
گاهی زندگی مثل یک آینه غبارگرفته است؛ تصویر را میبینیم، اما واضح نیست. ما در جست وجوی حقیقت، درگیر روزمرگی میشویم و فراموش میکنیم که گاهی باید پنجرههای ذهن را باز کنیم. سوال این نیست که زندگی چیست بلکه این است که چگونه آن را معنا کنیم. در میان همه صداها، سکوتهای کوتاه حقیقت را زمزمه میکنند. شاید جوابها همیشه در دسترس نباشند، اما پرسیدن همان نقطه آغاز است. پس لحظهای مکث کن. جهان را نه فقط با چشم، بلکه با قلب ببین. چه چیزی حقیقت را روشنتر میکند؟ شاید جرئت پذیرفتن ناشناختهها.