قصه پشت عکسهای زیارت
نویسنده:
مترجم:
اگر در خانه پدربزرگ و مادربزرگها یا در آلبوم پدر و مادرتان عکسهای زیارتی حرم را ندیده باشید در سکانس آخر سریال «پایتخت 7» دیدید. قدیمترها وقتی مردم به زیارت حرم امام هشتم(ع) میرفتند، خبری از تلفن همراه هوشمند و دوربینهای باکیفیت نبود. مردم دوست داشتند از زیارت رفتنشان عکس یادگاری داشته باشند و این شد که این عکسها در عکاسخانههای اطراف حرم رونق گرفت. دوست دارید بدانید این عکسها چطور آماده میشدند؟
تابستان بازار عکاسی زیارت داغ بود
ابوالفضل فرهمند یک عکاس پیش کسوت مشهدی است که از زمانهای قدیم به عکاسی زیارت مشغول بوده است. سالها پیش او و رفیقش به طور شریکی یک عکاسخانه راه انداختند تا از زائران عکس زیارتی بگیرند. او به ایلنا گفته است :«مغازه ما از یک سمت نزدیک مدرسهای به نام میرزا جعفر بود و از یک سمت در نزدیکی بازار سنگتراشها قرار گرفته بود و چون موقعیت مکانی خوبی داشت خیلیها برای گرفتن عکس زیارت به آن جا میآمدند. بیشتر مشتریان مغازه ما جزو قشر متوسط مردم، رانندگان کامیون و اهالی روستا بودند که برای اولین بار به مشهد آمده بودند. زمانهای قدیم مثل الان نبود که مردم به راحتی بتوانند به مشهد سفر کنند. ما فقط در تابستان بازار کاری خوبی داشتیم و عکاسی زیارت در بین مسافران بسیار اهمیت داشت مغازهمان را شبانهروزی کرده بودیم.»
پردههای ضریح و بارگاه را به عکاسخانه آوردیم
اما چطور عکسهای زیارت عکاسی میشد؟ این عکاس مشهدی اینطور توضیح داده است :«ما جلوی در مغازه را سنگفرش کرده بودیم و چون فضای عکاسخانه کوچک بود و نوری در پیاده رو خیابان وجود داشت بسیاری از کسانی که اولین بار به زیارت می آمدند با توجه به دیدن آن صحنه فکر میکردند وارد حرم امام رضا(ع) شده بودند و بر روی پردهها دست میکشیدند اما بعد از مدتی به اشتباه خود پی میبردند که این جزو زیباترین خاطرات من از آن دوران است. تمامی پرده های مغازه ما به دست هنرمند نقاش معروف آن زمان به نام محمد همدانی کشیده می شد و هنگامی که تجربه های کاریمان بالا رفت علاوه بر پردههایی از ضریح و بارگاه، پردهای از صحن را به سایر پردههای عکاسخانه اضافه کردیم و هنگامی که مسافر به قصد عکاسی میآمد جلوی هر پرده نقاشی که خوشش میآمد میایستاد و عکس میگرفت.»
پنبه در لپ مشتری میگذاشتیم تا خوشچهره شود!
«آن هایی که نسبتا وضع مالی خوبی داشتند از ما می خواستند تا عکسشان را رنگی کنیم و 5 تومان از او می گرفتیم و با دواتهای قرمز، سبز و زردی که آن زمان وجود داشت عکس را رنگی میکردیم، اما عدهای بودند که فقط عکس را به همان صورت سیاهوسفید از ما میگرفتند که هزینه آن 4 تومان بود.این کار را اوایل با دست انجام میدادیم اما بعدها رنگ را به پنبه آغشته میکردیم و سرعت کار به همان نسبت بالا میرفت. وقتی تجربه کاریمان بالا رفت برای این که صورتها را درشت و خوشچهره نشان دهیم دو پنبه به مشتری میدادیم و از او می خواستیم تا در گوشه لپش بگذارد.» اینها تجربه این عکاس از سالها عکاسی زیارت است.

تابستان بازار عکاسی زیارت داغ بود
ابوالفضل فرهمند یک عکاس پیش کسوت مشهدی است که از زمانهای قدیم به عکاسی زیارت مشغول بوده است. سالها پیش او و رفیقش به طور شریکی یک عکاسخانه راه انداختند تا از زائران عکس زیارتی بگیرند. او به ایلنا گفته است :«مغازه ما از یک سمت نزدیک مدرسهای به نام میرزا جعفر بود و از یک سمت در نزدیکی بازار سنگتراشها قرار گرفته بود و چون موقعیت مکانی خوبی داشت خیلیها برای گرفتن عکس زیارت به آن جا میآمدند. بیشتر مشتریان مغازه ما جزو قشر متوسط مردم، رانندگان کامیون و اهالی روستا بودند که برای اولین بار به مشهد آمده بودند. زمانهای قدیم مثل الان نبود که مردم به راحتی بتوانند به مشهد سفر کنند. ما فقط در تابستان بازار کاری خوبی داشتیم و عکاسی زیارت در بین مسافران بسیار اهمیت داشت مغازهمان را شبانهروزی کرده بودیم.»
پردههای ضریح و بارگاه را به عکاسخانه آوردیم
اما چطور عکسهای زیارت عکاسی میشد؟ این عکاس مشهدی اینطور توضیح داده است :«ما جلوی در مغازه را سنگفرش کرده بودیم و چون فضای عکاسخانه کوچک بود و نوری در پیاده رو خیابان وجود داشت بسیاری از کسانی که اولین بار به زیارت می آمدند با توجه به دیدن آن صحنه فکر میکردند وارد حرم امام رضا(ع) شده بودند و بر روی پردهها دست میکشیدند اما بعد از مدتی به اشتباه خود پی میبردند که این جزو زیباترین خاطرات من از آن دوران است. تمامی پرده های مغازه ما به دست هنرمند نقاش معروف آن زمان به نام محمد همدانی کشیده می شد و هنگامی که تجربه های کاریمان بالا رفت علاوه بر پردههایی از ضریح و بارگاه، پردهای از صحن را به سایر پردههای عکاسخانه اضافه کردیم و هنگامی که مسافر به قصد عکاسی میآمد جلوی هر پرده نقاشی که خوشش میآمد میایستاد و عکس میگرفت.»
پنبه در لپ مشتری میگذاشتیم تا خوشچهره شود!
«آن هایی که نسبتا وضع مالی خوبی داشتند از ما می خواستند تا عکسشان را رنگی کنیم و 5 تومان از او می گرفتیم و با دواتهای قرمز، سبز و زردی که آن زمان وجود داشت عکس را رنگی میکردیم، اما عدهای بودند که فقط عکس را به همان صورت سیاهوسفید از ما میگرفتند که هزینه آن 4 تومان بود.این کار را اوایل با دست انجام میدادیم اما بعدها رنگ را به پنبه آغشته میکردیم و سرعت کار به همان نسبت بالا میرفت. وقتی تجربه کاریمان بالا رفت برای این که صورتها را درشت و خوشچهره نشان دهیم دو پنبه به مشتری میدادیم و از او می خواستیم تا در گوشه لپش بگذارد.» اینها تجربه این عکاس از سالها عکاسی زیارت است.
10 صفحه اول