معادل‌سازی یا معماپردازی در کلمات فارسی؟

گفت و گوی خراسان با دکتر تقی پورنامداریان، چهره برجسته زبان و ادبیات فارسی، درباره معادل گزینی های جدید کلمات غیرفارسی توسط بخش معادل گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و چالش های آن

نویسنده: زیبا قدسی فر

مترجم:

​​​​​​​

«تصدانه»، «هفتک»، ««فرسته»؛ شاید با خودتان بگویید این کلمات دیگر چیست؟ از کجا آمده‌اند؟ در پاسخ باید بگوییم، این‌ها تنها بخشی از کلماتی است که واحد معادل‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در چند وقت اخیر به جای کلمات غیرفارسی به کار برده است. در ماه‌های گذشته، اظهارنظرهای زیادی در دفاع یا رد این نوع  واژه‌ گزینی صورت گرفته است. برای باخبر شدن از درستی یا نادرستی این گونه واژه گزینی ها و پاسخ به پرسش‌هایی که در ذهن  بسیاری از ما به وجود آمده، به سراغ دکتر تقی پورنامداریان، شاعر و استاد برجسته زبان و  ادبیات فارسی رفته‌ایم و با او گفت‌وگو کرده‌ایم. او در این گفت وگو، ضمن بررسی مبانی واژه‌گزینی در زبان فارسی، به پیامدهای فرهنگی و زبانی این تغییرات اشاره می‌کند.

آقای دکتر، نظرتان درباره واژه‌گزینی‌های جدید فرهنگستان زبان و ادب فارسی چیست؟
فرهنگستان جدید نسبت به فرهنگستان قدیم که سره‌گرایی را دستور کار خود قرار داده بود، راه تعادل را در پیش گرفته است. در فرهنگستان معتقدند حتی کاربرد واژه‌های عربی هم به شرط این که مصطلح و در میان مردم رایج و معنی آن‌ها کاملا برایشان واضح باشد؛ مانعی ندارد. به نظر من کار فرهنگستان امروز بهتر از کار فرهنگستان دیروزی است؛ زیرا این فرهنگستان تلاش می‌کند تا به‌جای استفاده از کلمات فارسی درست که اغلب برای مردم مهجور و نامأنوس هستند، از کلمات فارسی آشنا و معمول استفاده کند تا مردم راحت‌تر بتوانند معنی واژگانی را که فرهنگستان می‌سازد، درک کنند و آن‌ها را به کار ببرند.
به نظر شما در اساس، ضرورت واژه‌گزینی چیست؟
با ورود هر صنعت و تکنولوژی جدیدی، تعدادی کلمه از زبان‌های دیگر مثل عربی، انگلیسی و... به زبان فارسی وارد می‌شود و ما اگر بخواهیم این کلمات خارجی را به حال خود رها کنیم، ممکن است آن‌قدر این وام‌واژه‌ها زیاد شوند که به زبان آسیب برسانند و حتی در نهایت آن را محو کنند. پس باید برای این کلمات خارجی، واژگان معادلی بسازیم و بسیار بهتر است که قبل از ورود این واژگان به زبان خودمان برای آن‌ها معادل‌سازی کنیم؛ زیرا بعد از این که این پدیده یا شیء با اسم اصلی‌اش در ذهن مردم تثبیت شد، دیگر سخت است که این اسم را از ذهنشان خارج و با کلمه دیگری جایگزین کنیم اما متاسفانه این امر میسر نمی‌شود؛ همچنین از طرف دیگر، مادامی که در یک علم یا صنعت، اسامی خارجی باشند، فهم آن‌ها برای مردم سخت است و عامه مردم و افراد غیرمتخصص نمی‌توانند به معنای دقیق آن‌ها پی ببرند، به این ترتیب آن علم و آن صنعت، همواره برایشان یک تابو جلوه می‌کند پس بهتر است که این اسامی را با واژگان فارسی مناسب که برای عموم مردم کاربردی و قابل‌فهم است، جایگزین کنیم. البته باید توجه داشته باشید که هدف ما برای واژه‌گزینی، کلمات نامأنوسی هستند که معنای آن‌ها از طریق معادل‌سازی ساده و روشن می‌شود وگرنه واژگان عربی و خارجی‌ که از قدیم در علوم مختلف رایج بوده‌اند و در بین مردم کاملا رواج دارند، مثلا اصطلاحاتی مانند خط، سطح، حجم و... در هندسه، از نظر ما نیازی به معادل‌سازی ندارند و به عنوان بخشی از زبان پذیرفته هستند.
به نظر شما اصالت و حیات یک زبان بیشتر در گرو واژگان آن است یا در گرو قواعد و نحو آن؟
نحو نقش خیلی مهمی در حفظ اصالت و ادامه حیات یک زبان دارد ولی این موضوعات به واژگان هم مربوط است؛ زیرا جمله ترکیبی است از چند واژه و هرچند که نحو جمله فارسی باشد ولی اگر کلماتش غریبه باشد، شما معنی جمله را نمی‌فهمید. نحو زبان، قسمتی از زبان است که معمولا در تبادلات بین زبان‌‍‌ها کمتر دستخوش تغییرات قرار می‌گیرد اما واژه، آن بخشی از زبان است که بیشتر تحت تاثیر قرار می‌گیرد و تغییر می‌کند؛ به همین دلیل هم فرهنگستان تمرکز خود را بر این قسمت گذاشته است.
به نظر شما معادل‌سازی برای واژگان تخصصی در علوم مختلف باعث نمی‌شود که ارتباط ما با علم روز قطع شود؟
به نظر من لازم نیست برای کلماتی که رایج هستند و دانشجو و دانش‌آموز با آن‌ها مأنوس است، معادل ساخته شود؛ اما برای واژگانی که دانشجو یا دانش‌آموز معنای آن‌ها را نمی‌داند، ریشه آن‌ها را نمی‌شناسد و هنوز برای او جا نیفتاده‌اند، باید معادل‌هایی روشن و قابل‌فهم بسازیم. تاکید من بر قابل‌فهم بودن واژگان معادل از این روست که فرهنگستان اول در ساخت واژگان جدید از کلمات زرتشتی و پهلوی استفاده می‌کرد که نتیجه این امر، تولید واژگانی می‌شد نامفهوم و ناآشنا که مردم نه معنی‌شان را می‌فهمیدند و نه ریشه‌شان را می‌دانستند؛ اما تلاش این فرهنگستان در این است که از کلمات فارسی آشنا برای اذهان مردم استفاده کند تا هم معنی آن‌ها را بفهمند، هم ریشه‌شان را بشناسند و هم بتوانند راحت از آن‌ها استفاده کنند. مسئله دیگری که در واژه‌سازی به آن توجه می‌شود، مسئله تناسب واژه با کارکرد آن پدیده یا شیء است؛ یعنی در هنگام معادل‌ساز‌ی برای یک پدیده یا یک شیء شما باید به این نکته نیز توجه داشته باشید که آن پدیده یا شیء چیست و چه کاری انجام می‌دهد و متناسب با همین امر واژه‌ای را از ریشه‌ای در زبان فارسی معادل با آن انتخاب کنید و بسازید که همان کارکردها را به ذهن مردم متبادر کند.
10 صفحه آخر