با عجله در مسیر کهنسالی

آمارهای جمعیتی روز به روز روایت های هولناک تری را پیش روی ما می گذارد؛ کشور طی 45 سال 11 سال پیر شده و در 25 سال آینده پیرترین کشور منطقه ایم. نرخ باروری به پایین ترین سطح خود رسیده و با سرعت هر چه بیشتر در شیب کهنسالی پیش می رویم

نویسنده: صادق غفوریان

مترجم:

​​​​​​​

روایت آمار و ارقام جمعیتی و مرور وضعیت قرمز در کاهش جدی نرخ باروری صرفا یک تلنگر به جامعه است وگرنه کیست که ندارند، علت این کاهش و بروز بحران جمعیت چیست. به طور مشخص،  شرایط اشتغال، مسکن و اجاره بها، مشقت در ایجاد رفاه و فقدان ثبات اقتصادی از عمده دلایل کم گرایشی به فرزندآوری است. البته که این موارد، الزاما دلایل کافی و مطلق در مسئله کاهش نرخ باروری نیست چراکه در طبقات و دهک های بالا نیز که معیشت و اقتصاد، مانع و چالش خانواده ها به شمار نمی آید، فرهنگ فرزندآوری دچار کم اقبالی شده است.
کهنسالی جامعه با شتاب تر از همیشه
اما آمارهای این آسیب و کاهش نرخ باروری سوی دیگری هم دارد که جامعه ایرانی را همچون اغلب نقاط دنیا در مسیر شتاب به سمت و سوی کهنسالی قرار داده است و چه بسا سرعت این حرکت از همیشه بیشتر است. مرضیه وحید دستجردی، دبیر ستاد ملی جمعیت در تازه ترین اظهارنظر در این باره از تعبیر «شتاب چشمگیر» استفاده کرده و گفته است: کشور ایران با شتابی چشمگیر در مسیر پیری و کاهش جمعیت حرکت می‌کند.
این ابربحران و این  آینده غم انگیز!
مرور آمارها و پیش بینی های جمعیتی بر اساس روند کنونی چشم انداز نگران کننده و غم انگیزی را پیش رویمان قرار می دهد. یکی از این موارد، 30 میلیونی شدن جمعیت کشور در 80 سال آینده است. دبیرستاد ملی جمعیت در این باره با بیان این که «کاهش جمعیت در ایران یک ابربحران است»، می گوید: نزدیک به ۲۵ سال است که جمعیت ایران زیر سطح جایگزینی(2.1فرزند به ازای هر زن در سن باروری) است. اگر تولد فرزندان بالای سطح جایگزینی باشد، همین جمعیت ۸۶میلیونی حفظ خواهد شد، اما اگر به زیر این آمار برسیم، به سمت کاهش جمعیت سیر خواهیم کرد. کشورهای اروپایی نزدیک به ۵۰سال است که زیر سطح جایگزینی حرکت می‌کنند؛ به‌طوری که در فرانسه نرخ باروری 1.59است و آن ها با استفاده از مهاجرپذیری تا حدودی توانسته‌اند، آمار خود را بهبود ببخشند. البته سیاست‌های مالی، قوانین و... حمایتی برای خانواده‌ها ایجاد کردند، اما اهرم اصلی‌شان مربوط به مهاجرپذیری بود. نرخ باروری در سایر کشورهای اروپایی کمتر از 1.4است. وحید دستجردی که خود دو فرزند دارد، می گوید: اگر وضعیت به همین منوال پیش برود، در سال 2100 میلادی، جمعیت ایران به 30 میلیون خواهد رسید.
 سالمندترین کشور آینده منطقه
نه تنها آن چه در گزارش ذکر شد، غم انگیز است بلکه تمامی آمارهای جمعیتی نشانه های پررنگ بحران را با خود یدک می کشد. طبق آمارهای رسمی، 10.4 درصد از جمعیت ایران، سالمند هستند و ایران در ۴۵ سال گذشته ۱۱ سال پیرتر شده است. بر اساس گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۵۰ ایران با نرخ سالمندی 26.12 درصد، سالمندترین کشور در منطقه خواهد بود. ایران از لحاظ جمعیت هجدهم در دنیا، نهم در آسیا و سوم در منطقه است.
نرخ باروری و میانگین سنی ایرانی ها روی چرتکه
ما در این بررسی ها به آمار عجیب دیگر هم بر می خوریم:
1-  نرخ باروری کلی کشور از 6.8 ​درصد در سال ۱۳۵۱ به 1.6 در صد در سال ۱۳۹۸ رسیده است.
2-میانگین سنی جمعیت در سال ۱۳۵۵، حدود22.4 بوده و به 33.4 در سال ۱۴۰۲ رسیده است.(طی 47 سال 11 سال پیر شده ایم)
3-طبق سناریوهای سازمان ملل برای سال ۱۴۸۰، اگر نرخ باروری 2.4بشود جمعیت ایران در آن سال ۱۰۹ میلیون نفر، با نرخ باروری 1.9،حدود ۶۲ میلیون نفر و با نرخ 1.4، به ۳۱ میلیون نفر می رسد.
نگاه مثبت 70 درصد ایرانی ها 
به فرزندآوری
جالب است بدانیم که تا امروز تمامی افکارسنجی ها و نظرسنجی ها از مردم درباره فرزندآوری و تعداد فرزند، آمارهای امیدوارکننده ای را نشان می دهد و مشخصا این حال وهوا نشان می دهد، جامعه ایرانی اگر دغدغه اقتصادی و اجتماعی نداشته باشد به فرزندآوری حتی بیش از 2 فرزند هم علاقه مند است. دکتر «محمود مشفق» جامعه‌شناس و  عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی چندی قبل به آماری اشاره کرده است: تعداد فرزندانی که زنان در سن باروری (۱۵ تا ۴۹ سال) تمایل دارند داشته باشند، طبق آخرین پیمایش ها 2.5 فرزند است. اما الان واقعیت 1.65 است و حدود 0.8 بین ایده آل و واقعیت فاصله داریم. یک مرد تنها اگر شغل و درآمد مستمر و ثبات اقتصادی داشته باشد، دنبال ازدواج می‌رود. اما چرا میل به ازدواج کم شده و میانگین سن ازدواج در تهران به ۳۲ سال رسیده؟ بخشی ناشی از تغییر ارزش ها و نگرش هاست، اما بخشی به عوامل اقتصادی برمی‌گردد. صرف نظر از این، باید میزان هزینه یک خانواده چندفرزندی در تهران، کرج یا دیگر شهرها را محاسبه کرد و نظام حقوق و دستمزد را براساس آن قرارداد، وقتی با این دستمزد فرد تنها هزینه خودش را درمی‌آورد، چطور می‌توان انتظار ازدواج و فرزندآوری از او داشت؟ مسائل اساسی این هاست. مثلا وام ۴۰۰ میلیونی ازدواج داده می‌شود، خب باید فرد توان بازپس دادن اقساط آن را داشته باشد...
10 صفحه آخر