بدترین مواجهه با شکست به‌ شیوه «ریکانی»

بازیکن تیم صنعت‌نفت با از دست دادن پنالتی‌اش در دقیقه 92، قاتل رویاهای فوتبالی مردم آبادان شد اما آیا خودزنی، شیوه درستی برای التیام این رنج درونی‌اش بود؟

نویسنده: پرستو عادل صدیق | روان‌شناس

مترجم:

گاهی فقط چند ثانیه کافی ا‌ست تا همه‌چیز از دست برود؛ یک تصمیم نابه‌هنگام، یک خطای کوچک یا رفتار اشتباهی که نتیجه‌ ماه‌ها تلاش را زیر و رو می‌کند. درست مثل اتفاقی که برای «طالب ریکانی»، کاپیتان محبوب صنعت نفت آبادان افتاد. ضربه پنالتی‌اش در واپسین ثانیه‌ها از دست رفت و امید صعود تیمش به لیگ‌برتر بر باد رفت. صنعت نفت فقط چند ثانیه با لیگ برتری شدن فاصله داشت اما «ریکانی» ضربه را با پای چپ و با قدرت زیاد به گوشه بالای دروازه آریو زد که توپ با برخورد به تیر افقی دروازه به بیرون رفت و آب سردی روی پیکر بازیکنان، کادر فنی و هواداران این تیم ریخته شد. اما چیزی که از خراب‌شدن خود پنالتی تلخ‌تر بود، واکنش پس از آن بود: «خودزنی»، آن ‌هم در مقابل دوربین‌ها و نگاه تماشاگران. اما چرا این رفتار اشتباه بود و ما هم بعد از یک شکست تلخ یا رفتار اشتباه، باید چطور این رنج درونی و احساس تلخ را التیام ببخشیم؟ به عبارت دیگر، وقتی زمین می‌خوریم، با خودمان چه کنیم؟

​​​​​​​
 تلاشی ناخودآگاه برای تخلیه رنج روانی
در روان‌شناسی، این رفتار ریکانی را که تصاویرش در شبکه های اجتماعی پربازدید شد «خودآسیب‌زنی» می‌نامیم؛ اقدامی نه از روی میل به مرگ، بلکه تلاشی ناخودآگاه برای تخلیه‌ رنج روانی است که تحمل آن دیگر ممکن نیست. اما باید دانست که خودزنی، برخلاف تصور برخی افراد، نه نشانه قدرت است، نه راهی برای جبران اشتباه؛ بلکه رفتاری مخرب و آسیب‌زاست که هم به روان لطمه می‌زند، هم به جسم. افرادی که به خود آسیب می‌زنند، معمولاً نمی‌خواهند بمیرند. آن‌ها به‌دنبال راهی هستند برای خاموش کردن طوفانی از احساساتی چون شرم، گناه، بی‌ارزشی یا خشم از خود. آن‌چه دیده می‌شود، زخم بر بدن است، اما آن‌چه دیده نمی‌شود، زخمی‌ست در روان که عمیق‌تر، مزمن‌تر و دردناک‌تر است. خودزنی در اصل، فریاد بی‌صدای کسی ا‌ست که نمی‌داند چگونه رنجش را بیان کند. اما باید گفت: خودزنی نه درمان است، نه آرامش؛ بلکه انتقال درد روان به بدن است، بدون این‌که هیچ گرهی را باز کند. این رفتار، در بلندمدت نه‌تنها باعث التیام نمی‌شود، بلکه پیامدهای روانی و جسمی سنگینی دارد: کاهش عزت‌نفس، احساس گناه و بی‌ارزشی شدیدتر، ایجاد وابستگی رفتاری و حتی آسیب‌های دایمی به بدن. هر بار خودزنی، در واقع حلقه‌ رنج را تنگ‌تر و عمیق‌تر می‌کند.
چرا خود را سرزنش می‌کنیم؟
انسان‌ها به‌طور طبیعی تمایل دارند خود را مسئول اشتباهات بدانند، به‌ویژه وقتی پای اعتماد دیگران در میان باشد. اما خودسرزنشی شدید، اگر با شرم مزمن همراه شود، می‌تواند یکی از بسترهای اصلی شکل‌گیری خودآسیب‌زنی باشد. در چنین حالتی، فرد احساس می‌کند لایق بخشش یا مهربانی نیست و ناخودآگاه به‌دنبال تنبیه خود می‌گردد. در حالی‌که حقیقت این است :اشتباه، بخشی جدایی‌ناپذیر از انسان بودن است.
 انسان‌های سالم، نه آن‌هایی هستند که هرگز نمی‌لغزند، بلکه کسانی‌اند که پس از لغزش، با خود مهربان‌تر برخورد می‌کنند.
پس از شکست، چگونه از خود مراقبت کنیم؟
1 احساساتت را بپذیر| خشم، اندوه یا شرم را انکار نکنید. احساسات وقتی نادیده گرفته شوند، پرخاشگر می‌شوند؛ وقتی پذیرفته شوند، آرام می‌گیرند.
2 حرف بزنید| صحبت با یک فرد امن مانند دوست، مربی یا روان‌شناس می‌تواند ذهن آشفته را نظم ببخشد و مانع فروپاشی درونی شود.
3 با خودتان مثل یک کودک زخمی رفتار کنید| درون هر فرد، کودکی‌است که گاه زمین می‌خورد. اگر کودکی زمین بخورد، او را در آغوش می‌گیرید، نه سرزنش. با خودتان هم چنین کنید.
4 رفتار را نقد کنید، نه خودتان را| رفتار اشتباه را تحلیل کنید، اما عزت‌نفس‌تان را زیر سؤال نبرید. فرق است بین «اشتباه کردم» و «بی‌ارزشم».
5از بدنتان محافظت کنید| بدن، خانه روان ماست. خودزنی، خیانت به این خانه امن است. به‌جای آسیب، مراقبش آن باشید چون ابزار حرکت و جبران شماست.
6 روش‌های سالم تخلیه هیجان را بیاموزید| تنفس عمیق، پیاده‌روی، نوشتن، هنر، مدیتیشن یا موسیقی، همگی ابزارهایی علمی و مؤثر برای آرام‌سازی ذهن‌اند.
7 اگر احساس کردید از کنترل خارج شده‌اید، کمک بگیرید| روان‌درمانگر نه قاضی توست، نه واعظ؛ همراهی‌ است برای بازسازی مسیر. کمک خواستن، نشانه‌ی سلامت روان است، نه ضعف. هیچ ‌کس با یک شکست یا اشتباه، تعریف نمی‌شود. ما انسانیم؛ و انسان‌بودن یعنی افتادن، تجربه‌ درد و دوباره برخاستن. مهم نیست زمین خوردید؛ مهم این است که پس از آن، با خودتان چگونه رفتار می‌کنید و چه تجربه‌ای برای تکرار نشدن آن فرا می‌گیرید.
10 صفحه اول