دردسرهای زندگی واقعی

نویسنده:

مترجم:

کل بساط دانشگاه خیلی ملایم و لطیف بود. هیچ وقت به تو نمی‌گفتند آن دنیای واقعی بیرون از تو چه انتظاری خواهد داشت. آن‌ها فقط یک مشت مباحث تئوری توی کله‌ات می‌چپاندند و هرگز نمی‌گفتند کف خیابان‌ها چقدر سفت و دردناک است. واقعا یک دانشجو ممکن بود خودش را در مقابل زندگی تباه کند. کتاب‌ها آدم را سوسول بار می‌آوردند. وقتی قرار بود کتاب را زمین بگذاری و سراغ زندگی واقعی بروی، آن وقت می‌فهمیدی دانشگاه واقعا هیچ چیز بهت یاد نداد.
برگرفته از کتاب «ساندویچ ژامبون»، اثر چارلز بوکوفسکی
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین