زیر پوست رسانه های صهیون
گزارشی تحلیلی بر اساس بررسی موشکافانه رسانه های عبرینویسنده: مهدی نجفی
مترجم:
در روزهایی که منطقه غرب آسیا آبستن تحولات کمسابقهای است و درگیری مستقیم میان ایران و رژیم صهیونیستی وارد مرحلهای سرنوشت ساز شده، رسانههای عبری بهطور بیوقفه در حال عملیات روانی گستردهای هستند. طی چند روز گذشته و بر اساس رصد دقیق گروهها و کانالهای تلگرامی عبریزبان، تصویری بهوضوح از ترس، آشفتگی و فروپاشی تدریجی ذهنی رژیم صهیونیستی به چشم میخورد. در این گزارش، نه از منظر تحلیل رسمی، بلکه صرفاً بر پایه مشاهدات عینی از فضای رسانهای و افکار عمومی اسرائیل، گزارشی از وضعیت پیچیده رسانهای و اجتماعی این رژیم ارائه میشود.

۱. استیصال رژیم از تداعی نقش پیروز در نبرد با ایران
از نخستین ساعات آغاز تنش نظامی با ایران، پیام واحدی در رسانههای عبری موج میزد: «بدون آمریکا، پیروزی ممکن نیست.» از فرماندهان نظامی تا تحلیلگران سیاسی، همه بهشکلی هماهنگ اصرار داشتند که این حمله با چراغ سبز ترامپ انجام شده و آمریکا بهزودی مستقیماً وارد میدان خواهد شد. بررسی دقیق محتوای این ادعاها اما نشان میدهد دستکم ۸۰درصد این اخبار ساختگی، قدیمی یا تحریفشدهاند. رسانههای عبری حتی جملات و پیامهای قدیمی ترامپ را بازنشر میکردند و با ویرایشهایی خاص، تصویری از حمایت لحظهبهلحظه آمریکا از اسرائیل ترسیم مینمودند. این در حالی است که مردم اسرائیل بیش از هر زمان دیگری نسبت به اثربخشی وعدههای نتانیاهو و نقش آمریکا بیاعتماد شدهاند؛ خصوصاً با خاطره ناتوانی او در مهار حملات یمن به کشتیهای تجاری، حالا افکار عمومی بهشدت به او و توانایی هایش بی اعتماد شدهاست به همین دلیل، نتانیاهو برای جلوگیری از فروپاشی داخلی رژیم صهیونیستی، اصرار زیادی به گرفتن مصاحبه و اعلام حمایت از سوی ترامپ دارد؛ تا شاید بتواند از این طریق جامعه ناآرام اسرائیل را آرام نگاه دارد.
۲. از «نابودی» تا «تأخیر»
در روزهای نخست، مقامات اسرائیلی از جمله خود نتانیاهو در رسانههایشان ادعا کردند که «تأسیسات هستهای ایران نابود شده». اما حالا با انتشار گزارشهای رسمی آژانس بینالمللی انرژی اتمی که نشان میدهد هیچ آسیبی به قسمت های حیاتی سایتهای نطنز و فردو وارد نشده، این روایت بهسرعت تغییر یافته است. اکنون در رسانههای عبری ادعا میشود «ما برنامه هستهای ایران را نابود نکردیم بلکه دستیابی آنها به سلاح را یکسال عقب انداختیم». این عقبنشینی، خود گویای بینتیجه بودن عملیات و شکاف فاحش میان تبلیغات و واقعیت میدانی است. جالب آنکه همزمان با این تغییر لحن، فشار بر آمریکا برای ورود به میدان، شدت گرفته است.
۳. تناقضهای مهلک در گروهها و کانالهای تلگرامی عبری
بسیاری میپرسند که اگر سکوهای پرتاب موشک ایران نابود شده، چرا شدت حملات روزبهروز بیشتر میشود؟ برخی نیز با استناد به نوع حملات، باور دارند ایران هنوز موشکهای اصلی خود را بهکار نگرفته و آنچه تاکنون استفاده شده صرفاً بخشی از ظرفیت ایران بوده است. این وضعیت، تناقض میان روایت رسمی و واقعیت را بهشدت آشکار ساخته و شکاف در افکار عمومی اسرائیل را عمیقتر کرده است.
۴. ادعای آتشبس از موضع ضعف
نتانیاهو که بهوضوح ناتوان از مدیریت میدان است، به رسانهها مأموریت داده موجی از اخبار درباره درخواست ایران برای آتشبس منتشر کنند. روایتهای جعلی از تماسهای غیرمستقیم، ارسال واسطه و «قولوقرارهای پشتپرده» بهشدت در حال انتشار است؛ در حالی که تداوم حملات سنگین ایران خود بزرگترین تکذیب این ادعاهاست.
۵. سانسور با چاشنی ارعاب
رسانههای رسمی عبری بهشدت از انتشار اخبار انفجارها و آسیبهای ناشی از حملات ایران خودداری میکنند. اگر انفجار بسیار شدید باشد و امکان پنهانکاری نباشد، حداکثر با تأخیری ۱۵ ساعته، آنهم صرفاً در حد یک خبر کوتاه اعلام میشود. فیلمبرداری و گزارش میدانی از مناطق آسیبدیده بهعنوان «تهدید امنیت ملی» قلمداد میشود و خبرنگاران برای چنین کاری بازداشت میشوند؛ چنانکه یک گروه خبری فقط بهخاطر تصویربرداری از آسمان حیفا قبل از حمله ایران، بازداشت و بازجویی شدند. یکی از کانالهای معتبر تلآویو با ۵۵۰ هزار عضو به صراحت نوشت: «الان همه دنیا از وضعیت ما خبر دارند جز مردم خودمان!» این سطح از سرکوب اطلاعاتی، نشانهای از ترس عمیق رژیم از بروز فروپاشی روانی عمومی است.
۶. ترفندهای انحرافی برای دفن واقعیت
سرعت انتشار ویدئوها و تصاویر مربوط به آسیبهای ناشی از حملات رژیم صهیونیستی به ایران در رسانههای عبری زیر یک دقیقه است و اغلب ویدئوهای منتشرشده نیز متأسفانه لوگوی رسانه های داخل ایران را دارند؛ این موضوع نشان میدهد که آنها از قبل برای بهرهبرداری رسانهای از این حملات، برنامهریزی عملیاتی دقیق داشتهاند. در مقابل، رسانههای ایرانی گاه دچار ضعف تحلیل و سرعت عمل میشوند و بهسادگی در دام عملیات روانی دشمن میافتند. نمونه بارز آن مربوط به سهشنبه ۲۷ خرداد است؛ روزی که ایران با تعداد محدودی موشک، آسیبهای جدی و کمسابقهای به تأسیسات اسرائیل وارد و ساختمان مرکزی موساد را نابود کرد، اما بلافاصله پس از این حمله موفق، یک خبر درباره ترور یک مقام نظامی در رسانههای داخلی رژیم منتشر شد تا این عملیات بی سابقه ایران به حاشیه برود. عجیب آنکه رسانههای داخل ایران تنها طی سه دقیقه این خبر را بازنشر کردند؛ در حالی که حتی شبکه معاند ایراناینترنشنال نیز با چند ساعت تأخیر به بازنشر آن پرداخت. این اقدام موجب شد توجه افکار عمومی از موفقیت عملیات ایران منحرف شود و عمق ضربه نظامی واردشده، در پوشش یک خبر دیگر پنهان بماند. این تجربه نشان میدهد که رسانههای ایرانی باید به سطح بالاتری از هوشیاری و هماهنگی در برابر جنگ روانی حریف دست یابند تا ناخواسته به ابزاری برای تحقق اهداف رسانهای دشمن بدل نشوند.
۷. هجمه سازمانیافته اخبار جعلی: از قطع اینترنت تا فرار زندانیان
رسانههای عبری در کنار سانسور داخلی، جبههای دیگر را با تولید انبوه اخبار جعلی علیه ایران گشودهاند. از قطع گسترده اینترنت و برق گرفته تا ادعای فرار گسترده زندانیان امنیتی، طیفی از روایتهای ساختگی بهطور هدفمند و سازمانیافته منتشر میشود. تحلیل محتوای این اخبار نشان میدهد که بسیاری از ویدئوها و تصاویر منتشرشده یا متعلق به وقایع کشورهای دیگر هستند، یا بازنشر تحریفشده از رویدادهای قدیمیاند. یکی از نمونههای بارز این جنگ روانی، انتشار ویدئویی از یک مرکز ترک اعتیاد در ایران بود که با عنوان «فرار زندانیان امنیتی از زندان بزرگ تهران» بهطور گسترده در رسانههای عبری و شبکههای اجتماعی بازنشر شد. این در حالی است که با یک بررسی ساده میشد ساختگی بودن آن را تشخیص داد. هدف اصلی این جریان رسانهای، القای بیثباتی، ریزش امنیت داخلی و فقدان کنترل حاکمیتی در ایران است؛ در حالیکه چنین اخباری بیشتر از آن که واقعی باشد، انعکاسی از نیاز رژیم صهیونیستی به تولید بحران روانی برای مخاطبان داخلی و خارجی خود است. این تاکتیک، نهتنها بیانگر ضعف اطلاعاتی آنها نسبت به شرایط واقعی ایران است، بلکه نشان میدهد محور جنگ فعلی برای آنها بیش از آن که نظامی باشد، رسانهای و روانی است!
۸. شکست پروژه شورش داخلی نتانیاهو
یکی از محورهای ثابت تبلیغات رژیم صهیونیستی از آغاز جنگ تا امروز، امید بستن به بروز اعتراضات داخلی در ایران بوده است. نتانیاهو و تیم عملیات روانی او بارها بر این گزاره پافشاری کردهاند که با افزایش فشارهای نظامی، مردم ایران از درون منفجر خواهند شد. این خط تبلیغاتی، بهویژه در رسانههای عبری و شبکههای فارسیزبان وابسته، بهصورت موجسازی مداوم دنبال شده است. اما واقعیت صحنه اجتماعی ایران برخلاف این توهم استراتژیک حرکت کرده است: انسجام، وحدت و همبستگی ملی در برابر تجاوز خارجی.
مشاهدات از کانالهای عبری نشان میدهد که ناامیدی از تحقق شورش اجتماعی، رژیم را به تولید محتوای جعلی واداشته است. در برخی موارد، فیلمهای مربوط به حوادث سال ۱۴۰۱ با برشهای انتخابی و تدوینهای هدفمند، بهعنوان «اعتراضات جدید» بازنشر داده شدهاند. غافل از آنکه در همان تصاویر، نشانههایی چون لباس فرم دانشآموزان و شرایط اقلیمی، جعلی بودن روایت را فاش میکند؛ چرا که مدارس ایران در ایام فعلی تعطیلاند و وضعیت ظاهری تصاویر با شرایط کنونی همخوانی ندارد.
این شکست آشکار، گویای فروپاشی یکی از امیدهای راهبردی اسرائیل برای غلبه بر ایران از درون است؛ تاکتیکی که حالا به ابزاری خنثی و بیاثر در میدان جنگ روایتها تبدیل شده است.
۹. جعل قدرت نظامی ارتش اسرائیل
رسانه های عبری روزانه چندین ویدئو از حملات ادعایی به خاک ایران منتشر میکنند که اغلب جعلی، ساختگی یا بزرگنمایی شدهاند. بهعنوان نمونه، اصابت به دو ماکت قدیمی اف۱۴ در مهرآباد را با افتخار شکار جنگندههای ایرانی معرفی کردهاند! یا مدعی شدهاند جنگندههایشان تا مشهد رسیدهاند و این را بزرگترین عملیات تاریخ هوایی جهان خواندهاند؛ در حالیکه از نظر فنی، این جنگندهها بدون سوختگیری، امکان برگشت از چنین مسافتی را ندارند. بسیاری از عملیاتهایی که توسط پهپاد یا نفوذیها انجام شده، بهنام حمله هوایی ثبت میشود تا تصویری از «برتری مطلق» ارائه شود.
در پایان تاکید می شود رژیم صهیونیستی در یکی از بحرانیترین و بیسابقهترین مقاطع حیات سیاسی و امنیتی خود قرار گرفته است. ترکیب شکستهای متوالی در جبهههای مختلف-از ناتوانی در آزادسازی اسرا در غزه و مهار مقاومت فلسطین، تا تحمل ضربات بیسابقه از سوی یمن و ایران- نهتنها توان رزمی و امنیتی این رژیم را زیر سؤال برده، بلکه افکار عمومی داخلی آن را به نقطه جوش رسانده است. در کنار این بحرانهای میدانی، رژیم با فشار روزافزون روانی، اقتصادی و اجتماعی در داخل مرزهایش مواجه است؛ جایی که ساکنان سرزمینهای اشغالی دیگر به وعدههای تکراری نتانیاهو اعتمادی ندارند.
در چنین وضعیتی، رسانه برای نتانیاهو نه ابزار آگاهیبخشی، بلکه تنها سپر بقاست. او با تزریق روزانه دروغ، تحریف واقعیت، ساخت پیروزیهای خیالی و سرکوب روایتهای مخالف، تلاش میکند چهرهای مصنوعی از «اقتدار» ارائه دهد. اما روند تحولات بهروشنی نشان میدهد که این روایتسازی مصنوعی، بیشتر به یک پادزهر موقت شباهت دارد تا راهحل واقعی.
رژیم صهیونیستی درگیر جنگی ترکیبی و چندلایه است؛ جنگی که نهفقط در میدان نبرد، بلکه در میدان افکار عمومی و رسانه، شکستهای سنگینی متحمل شده است. دروغها، روایتسازیها و فضاسازیهای رسانهای، همچون دیواری از کاغذ در برابر واقعیت سخت میدان در حال فروریختناند. این همان نقطهای است که فروپاشی روایت، بهمراتب خطرناکتر از فروپاشی یک پایگاه نظامی برای رژیمی است که مشروعیتش را بر تصویرسازی بنا کرده است. سایه وحشت، نه فقط ناشی از موشکها، بلکه حاصل انفجار اعتماد عمومی و تزلزل روانی جامعهای است که دیگر دروغ را نمیپذیرد.
10 صفحه اول
پربازدیدترین اخبار
اخبار برگزیده
-
پارسا میگفت: پسر ایرانم
-
زیر پوست رسانه های صهیون
-
شلیک به چشم وگوش تل آویو
-
کاریکاتور علیه صهیون
-
رؤیای بربادرفته عبری
-
خواب امن در شبهای پرتنش
-
دست در جیب بی بی
-
به هم رحم کنیم
-
آینده درباره ما چه خواهد گفت؟
-
چتر حمایت بر سر مسافران زمینگیر شده
-
تنگه هرمز در آستانه انفجار؟
-
همسایگان امام؛ پیشتازان شجاع دفاع مقدس