شاهنامه و اسطوره‌هایی  که هنوز زنده‌اند

گفت و گو بادکتر علیرضا قیامتی برنده جایزه جهانی قند پارسی  درباره راهکارهای ایجاد انگیزه در جوانان برای مطالعه عمیق شاهنامه

نویسنده: حسن عارفی مهر

مترجم:


 بیست و پنجم  اردیبهشت ، سالروز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، فرصتی است برای مرور جایگاه شاهنامه در تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین. این اثر جاودانه، نه‌تنها روایتگر حماسه‌های ملی، بلکه نمایانگر خرد، اخلاق و فضیلت‌های انسانی است. شاهنامه در گذر قرن‌ها، نقشی بی‌بدیل در حفظ هویت ملی و انتقال ارزش‌های فرهنگی ایفا کرده و همچنان برای نسل‌های جدید، سرشار از آموزه‌های ارزشمند است.در روزگار کنونی، توجه به این میراث گران‌بها و بازخوانی آن در قالبی ملموس برای نوجوانان و جوانان، اهمیت ویژه‌ای دارد. چگونه می‌توان مفاهیم شاهنامه را برای نسل امروز جذاب‌تر ساخت؟ آیا شخصیت‌های برجسته این اثر می‌توانند الگوهای الهام‌بخش برای جوانان باشند؟ و در نهایت، چگونه می‌توان پیوندی میان ادبیات کلاسیک و شیوه‌های نوین روایتگری برقرار کرد؟در ادامه، با دکتر علیرضا قیامتی، استاد ادبیات و پژوهشگر شاهنامه که در ماه های اخیر در جایزه جهانی قند پارسی در لندن برگزیده شد  درباره این موضوعات گفت‌وگو کرده‌ایم.

 به نظر شما، مهم‌ترین جذابیت‌های داستانی شاهنامه برای جوانان و نوجوانان امروزی در چه عناصری نهفته است؟
بی‌گمان همه‌ داستان‌ها‌ی شاهنامه این ظرفیت را دارند، چه داستان‌های بزمی یا رزمی و چه داستان‌های حماسی و پهلوانی چه داستان‌های اجتماعی شاهنامه و چه داستان‌هایی که از آیین‌های ایران می‌گویند، همه‌ این‌ها داستان‌ها این ظرافت را دارند ولی به گمان من، ما خیلی به داستان‌های حماسی متمرکز شدیم و کمتر داستان‌های بزمی و داستان‌های اجتماعی را دیده ایم.گمان من  این است که در نظر کودکان، نوجوانان و جوانان امروز داستان‌های بزمی و اخلاقی و اجتماعی از بحث رزمی  خیلی جذاب تر است .
با توجه به تفاوت‌های فرهنگی و زبانی میان دوران سرایش شاهنامه و دنیای امروز جوانان، چگونه می‌توان این اثر سترگ را برای آن‌ها ملموس‌تر و قابل فهم‌تر کرد؟
باید شاهنامه را با زبان امروز باید برای نسل جوان امروزبیان کنیم ما نمی‌توانیم از نوجوان و جوان‌مان بخواهیم شاهنامه را با همان شکل‌های قدیمی و کهن بیاموزد.ما نیازمند این هستیم که شاهنامه را به زبان امروز بازتعریف کنیم و در ادامه آن را  به زبان هنر مورد پسند جوانان امروزآراسته کنیم. همگام شدن با فناوری‌های موضوعی است که باید در به روز رسانی شاهنامه به آن توجه زیادی داشته باشیم.ما غفلت کرده ایم .همه نخبگان و نهادهای فرهنگی دست به دست هم دهند و با هم در این زمینه بکوشند و یک الگوی ویژه و دستاورد امروزی را برای جوان‌ها پدید بیاورند.
در مسیر به روز رسانی شاهنامه همگام با فناوری و هنر روز کدام یک از شخصیت‌های شاهنامه می‌توانند به عنوان الگوهای الهام‌بخش برای نسل جوان مطرح شوند؟
هر کدام از پهلوانان شاهنامه، یک الگوی بزرگ هستند الگوی اخلاق و بزرگ‌تر از همه‌ این‌ها الگوی مهین‌دوستی هستند که درس میهن‌دوستی به ما می‌دهند به ویژه رستم که می‌تواند نماد همه این دل‌افروزی‌ها باشد. می‌تواند پهلوانان دیگری مثل گیو و گودرز باشد یا می‌تواند بیژن یا توس باشد . رستم قهرمان نجابت و پاکدامنی است قهرمان اخلاقمندی و قهرمان کمک کردن به تهی‌دستان  و  ستمدیدگان و رنج‌کشیدگان است و به نظر من از بین بانوان گُردآفرید در دفاع از میهن می‌تواند نمونه بسیار خوبی باشد. در هوشمندی و فراست و کاردانی و حکومت‌داری نیز  سیم‌دخت می‌تواند باشد. در شادمانی و آیین‌های ایرانی و در سپاسگزاری رودابه می‌تواند باشد.از شهریاران هم فریدون ویژه و خاص است و حتی کیخسرو یک الگویی بسیار شایسته است برای همه انسان‌ها و به ویژه نسل جوان می‌توانند این‌ها را به عنوان الگوی زندگی خودشان قرار دهند.
به نظر شما، چه مضامین و ارزش‌های جهان‌شمولی در شاهنامه وجود دارد که همچنان برای جوانان امروز  آموزنده است؟
​​​​​​​همه مفاهیم دادگری شاهنامه، مفاهیم میهن‌دوستی شاهنامه، خردورزی شاهنامه، دانشگرایی شاهنامه اموزنده هستند.صدها بار در شاهنامه نام دانش آمده و فردوسی توصیه کرده که دانش بیاموزید. صدهابار خرد آمده، صدهابار فرهنگ آمده و این‌ها نشان‌دهنده این است که از هر نظر می‌تواند محور دادگری باشد، محور خردورزی و دانشگرایی باشد و البته محور اخلاق‌مداری هم هست شاهنامه کتاب اخلاق است کتاب پاکی و مکارم و غمگساری دیگران است.در همه شاهنامه توصیه به مهربانی و زدودن کینه از دل شده است.شاهنامه به ما درس پیوستگی و درس همبستگی و همراهی می‌دهد و در واقع می‌توانیم بگوییم هر چه نیکویی در جهان است در شاهنامه هم آن نیکویی ستوده شده و ارزش است و پرداختن به آن بی‌گمان برای نسل امروز آموزنده است.
با وجود حجم زیاد و زبان نسبتاً کهن شاهنامه، چه بخش‌هایی از آن را برای شروع آشنایی نوجوانان با این اثر پیشنهاد می‌کنید؟
من پیشنهاد می‌کنم که فردی قبل از این که متن اصلی شاهنامه را شروع کند نیاز است که شاهنامه را به نثر بخوانند یعنی داستان‌ها یا کل شاهنامه را با نثر بخوانند تا با آن آشنا شوند سپس به زبان شعر شاهنامه رجوع کنند و بازگردند. ما باید بِه گزینی کنیم یعنی مناسب با احوال روزگار، مناسب با مخاطب، مناسب با کودکان و نوجوانان بخش‌هایی را که جذابیت بیشتری دارد را برگزینیم و به زبان‌های متعدد و به زبان فناوری و هنر و ...، آراسته کنیم. برای این نیز در هر زمینه‌ای مثل پهلوانی و حماسی و داستان‌های عاشقانه می‌توانیم و حتی در ابیاتی که در ستایش ایران‌اند و ابیاتی که در ستایش بانوان‌اند ابیاتی که در ستایش اخلاق، خرد و خردورزی است هر کدام از این‌ها می‌تواند جذابیت‌های خوبی داشته باشد
به نظر شما، چه باورهای نادرستی درباره شاهنامه میان نسل جوان وجود دارد که باید اصلاح شود؟
این که شاهنامه را کتاب جنگی می‌بینند. شاهنامه کتاب حماسه و پهلوانی هست اما کتاب جنگی نیست، اتفاقا کتاب صلح است و جنگ‌ها در شاهنامه دفاعی‌ هستند.باور من این است که ما هر جا می‌خواهیم شاهنامه را معرفی کنیم‌ اول می‌گوییم جنگ رستم و سهراب، جنگ رستم و اسفندیار، جنگ رستم و اشکبوس؛ اما نکته این است که باید بگوییم در ورای این‌ها چه وجود دارد، رمزها و نمادهای شاهنامه را بشناسند اینکه رمزها و نمادهای شاهنامه را نشناسیم می‌شود زمینه آسیب. برخی به اشتباه  گمان می‌کنند شاهنامه کتابی‌است که مخصوص پادشاهان است و مردم جایگاهی در آن ندارند، در حالی که اتفاقا حرف اول را مردم می‌زنند. رستم نماینده مردم است و پادشاه تا زمانی حمایت و همراهی می‌شود که مردم‌دار و با مردم باشد و زمانی که از مردم بگذرد آن فره‌های ایزدی از آن گسسته می‌شود و مردم در مقابلش می‌ایستند این است . نباید شاهنامه را کتاب پهلوانی و جنگ ببینیم . بلکه باید بگوییم که شاهنامه کتاب مهر و دوستی انسان‌هاست و اتفاقا هیچ بحث نژادی هم در شاهنامه نیست و هیچ نژادی در برابر نژادی دیگر قرار نمی‌گیرد بلکه داد و بیداد و خوبی و بدی  در برابر هم هستند و هیچ گاه در شاهنامه بحث نژادی نداریم.
چه پیام نهایی برای جوانان و نوجوانان دارید؟
در روزگار ما دنیا در حال رفتن به سمت جهانی شدن است و در این دنیا همه چیز در حال یک‌دست شدن است و فرهنگ کشورهای قوی‌تر بر فرهنگ کشورهای ضعیف‌تر دارد رسوخ پیدا می‌کند و می‌بینیم که جشن‌های مثل جشن ولنتاین، جشن هالوین و...، دارد کشورهایی که حتی آن فرهنگ را نداشتند و کاملا با آن بیگانه بودند را در می‌نوردد.اگر بعضی کشورها به آن جشن‌ها بپردازند شاید نقدی به آن‌ها وارد نباشد چون شاید در پیشینه‌ای ندارند ولی برای ما که نوروز ۶هزار ساله و کهن‌ترین جشن‌های جهان مثل سپندارمذ و ...،  را داریم ما باید به فرهنگ ایرانی و به شاهنامه رجوع کنیم . شاهنامه همه این‌ها را در خودش بازتاب داده است و اگر جوان ما شاهنامه را بشناسد بی‌گمان ایران را می‌شناسد و اگر ایران را بشناسد بی‌گمان دل در گرو ایران می‌بندد.
10 صفحه اول