از اروپا تا استقلال؛ مدیر ورزشی یعنی چه؟
به بهانه ورود کلارنس سیدورف به استقلال، نگاهی میاندازیم به جای خالی مهمترین قطعه پازل فوتبال حرفهای در ایراننویسنده: شایان
مترجم:
در حالی که فوتبال ایران سالهاست با بحرانهای مدیریتی، نقلوانتقالات عجیب، تصمیمگیریهای هیجانی و پروژههای ناتمام دستوپنجه نرم میکند، باشگاه استقلال تهران با یک اقدام کمسابقه و حتی شجاعانه، کلارنس سیدورف، ستاره سابق تیمهای میلان و رئال مادرید را بهعنوان مدیر ورزشی خود معرفی کرد؛ سمتی که سالهاست در فوتبال حرفهای دنیا، نقش کلیدی در تعیین استراتژیهای ورزشی باشگاهها ایفا میکند، اما در ایران تقریباً نادیده گرفته شده است. این اقدام که با واکنشهای زیادی در فضای رسانهای و هواداری همراه شد، در ظاهر نویدبخش ورود ساختار و تفکر حرفهای به یکی از بزرگترین باشگاههای ایران است. اما در باطن، برخی گمانهزنیها حکایت از آن دارد که حضور سیدورف شاید بیشتر از آنکه یک نقطه عطف مدیریتی باشد، نقشی سپرگونه برای مدیریت فعلی ایفا کند تا جایی که هر اشتباه در نقلوانتقالات، انتخاب مربی، یا حتی نتایج احتمالی آینده، بهراحتی به پای او نوشته شود.

مدیر ورزشی یا واسطه نقلوانتقالات؟
در باشگاههای حرفهای دنیا، مدیر ورزشی یا «Director of Football» فردی کلیدی در ساختار باشگاه است. مسئولیتهایی از جمله طراحی سیاستهای نقلوانتقال، انتخاب سرمربی مناسب، تدوین مسیر آکادمی، کنترل بودجه فنی، مذاکره با بازیکنان و حتی ترسیم سبک بازی باشگاه بر عهده اوست. به بیان ساده، وقتی یک باشگاه میخواهد از وابستگی به «قهرمانی تصادفی» عبور کند و به «قهرمانی برنامهریزیشده» برسد، مدیر ورزشی چاره این کار است. برای مثال، در باشگاههایی مثل لیورپول (با مایکل ادواردز)، بارسلونا (با دکو)، سویا (با مونچی) یا لایپزیش (با یورگن کلوپ)، مدیر ورزشی مغز متفکر برنامهریزی ورزشی محسوب میشود، نه فقط یک واسطه خرید بازیکن.اما اگر به لیگ برتر ایران نگاه کنیم، کمتر تیمی را میبینیم که پست «مدیر ورزشی» را به رسمیت شناخته باشد. در بیشتر باشگاهها، مربی همهکاره است؛ از انتخاب بازیکن و چیدمان تیم گرفته تا مصاحبه و دعوا با مدیرعامل! حتی باشگاههایی مثل پرسپولیس، سپاهان، گلگهر یا فولاد هم ساختار مشخصی برای این جایگاه ندارند. بهجای آن، معمولاً یک مشاور فنی یا معاون ورزشی وجود دارد که بیشتر سمتی تشریفاتی یا سیاسی دارد و در امور فنی کمتر دیده میشود. نتیجه این مدل، تصمیمات لحظهای، خریدهای هیجانی و تغییرات متوالی مربی است.
سیدورف؛یک ویترین یا آغاز تحول؟
حالا با ورود کلارنس سیدورف به استقلال، این پرسش جدیتر مطرح میشود: آیا این فقط یک اقدام ویترینی است یا قرار است ساختار واقعی تیم بر مبنای مشاوره و مدیریت ورزشی حرفهای بازسازی شود؟ کلارنس سیدورف نه فقط یک نام بزرگ در دنیای فوتبال، بلکه فردی با تجربه مربیگری، تحلیل گری و ذهنیتی ساختارگرا در مدیریت فوتبالی است. او یکی از معدود فوتبالیستهای دنیاست که با سه باشگاه مختلف قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شده، حضور او میتواند استقلال را از چرخه بیپایان تصمیمگیریهای سلیقهای، مربیمحور و هیجانی خارج کند به شرطی که نقش او واقعی، اجرایی و بدون دخالتهای مدیریتی، پشت پرده و فراتر از باشگاه باشد. اگر این اتفاق بیفتد، سیدورف میتواند نقشی شبیه مونچی در سویا یا ماروتا در اینتر داشته باشد؛ معماران تیمهایی که با ساختار، نه با ستارهسالاری، موفق شدند. اگر قرار باشد او فقط امضای پای خریدها را بزند، در جلسات ژست بگیرد و مسئول شکستها معرفی شود، این پروژه هم خیلی زود تبدیل به یک قاب خالی دیگر خواهد شد، چیزی شبیه بسیاری از پروژههای خارجی که در فوتبال ایران شروع شدهاند، اما هیچوقت به سرانجام نرسیدند.اما اگر استقلال بتواند از این فرصت استفاده کند، یک سنتشکنی بزرگ در فوتبال ایران رقم خواهد خورد؛ برای اولین بار، برنامهریزی ورزشی از فرد به سیستم منتقل خواهد شد.
وقتی همهچیز گردن سرمربی میافتد
وقتی مدیر ورزشی نباشد، تمام بار تصمیمسازی روی دوش سرمربی میافتد؛ آن هم در شرایطی که عمر مربیان در فوتبال ایران از ۶ ماه هم کمتر شده. مربی جدید میآید، بازیکنان دلخواه خودش را میخواهد، سبک بازی تغییر میکند، بازیکنان قبلی نیمکتنشین میشوند و... این دور باطل ادامه دارد. در فوتبال حرفهای، مربی باید روی زمین تمرکز کند، نه در اتاق جلسه. نبود مدیر ورزشی باعث میشود مربی به جای تمرکز بر تاکتیک، درگیر خرید بازیکن، لجبازی با مدیرعامل یا حتی مذاکره با اسپانسر شود و این یعنی هر چیزی جز حرفهایگری. فوتبال ایران سالهاست از نبود یک ساختار علمی و قابل اتکا ضربه میخورد. «مدیر ورزشی» نه یک گزینه تزئینی، بلکه یک ضرورت ساختاری است که میتواند فوتبال ایران را از تصمیمات هیجانی، خریدهای اشتباه و پروژههای مقطعی نجات دهد. اگر حضور سیدورف در استقلال به درستی تعریف شود و به او اختیار، ابزار و زمان داده شود، شاید این بار بتوانیم شاهد تولد یک ساختار جدید در فوتبال ایران باشیم، ساختاری که تنها راه نجات ما از فوتبال بیثبات، بیبرنامه و احساسی است.

مدیر ورزشی یا واسطه نقلوانتقالات؟
در باشگاههای حرفهای دنیا، مدیر ورزشی یا «Director of Football» فردی کلیدی در ساختار باشگاه است. مسئولیتهایی از جمله طراحی سیاستهای نقلوانتقال، انتخاب سرمربی مناسب، تدوین مسیر آکادمی، کنترل بودجه فنی، مذاکره با بازیکنان و حتی ترسیم سبک بازی باشگاه بر عهده اوست. به بیان ساده، وقتی یک باشگاه میخواهد از وابستگی به «قهرمانی تصادفی» عبور کند و به «قهرمانی برنامهریزیشده» برسد، مدیر ورزشی چاره این کار است. برای مثال، در باشگاههایی مثل لیورپول (با مایکل ادواردز)، بارسلونا (با دکو)، سویا (با مونچی) یا لایپزیش (با یورگن کلوپ)، مدیر ورزشی مغز متفکر برنامهریزی ورزشی محسوب میشود، نه فقط یک واسطه خرید بازیکن.اما اگر به لیگ برتر ایران نگاه کنیم، کمتر تیمی را میبینیم که پست «مدیر ورزشی» را به رسمیت شناخته باشد. در بیشتر باشگاهها، مربی همهکاره است؛ از انتخاب بازیکن و چیدمان تیم گرفته تا مصاحبه و دعوا با مدیرعامل! حتی باشگاههایی مثل پرسپولیس، سپاهان، گلگهر یا فولاد هم ساختار مشخصی برای این جایگاه ندارند. بهجای آن، معمولاً یک مشاور فنی یا معاون ورزشی وجود دارد که بیشتر سمتی تشریفاتی یا سیاسی دارد و در امور فنی کمتر دیده میشود. نتیجه این مدل، تصمیمات لحظهای، خریدهای هیجانی و تغییرات متوالی مربی است.
سیدورف؛یک ویترین یا آغاز تحول؟
حالا با ورود کلارنس سیدورف به استقلال، این پرسش جدیتر مطرح میشود: آیا این فقط یک اقدام ویترینی است یا قرار است ساختار واقعی تیم بر مبنای مشاوره و مدیریت ورزشی حرفهای بازسازی شود؟ کلارنس سیدورف نه فقط یک نام بزرگ در دنیای فوتبال، بلکه فردی با تجربه مربیگری، تحلیل گری و ذهنیتی ساختارگرا در مدیریت فوتبالی است. او یکی از معدود فوتبالیستهای دنیاست که با سه باشگاه مختلف قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شده، حضور او میتواند استقلال را از چرخه بیپایان تصمیمگیریهای سلیقهای، مربیمحور و هیجانی خارج کند به شرطی که نقش او واقعی، اجرایی و بدون دخالتهای مدیریتی، پشت پرده و فراتر از باشگاه باشد. اگر این اتفاق بیفتد، سیدورف میتواند نقشی شبیه مونچی در سویا یا ماروتا در اینتر داشته باشد؛ معماران تیمهایی که با ساختار، نه با ستارهسالاری، موفق شدند. اگر قرار باشد او فقط امضای پای خریدها را بزند، در جلسات ژست بگیرد و مسئول شکستها معرفی شود، این پروژه هم خیلی زود تبدیل به یک قاب خالی دیگر خواهد شد، چیزی شبیه بسیاری از پروژههای خارجی که در فوتبال ایران شروع شدهاند، اما هیچوقت به سرانجام نرسیدند.اما اگر استقلال بتواند از این فرصت استفاده کند، یک سنتشکنی بزرگ در فوتبال ایران رقم خواهد خورد؛ برای اولین بار، برنامهریزی ورزشی از فرد به سیستم منتقل خواهد شد.
وقتی همهچیز گردن سرمربی میافتد
وقتی مدیر ورزشی نباشد، تمام بار تصمیمسازی روی دوش سرمربی میافتد؛ آن هم در شرایطی که عمر مربیان در فوتبال ایران از ۶ ماه هم کمتر شده. مربی جدید میآید، بازیکنان دلخواه خودش را میخواهد، سبک بازی تغییر میکند، بازیکنان قبلی نیمکتنشین میشوند و... این دور باطل ادامه دارد. در فوتبال حرفهای، مربی باید روی زمین تمرکز کند، نه در اتاق جلسه. نبود مدیر ورزشی باعث میشود مربی به جای تمرکز بر تاکتیک، درگیر خرید بازیکن، لجبازی با مدیرعامل یا حتی مذاکره با اسپانسر شود و این یعنی هر چیزی جز حرفهایگری. فوتبال ایران سالهاست از نبود یک ساختار علمی و قابل اتکا ضربه میخورد. «مدیر ورزشی» نه یک گزینه تزئینی، بلکه یک ضرورت ساختاری است که میتواند فوتبال ایران را از تصمیمات هیجانی، خریدهای اشتباه و پروژههای مقطعی نجات دهد. اگر حضور سیدورف در استقلال به درستی تعریف شود و به او اختیار، ابزار و زمان داده شود، شاید این بار بتوانیم شاهد تولد یک ساختار جدید در فوتبال ایران باشیم، ساختاری که تنها راه نجات ما از فوتبال بیثبات، بیبرنامه و احساسی است.
10 صفحه اول