سه هزار سلام به زندگی
«زندگی سلام» قصه هر روزه امید و تغییر است برای آنکه دنیای درون و بیرونمان را زیباتر کنیمنویسنده: سید مصطفی صابری | روزنامهنگار
مترجم:
گاهی سخت است باور کردنش. از 16 شهریور 1393 تا امروز، سه هزار شماره، سه هزار سلام، با شوق، دغدغه و امید به اینکه به سهم خودمان دنیا را به جایی بهتر تبدیل کنیم. «زندگی سلام» ضمیمه سبک زندگی روزنامه خراسان به شماره سه هزار رسید، تلاشی بیوقفه برای یافتن راههایی بهتر برای زیستن؛ سه هزار شماره از جنس امید، جستوجو و درک مسئولیت انسان نسبت به خودش و دیگری. در دنیایی که رگهایش باهجوم دادهها پر شده، سبک زندگی، نقطه مکث و تأمل ماست؛ فرصتی تا نپرسیم چه رخ داد یا چه باید کرد، بلکه بیندیشیم چرا و چگونه بایدبهتر زیست؟ چرا «خوبتر زیستن» ضرورت امروز ماست؟ و چگونه رسانه میتواند حلقه واسط این فهم و تغییر شود؟ در روزگاری که کتابها کم خوانده میشوند و آدمها اغلب میان هزار نگرانی گماند، «زندگی سلام» سعی کرد به اندازه خودش نوری کوچک روی خیلی از چیزها بتاباند. طی3 هزار شماره، جمعی از روزنامهنگاران دغدغهمند در کنار مشاوران، روانشناسان و کارشناسانی با تخصصهای مختلف دور هم جمع شدیم تا از دل جامعهشناسی، روانشناسی و... عصارهای کاربردی و خواندنی بیرون بکشیم و هر روز با نگاه پرلطف شما تقسیمش کنیم. آنچه شیرین و دوستداشتنی میخوانیدش از مرحله تحقیق، پژوهش و غربالگری گذشته تا به زبانی ساده، گرم، دلنشین و البته دقیق بدل شوند؛ چنانکه گویی نسیمی از امید و امکان را در خاطر مخاطب مینشانند. در این مسیر، جذابیت و نیاز مخاطب همیشه قطبنمای ما بود. هر ایده، هر جمله و تیتر، برآمده از گفتوگوهای صمیمی با شما است. تلاش برای همراهکردن ذائقهها و احوالات متفاوت، بدون کنارگذاشتن عیار علمی و اخلاقی، رکن کار ما در این مسیر طولانی بود که جز با لطف خدا، بزرگواری مخاطبان، مساعدت مدیران و سردبیران خراسان و البته تلاش تمامی همکارانمان در خراسان میسر نمیشد. در این ویژهنامه دوستان و همکاران بسیاری از «زندگی سلام» گفتند؛ این سه هزار شماره، سهم کوچکی است از تلاشی بزرگ؛ برای ساختن فرداهایی کمی روشنتر. زندگی سلام، قصه هر روزه امید و تغییر است. ممنون که کنارش بودید و هستید.

سبک زندگی ایرانی اسلامی: ریشهها، ارزشها و آینده
در دنیای امروز، با تنوع گسترده سبکها و الگوهای زندگی، شناخت و پاسداشت ریشههای فرهنگی و ارزشی، بیش از پیش اهمیت مییابد. سبک زندگی ایرانی اسلامی، با تعالیم دینی و آداب و رسوم غنی، هویتی مستحکم و ارزشمند را برای ما رقم زده است. به بهانه سه هزارمین شماره انتشار ویژهنامه «زندگی سلام»، مفتخریم که این سبک زندگی را گرامی میداریم و از همه عواملِ زحمتکش این راه پر خیر و برکت، تقدیر کنیم.
این سبک زندگی بر پایه ارزشهایی چون مهربانی، احترام به بزرگترها، مهماننوازی، صداقت، صبر و تعادل بنا شده است. خانواده، ستون اصلی این سبک زندگی است و تعاملات گرم و صمیمی اعضای خانواده، از مهمترین ویژگیهای آن محسوب میشود. ارزشهای دینی مانند انفاق، گذشت و عدالت نیز در همه جنبههای زندگی نقش اساسی ایفا میکنند. این ارزشها که ریشه در آموزههای اسلامی و سنتهای ایرانی دارند، نه تنها به ساختار اجتماعی جامعه، بلکه به سلامت روانی و معنوی افراد نیز کمک میکنند.
سبک زندگی ایرانی اسلامی، با آمیختن سنتهای باستانی ایرانی با تعالیم اسلام، هویتی منحصر به فرد و غنی را ایجاد کرده است. از مهماننوازی و مهمانداری تا معماری منحصربهفرد ایرانی، از ادبیات غنی فارسی تا هنرهای سنتی، همه نشاندهنده این تلفیق ارزشمند هستند. این میراث فرهنگی، در طول سدهها، با تأثیرپذیری از اندیشهها و تجربیات مختلف، شکل گرفته و تکامل یافته است.
در دنیای مدرن و پیچیده امروز، حفظ و تقویت این سبک زندگی با چالشهایی روبروست. فشارهای اجتماعی، سبک زندگی غربی، و گرایش به مدرنیته، میتوانند ارزشها و سنتهای این سبک زندگی را تحت تأثیر قرار دهند. اما در کنار این چالشها، فرصتهایی نیز وجود دارد. با ترویج و آموزش این سبک زندگی، میتوانیم به نسلهای آینده، ارزشهای اخلاقی و معنوی را انتقال دهیم و به تقویت روحیهی همبستگی و تعامل در جامعه کمک کنیم.
با آگاهی از چالشها و فرصتهای موجود، میتوانیم با ایجاد برنامهریزیهای هوشمندانه، از طریق آموزش، رسانه و هنر، این سبک زندگی را برای نسلهای آینده زنده و پویا نگه داریم. اهمیت خانواده، تقویت ارتباطات انسانی، و ترویج ارزشهای اخلاقی، در این راستا از اهمیت ویژه ای برخوردارند.سبک زندگی ایرانی اسلامی، با ریشههای عمیق و ارزشهای ارزشمند، میتواند در دنیای امروز، الگویی برای زندگی متعادل و معنوی باشد. با شناخت و پاسداشت این میراث گرانبها، میتوانیم به آیندهای بهتر و با نشاط دست یابیم.

کباب اگه بوی روزنامه نده اصلاً کباب نیست؛ یک چیزش کم است!
روزنامه محترم است، وقتی جلد کتاب میشد و حتی بریدههاش که خاطره ماندگار روزنامه دیواریهای مدرسههاست. دیوار اتاق خیلیها تا سالها پیش خاطرهبازی با صفحات بریده روزنامهها بود. روزنامه بخشی از زندگی است. البته این گزارهها سالهاست که زیر سؤال رفته است. اگر روزنامه هم نباشد زندگی جریان دارد. اصلاً چه کسی گفته اگر روزی روزنامهای منتشر نشود زندگی متوقف میشود؟ شاید ۲۰ سال پیش میشد ولی حالا به لطف گوشیهایمان نمیشود اینقدر پرجدی گفت. انگار همه مجمعالجزایر استقلالیافته از روزنامه شدهایم؛ ولی نشدهایم. همانطور که دنیا با اینترنت و وب از شیر کتاب گرفته نشد، با شبکههای اجتماعی و پیامرسانها هم نتوانسته از روزنامه جدا شود؛ نقشاش کمتر شده ولی حذفشدنی نیست. هنوز هم صفحات روزنامهها هستند که بخشی از زندگی بشر را رقم میزنند البته روزنامههایی که مردم بتوانند خودشان را در آن ببینند و بیاموزند و کمی لابلای افسون کاغذهایش سرگرم شوند. روزگاری چرخه روزنامه از آگاهیبخشی، سرگرمی و پوشش بر خوراک و زندگی جاری بود؛ چون آینه زندگی بود.به پندارم، آنچه در این سالهای نزاع وب و سوشال با کاغذ روزنامه گذشت در صفحات "زندگی سلام"، تلاشی برای زیستن با جامعه و مردم بود. نه زرد زرد و زردکمرنگ، بلکه آبیِ جاری در لابهلای روزمرگیهای روزنامهها.
سه هزار سلام به زندگی
سبک زندگی، تابعی از ایدئولوژی و جهان بینی انسان است. ایمان به خداوند و باور به هدفمندی زندگی نوع خاصی از رفتار را در فرد سامان می بخشد و بی باوری به خدا و زندگی را خلاصه در دنیای تنگ مادی دیدن رفتاری دیگر را: ز آب خُرد ماهی خُرد خیزد/ نهنگ آن به که در دریا گریزد!اگر زندگی تنها همین است چرا آدمی نکوشد که در ماراتنِ بیپایان مصرف و کامزدگی برنده نباشد؟ اما انسان دینی با ایمان به هدفمندی زندگی، خود را شایستۀ کمالی بیپایان مییابد؛ چرا که خویشتن را مرتبه به مرتبه در تعالی میبیند:
از جمادی مردم و نامی شدم/ وز نما مردم به حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم/ پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم؟
حملۀ دیگر بمیرم از بشر/ تا برآرم از ملایک بال و پر
از ملک هم بایدم جستن ز جو/ کل شیء هالک الا وجهه
سخن بر سر جهان بینی است. سخن بر سر معنای زندگی است. سخن بر سر این است که چه کسی میتواند برنامۀ جامعی برای خوشبختی و کمال انسان ارائه کند: انسان یا خدا؟
جهان بینی و ایدئولوژی خواه ناخواه در تمام ارکان زندگی جلوهگرند: در معماری و موسیقی و شعر و نقاشی و رمان و سینما؛ در آشپزی و انتخاب نوع غذا و چگونگی پوشش؛ درانواع پیوندهای اجتماعی از رابطه با دوستان و همکاران تا رابطه با جنس مخالف و ارتباط با والدین و فرزندان و...نسخهای که خداوند برای هدایت اشرف مخلوقات در نظر گرفته و الگوی عملی آن در رفتار پاکان پیشین به تجربۀ زیسته بدل شده و فرهنگ غنی ایرانی اسلامی را رقم زده است نسخهای است که از انسان میخواهد در مسیری عزتمندانه، عادلانه، شاد و بهرهور از نعمتهای بیکران الهی بکوشد تمامی استعدادهای خود را شکوفا سازد و در عین حال برای زندگی در جهانی به مراتب بزرگتر و شگفت انگیزتر آماده شود.در این میان اما چالشی بزرگ در میان است و آن چگونگیِ سخن گفتن با نسل امروز است. نسلی که در چنگِ جاذبۀ هزار رنگ انواع رسانههای فرهنگِ بیگانه اسیر است. در این هیاهو چگونه میتوان زیباییهای این نسخۀ دیرینه را به نسلِ نو نشان داد. این، دغدغۀ بنیانگذاران و دبیران ویژهنامۀ «زندگی سلام» بوده است از آغاز تا امروز. و چه نام نشاط آفرینی: زندگی سلام. دو واژه که بی بهانه در هر دلی، شور و نشاط میآفرینند.سلام بر سید مصطفی صابری و همکارانش که تا امروز سه هزار بار به زندگی سلام کردهاند. امید که تا سالها همچنان هر بامداد به زندگی سلام کنند. تنها آن که دستی در کار تولید فرهنگی دارد میداند که سه هزار شماره تولیدِ بی وقفه چه معنا دارد.
جنگ سبکهای زندگی
۱ لباسی که همه ما به هنگام خروج از منزل میپوشیم با توجه به پیشبینی هواست، آنچه میخریم تحتتأثیر تبلیغات تجاری است. عطری میخریم که تعریفش را شنیدهایم، به دیدن فیلمی میرویم که در روزنامه دربارهاش مطلبی خواندهایم و درواقع کمتر کسی را میتوان یافت که سرچشمه اطلاعات و عقایدش را نتوان در رسانهها پیدا کرد.
۲ اما از همان زمانهایی که رسانهها اندک مرجعیتی یافتند، با محتوای خود شروع به دستکاری و تغییر سبک زندگی مردم جوامع خود کردند؛ در آن دوره که به سه دهه قبل بازمیگردد مجلات خانوادگی کارکردهای زیادی در سبک زندگی مردم داشتند، رسانههایی که بهعنوان مشاوره به مردم میگفتند چه بخورند، چگونه بخورند، چه بپوشند، چگونه معاشرت کنند و کمکم مجلات بهظاهر خانوادگیِ دیگری از راه رسیدند که رپرتاژنامههایی بیش نبودند؛ مجلاتی که کلینیک پوست و زیبایی، روانشناس و دندانپزشک را در رپرتاژهایی معرفی میکردند. در این دوره اما مواجهیم با سیلی از بلاگرنماها و بیخاصیتهای خوشرنگولعابِ شبکههای اجتماعی. مواجهیم با پکیجفروشهایی که همان نسخه آپدیتشده اما ترکیبیِ بلاگرنماهایند. ترکیبی از همان دورهها و همایشهای موفقیت دهههای ۷۰ و ۸۰. مواجهیم با داروبلاگرهایی که موجب تغییرات سبک زندگی بسیاری از ماها شدهاند تا جایی که تبلیغات و توصیههایشان منجر به کمبود مواد مغذی در رژیمهای غذایی روزانه شده و صدالبته شیوع بیماریهای مزمن نظیر کمخونی و پوکیاستخوان. جالب اینجاست این نوع از محتواهای رسانهای باز هم به محتواهای «سبک زندگی» معروف شدند.
۳ اما در عرصه جنگ جهانیِ نرم که میتوان نام آن را جنگ سبکهای زندگی هم نامید، دیگر نمیشود مثل گذشته در گوش بچههایمان بخوانیم که همه اینها فریبهای جلوی دوربینی است و پشت دوربین اوضاع اصلاً هم رنگیرنگی نیست. آنچه باید فرهنگسازی شود این است که این قبیل سبکِ زندگی و زیست اجتماعی حتی اگر آورده مالی هم داشته باشد یک ضدفرهنگ محسوب شود. حالا به خودمان برگردیم، رسانههای انقلاب اسلامی چه تمهیداتی را برای جنگ سبکهای زندگی تدارک دیدهاند؟ اساساً سبک زندگی رسانهایِ برساختهشده در رسانههای داخلی چه نسبتی با حقایق و واقعیتهای سبک زندگیِ معتقدان به اسلام ناب دارد؟ اینجا همان جاییست روزنامه خراسان میتواند سرش را بالا نگه دارد و به ضمیمه روزانه "زندگی سلام" خود افتخار کند. ضمیمهای که تنها در داخل مرزهای خود بسانِ یکمدافع صرف نبوده، هجمه کرده و جنگیده، آن هم بهطور روزانه، از نبرد در حوزههای معرفتی گرفته تا حوزههای رفتاری و خدا قوت جانانه به همه روزنامهنگاران حوزه سبک زندگی "زندگی سلام" برای سههزارتایی شدن.
زندگی سلام، سهل و ممتنع
روزنامهنگاری در حوزه سبک زندگی سهل و ممتنع است. شبیه شعر سعدیِ شیرینسخن که ساده است و در نگاه اول قابل تکرار؛ اما همین هنر سادهنویسی دُرّ گرانبهایی است که معجزهگری چون سعدی توان آن را دارد تا با زبانی ساده مفاهیمی عمیق را به زیبایی در قالب کلمات بیاورد. روزنامهنگاری در حوزه سبک زندگی هم همینطور، به دلیل گستردگی حوزه سوژهها و اینکه هر موضوعی را میتوان از منظر سبک زندگی بررسی کرد، به غلط تصور میشود که پس همگان میتوانند در این عرصه وارد شوند و بنویسند؛ اما این تصویر سهل و آسان زمانی ممتنع و سخت میشود که ببینیم نگاه به پدیدههای روزمره زندگی از سفر و پوشش تا اعتقادات و خصلتهای روانی، از ورزش و تفریح تا مطالعه و تحصیل و از بازار و معیشت تا سیاست و شریعت، در بستری از عادات، رفتارها، آداب و رسوم و سنتهای متنوع فرهنگی صورت میگیرد که نمیتوان به راحتی و با صرف دیدن سراغ تجزیهوتحلیل آن رفت.زندگی سلام موفقیت بزرگی بود که توانست در عرصه کار رسانهای، در عین ورود به عرصههای متنوع و موضوعات روزمره و همگانی، دچار سطحینگری نشود و مسئله را از جنبههای عمیق و با نگاه کارشناسی بررسی کند. در موضوعات سطحی و عمومی، پرهیز از سطحینگری و غرق نشدن در روزمرگی و تکرار، سخت است؛ اما در زندگی سلام این کار سخت محقق شد.

سبک زندگی ایرانی اسلامی: ریشهها، ارزشها و آینده

این سبک زندگی بر پایه ارزشهایی چون مهربانی، احترام به بزرگترها، مهماننوازی، صداقت، صبر و تعادل بنا شده است. خانواده، ستون اصلی این سبک زندگی است و تعاملات گرم و صمیمی اعضای خانواده، از مهمترین ویژگیهای آن محسوب میشود. ارزشهای دینی مانند انفاق، گذشت و عدالت نیز در همه جنبههای زندگی نقش اساسی ایفا میکنند. این ارزشها که ریشه در آموزههای اسلامی و سنتهای ایرانی دارند، نه تنها به ساختار اجتماعی جامعه، بلکه به سلامت روانی و معنوی افراد نیز کمک میکنند.
سبک زندگی ایرانی اسلامی، با آمیختن سنتهای باستانی ایرانی با تعالیم اسلام، هویتی منحصر به فرد و غنی را ایجاد کرده است. از مهماننوازی و مهمانداری تا معماری منحصربهفرد ایرانی، از ادبیات غنی فارسی تا هنرهای سنتی، همه نشاندهنده این تلفیق ارزشمند هستند. این میراث فرهنگی، در طول سدهها، با تأثیرپذیری از اندیشهها و تجربیات مختلف، شکل گرفته و تکامل یافته است.
در دنیای مدرن و پیچیده امروز، حفظ و تقویت این سبک زندگی با چالشهایی روبروست. فشارهای اجتماعی، سبک زندگی غربی، و گرایش به مدرنیته، میتوانند ارزشها و سنتهای این سبک زندگی را تحت تأثیر قرار دهند. اما در کنار این چالشها، فرصتهایی نیز وجود دارد. با ترویج و آموزش این سبک زندگی، میتوانیم به نسلهای آینده، ارزشهای اخلاقی و معنوی را انتقال دهیم و به تقویت روحیهی همبستگی و تعامل در جامعه کمک کنیم.
با آگاهی از چالشها و فرصتهای موجود، میتوانیم با ایجاد برنامهریزیهای هوشمندانه، از طریق آموزش، رسانه و هنر، این سبک زندگی را برای نسلهای آینده زنده و پویا نگه داریم. اهمیت خانواده، تقویت ارتباطات انسانی، و ترویج ارزشهای اخلاقی، در این راستا از اهمیت ویژه ای برخوردارند.سبک زندگی ایرانی اسلامی، با ریشههای عمیق و ارزشهای ارزشمند، میتواند در دنیای امروز، الگویی برای زندگی متعادل و معنوی باشد. با شناخت و پاسداشت این میراث گرانبها، میتوانیم به آیندهای بهتر و با نشاط دست یابیم.

کباب اگه بوی روزنامه نده اصلاً کباب نیست؛ یک چیزش کم است!
روزنامه محترم است، وقتی جلد کتاب میشد و حتی بریدههاش که خاطره ماندگار روزنامه دیواریهای مدرسههاست. دیوار اتاق خیلیها تا سالها پیش خاطرهبازی با صفحات بریده روزنامهها بود. روزنامه بخشی از زندگی است. البته این گزارهها سالهاست که زیر سؤال رفته است. اگر روزنامه هم نباشد زندگی جریان دارد. اصلاً چه کسی گفته اگر روزی روزنامهای منتشر نشود زندگی متوقف میشود؟ شاید ۲۰ سال پیش میشد ولی حالا به لطف گوشیهایمان نمیشود اینقدر پرجدی گفت. انگار همه مجمعالجزایر استقلالیافته از روزنامه شدهایم؛ ولی نشدهایم. همانطور که دنیا با اینترنت و وب از شیر کتاب گرفته نشد، با شبکههای اجتماعی و پیامرسانها هم نتوانسته از روزنامه جدا شود؛ نقشاش کمتر شده ولی حذفشدنی نیست. هنوز هم صفحات روزنامهها هستند که بخشی از زندگی بشر را رقم میزنند البته روزنامههایی که مردم بتوانند خودشان را در آن ببینند و بیاموزند و کمی لابلای افسون کاغذهایش سرگرم شوند. روزگاری چرخه روزنامه از آگاهیبخشی، سرگرمی و پوشش بر خوراک و زندگی جاری بود؛ چون آینه زندگی بود.به پندارم، آنچه در این سالهای نزاع وب و سوشال با کاغذ روزنامه گذشت در صفحات "زندگی سلام"، تلاشی برای زیستن با جامعه و مردم بود. نه زرد زرد و زردکمرنگ، بلکه آبیِ جاری در لابهلای روزمرگیهای روزنامهها.
سه هزار سلام به زندگی

از جمادی مردم و نامی شدم/ وز نما مردم به حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم/ پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم؟
حملۀ دیگر بمیرم از بشر/ تا برآرم از ملایک بال و پر
از ملک هم بایدم جستن ز جو/ کل شیء هالک الا وجهه
سخن بر سر جهان بینی است. سخن بر سر معنای زندگی است. سخن بر سر این است که چه کسی میتواند برنامۀ جامعی برای خوشبختی و کمال انسان ارائه کند: انسان یا خدا؟
جهان بینی و ایدئولوژی خواه ناخواه در تمام ارکان زندگی جلوهگرند: در معماری و موسیقی و شعر و نقاشی و رمان و سینما؛ در آشپزی و انتخاب نوع غذا و چگونگی پوشش؛ درانواع پیوندهای اجتماعی از رابطه با دوستان و همکاران تا رابطه با جنس مخالف و ارتباط با والدین و فرزندان و...نسخهای که خداوند برای هدایت اشرف مخلوقات در نظر گرفته و الگوی عملی آن در رفتار پاکان پیشین به تجربۀ زیسته بدل شده و فرهنگ غنی ایرانی اسلامی را رقم زده است نسخهای است که از انسان میخواهد در مسیری عزتمندانه، عادلانه، شاد و بهرهور از نعمتهای بیکران الهی بکوشد تمامی استعدادهای خود را شکوفا سازد و در عین حال برای زندگی در جهانی به مراتب بزرگتر و شگفت انگیزتر آماده شود.در این میان اما چالشی بزرگ در میان است و آن چگونگیِ سخن گفتن با نسل امروز است. نسلی که در چنگِ جاذبۀ هزار رنگ انواع رسانههای فرهنگِ بیگانه اسیر است. در این هیاهو چگونه میتوان زیباییهای این نسخۀ دیرینه را به نسلِ نو نشان داد. این، دغدغۀ بنیانگذاران و دبیران ویژهنامۀ «زندگی سلام» بوده است از آغاز تا امروز. و چه نام نشاط آفرینی: زندگی سلام. دو واژه که بی بهانه در هر دلی، شور و نشاط میآفرینند.سلام بر سید مصطفی صابری و همکارانش که تا امروز سه هزار بار به زندگی سلام کردهاند. امید که تا سالها همچنان هر بامداد به زندگی سلام کنند. تنها آن که دستی در کار تولید فرهنگی دارد میداند که سه هزار شماره تولیدِ بی وقفه چه معنا دارد.

جنگ سبکهای زندگی

۲ اما از همان زمانهایی که رسانهها اندک مرجعیتی یافتند، با محتوای خود شروع به دستکاری و تغییر سبک زندگی مردم جوامع خود کردند؛ در آن دوره که به سه دهه قبل بازمیگردد مجلات خانوادگی کارکردهای زیادی در سبک زندگی مردم داشتند، رسانههایی که بهعنوان مشاوره به مردم میگفتند چه بخورند، چگونه بخورند، چه بپوشند، چگونه معاشرت کنند و کمکم مجلات بهظاهر خانوادگیِ دیگری از راه رسیدند که رپرتاژنامههایی بیش نبودند؛ مجلاتی که کلینیک پوست و زیبایی، روانشناس و دندانپزشک را در رپرتاژهایی معرفی میکردند. در این دوره اما مواجهیم با سیلی از بلاگرنماها و بیخاصیتهای خوشرنگولعابِ شبکههای اجتماعی. مواجهیم با پکیجفروشهایی که همان نسخه آپدیتشده اما ترکیبیِ بلاگرنماهایند. ترکیبی از همان دورهها و همایشهای موفقیت دهههای ۷۰ و ۸۰. مواجهیم با داروبلاگرهایی که موجب تغییرات سبک زندگی بسیاری از ماها شدهاند تا جایی که تبلیغات و توصیههایشان منجر به کمبود مواد مغذی در رژیمهای غذایی روزانه شده و صدالبته شیوع بیماریهای مزمن نظیر کمخونی و پوکیاستخوان. جالب اینجاست این نوع از محتواهای رسانهای باز هم به محتواهای «سبک زندگی» معروف شدند.
۳ اما در عرصه جنگ جهانیِ نرم که میتوان نام آن را جنگ سبکهای زندگی هم نامید، دیگر نمیشود مثل گذشته در گوش بچههایمان بخوانیم که همه اینها فریبهای جلوی دوربینی است و پشت دوربین اوضاع اصلاً هم رنگیرنگی نیست. آنچه باید فرهنگسازی شود این است که این قبیل سبکِ زندگی و زیست اجتماعی حتی اگر آورده مالی هم داشته باشد یک ضدفرهنگ محسوب شود. حالا به خودمان برگردیم، رسانههای انقلاب اسلامی چه تمهیداتی را برای جنگ سبکهای زندگی تدارک دیدهاند؟ اساساً سبک زندگی رسانهایِ برساختهشده در رسانههای داخلی چه نسبتی با حقایق و واقعیتهای سبک زندگیِ معتقدان به اسلام ناب دارد؟ اینجا همان جاییست روزنامه خراسان میتواند سرش را بالا نگه دارد و به ضمیمه روزانه "زندگی سلام" خود افتخار کند. ضمیمهای که تنها در داخل مرزهای خود بسانِ یکمدافع صرف نبوده، هجمه کرده و جنگیده، آن هم بهطور روزانه، از نبرد در حوزههای معرفتی گرفته تا حوزههای رفتاری و خدا قوت جانانه به همه روزنامهنگاران حوزه سبک زندگی "زندگی سلام" برای سههزارتایی شدن.
زندگی سلام، سهل و ممتنع

10 صفحه اول