحات فراوانی بر شاهنامه نوشته شده که ما را به سمت و سوی خوانش متن موثق راهنمایی میکند.
جعلیات در اسبگزینی سهراب
زندهیاد ابوالفضل خطیبی که سالها به تحقیق و پژوهش متون ادبی پرداخته و تحقیقات او مورد تایید بسیاری از بزرگان ادبیات از جمله دکتر کزازی، دکتر ژاله آموزگار، دکتر محمدجعفر یاحقی، دکتر حسن انوری، دکتر سجاد آیدنلو و ... بوده است، در یکی از مصاحبههایش در پاسخ به این سؤال که فکر میکنید بیتهای الحاقی چقدر در تفکر خواننده و یا نوع عملکرد قهرمانان داستان نسبت به نسخه اصلی انحراف ایجاد کرده؟ گفته است: «به جز بیتهای زنستیزانه، در داستان رستم و سهراب که معروف خاص و عام است، همه بیتهای مربوط به اسبگزینی سهراب که شبیه اسبگزینی رستم است، الحاقی به شمار می آید. کل بخش آگاهی یافتن مادر سهراب از مرگ سهراب هم الحاقی است. مثالی دیگر: وقتی «نوشزاد» پسر مسیحی انوشیروان شورش میکند و از رومیان و مخالفان انوشیروان کمک میگیرد، اعلام میکند که پدر من مرده و در حقیقت قصد دارد تاج و تخت را بگیرد. در چاپ «ژول مول» بیتی هست که گفته شده مادر مسیحی نوشزاد، با استفاده از گنج پادشاهی، از او حمایت مالی کرده و این نکته در کتابهای مختلف آمده. طبیعی است وقتی درباره تاریخ انوشیروان و شورش نوشزاد بحث میشود، این مسئله هم مطرح است؛ ولی در جلد هفتم که خود من تصحیح کردهام، این بیت الحاقی تشخیص داده شده است و از این موارد فراوان داریم.
دروغپراکنی درباره عربستیزی فردوسی
خطیبی در مقالهای که با عنوان «بیتهای عربستیزانه در شاهنامه» نوشته نیز، تمام بیتهایی را که میگویند ضد عربهاست،جمع و بررسی کرده و از بیتی معروف که برخی ایرانیها خیلی دوست دارند و ورد زبانشان شده، یاد کردهاست و این که نظر داده :«ز شیر شتر خوردن و سوسمار /عرب را به جایی رسیده است کار/ که تخت کیانی کند آرزو /تفو بر تو ای چرخ گردان تفو!» این بیت الحاقی است... فردوسی واقعا بیزار بوده که بیاید قوم دیگری را تحقیر کند. امروزه برخی که فکر میکنند فردوسی ملیگرایی افراطی بوده، کاملا در اشتباه هستند. درست است که فردوسی بسیار ایران دوست بوده و اصلاً هدفش، احیای هویت ایرانی و زبان فارسی بوده است؛ ولی علاقه او به هویت ملی به این شکل نیست که بخواهد قومها و ملتهای دیگر را تحقیر کند... . این ابیات را شعوبیهای بعد از فردوسی به شاهنامه اضافه کردند. هویت ملی در شاهنامه فردوسی مبتنی بر بنیادهای غنی و ارزشمند فرهنگی است که ویژه ایران است و در طول تاریخ تاثیر بسزایی بر ارتقای فرهنگ جهانی داشته است. فردوسی با چنین پشتوانه فرهنگی چه نیازی داشته است که هویت ملی ایرانی را در تحقیر قومها و ملتهای دیگر جست وجو کند؟!
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین