ضربه التهاب رسانه ای بر انتظارات اقتصادی

در شرایطی که فضای رسانه ای ملتهب افکار جامعه و بخشی از رفتار اقتصادی مردم را هدف قرار داده، خلأ تنظیم گری عملکرد رسانه ها در راستای ثبات اقتصادی احساس می شود

نویسنده: امینی

مترجم:

​​​​​​​

در فضای رسانه‌ای امروز، مردم نه فقط با واقعیت‌های بیرونی، بلکه با یک سیل بی‌وقفه از اخبار، تحلیل‌ها، شایعات، تفسیرها و روایت‌هایی مواجه‌اند که اغلب نه برای آگاهی‌بخشی، بلکه برای جلب توجه تولید می‌شوند. شبکه‌های اجتماعی، در رقابتی نفس‌گیر برای گرفتن کلیک بیشتر، آن چیزی را به صدر می‌کشند که هیجان‌انگیزتر، نگران‌کننده‌تر و گاهی حتی مخرب‌تر باشد. در چنین شرایطی، آن چه در درجه‌ اول آسیب می‌بیند، روان عمومی جامعه است؛ مردمی که هر روز در معرض بمباران خبری، خشم‌پراکنی و ناامیدسازی قرار می‌گیرند، دچار سردرگمی، اضطراب و نوعی بی‌ثباتی شناختی می‌شوند. اما این اختلال فقط به فضای روانی محدود نمی‌ماند؛ بلکه آرام آرام به حوزه‌ای مهم‌تر از آن سرریز می‌شود: انتظارات اقتصادی مردم. در این بین و در شرایطی که یک پایه رفتارهای هیجانی مردم در حوزه اقتصاد متاثر از فضای رسانه ای است، ضعف تنظیم گری دولت در تعریف چارچوب فضای سالم رسانه ای و حمایت از آن، احساس می شود.

 انتظارات بخش لاینفک اقتصاد
به گزارش خراسان، بررسی های اقتصادی نشان می دهد که انتظارات، عنصر مهمی در شکل گیری رفتارهای اقتصادی در جامعه است. در واقع انتظارات در کنار عملکردهای واقعی اقتصاد، سرنوشت سیاست های اقتصادی و آینده اقتصاد را رقم می زنند. از این جاست که نقش رسانه ها به عنوان ابزارهایی که انتظارات را تغییر می دهند، دراقتصاد آشکار می شود.
فضای متشتت رسانه های مجازی
در سال های اخیر، با رشد فضای مجازی، دامنه عمل رسانه ها بسیار گسترده شده است. به این معنا که گاه یک رسانه مجازی با تعداد معدودی راهبر، مخاطبان قابل توجهی پیدا می کند. از همین رو، در فضای مجازی شاهد شکل گیری طیف گسترده ای از رسانه های مجازی به‌خصوص در حوزه اقتصادی هستیم که به تبع تنوع سلیقه و ترجیحات خود، به تولید و بازنشر محتوا می‌پردازند.
با این حال استفاده این رسانه ها از تکنیک های جلب مخاطب نظیر  محتواهای هیجان‌انگیزتر، نگران‌کننده‌تر و گاهی حتی مخرب تر، پررنگ کردن تیترهای جهت دار از اظهارات فنی یک مقام مسئول، نحوه خطاب مسئولان با عباراتی که لزوماً محترمانه نیستند یا دو پهلو با مضمون موهن، موجب می شود که ناخودآگاه انحرافات یا خطاهای شناختی در جامعه گسترش پیدا کند.
خطای شناختی چیست؟
به طور خلاصه خطاهای شناختی، افکار و باورهای غیر منطقی یا اغراق شده هستند که برای فرد نهادینه شده‌اند و در نهایت باعث وضعیت ناخوشایند روانی فرد مخصوصاً افسردگی، اضطراب و ... می‌شوند. برخی از این خطاها عبارتند از: نگرش دو قطبی یا همه و هیچ (که پدیده های اجتماعی، اقتصادی و .. را سیاه یا سپید می بیند)، تعمیم افراطی (تعمیم یک خصیصه رفتاری به یک طیف گسترده ای از جامعه)، برچسب زدن، نادیده گرفتن جنبه های مثبت، ذهن خوانی و...
همین حالا با اندکی تامل و رجوع به کانال هایی که هر کدام از ما در آن ها عضو هستیم، می تواند عملکرد رسانه هایی را که موجب خطای شناختی می شود نشان دهد. این خطاهای شناختی اگر چه بعضاً در مواجهه مستقیم با واقعیت رنگ می بازند، اما بن مایه بسیاری از رفتارهای آتی اجتماعی اقتصادی ما را شکل می دهند. از این رو امروزه شیوع خطاهای شناختی را می توان از مهم ترین کارکردهای منفی فضای مجازی دانست و یک ریشه مهم سرخوردگی، اضطراب، احساس تنهایی، افکار منجر به رفتارهای آسیب رسان و ..  این موضوع است.
تاثیر رسانه ها بر انتظارات اقتصادی
در اقتصاد امروز ایران، روز به روز نقش خطاهای شناختی بر اقتصاد و انتظارات اقتصادی بیشتر آشکارتر می شود. (البته همان طور که در ابتدا نیز عنوان و تاکید شد، یک ریشه انتظارات، عملکرد واقعی نهادها و عوامل اقتصادی است.)
نمود بارز این موضوع را می توان در تغییرات نرخ ارز غیر رسمی دید که چطور با اخبار سیاسی بالا و پایین می رود و به دنبال خود، رفتار فعالان اقتصادی خرد را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
هر چند نرخ دلار کانال های مجازی متاثر از عوامل واقعی نظیر معاملات بسیار محدود در بازار آزاد، فعالیت سفته بازان، نبود مرجع رسمی فعال در ساعات خارج از کار اداری است  با این حال، عوامل روانی ناشی از بازتاب هیجانی روانی و سیاسی و همین طور رقابت رسانه ای بین کانال ها نیز در این میان موثر هستند.
ماحصل عملکرد این قبیل رسانه ها از بعد روانی، شکل گیری و تشدید نوسانات ادراکی در افکار عمومی است و باید گفت وقتی افکار عمومی یا در نگاه اقتصادی، انتظارات، تحت تأثیر فضای رسانه‌ای ملتهب و بی‌ثبات قرار می‌گیرد، ترس از آینده، بی‌اعتمادی به سیاست‌ها و بدبینی فراگیر، باعث می‌شود تصمیم‌هایی غیرمنطقی اما دفاعی در برابر آینده گرفته شود: خریدهای هیجانی، خروج سرمایه از بازارها، توقف سرمایه‌گذاری مولد و... این‌ها همه واکنش‌هایی هستند که اقتصاد را از مسیر روان جامعه ضربه‌پذیر می‌کنند.
خلاً رگولاتوری رسانه های مجازی
با توجه به آن چه که گفته شد، نمی‌توان فقط از دولت انتظار داشت با ابزارهای اقتصادی کلاسیک، مانند سیاست پولی یا مالی، کشور را از التهاب خارج کند. اگر روان عمومی جامعه، بی‌ثبات باشد، اصلاح اقتصادی نیز راه به جایی نمی‌برد. بنابراین، یکی از الزامات مهم در مسیر ثبات، اصلاح و رگولاتوری فضای رسانه‌ای است.
رگولاتوری رسانه، برخلاف تصور رایج، تنها به معنای فیلتر کردن یا حذف نیست. بلکه معنای درست آن، تنظیم‌گری هوشمندانه و مسئولانه است برای حفظ سلامت روان جامعه.
اگر رسانه‌ای به‌طور مداوم و عامدانه احساس ناامنی، بی‌اعتمادی و خشم را القا می‌کند، یا اصل نهاد دین را زیرسوال می برد، باید مشخص شود چه مسئولیتی در قبال آثار اجتماعی آن دارد. دولت نیز باید با شفاف‌سازی ساختار رسانه‌ها، تقویت رسانه‌های متعادل، و توسعه‌ سواد رسانه‌ای عمومی، به این وظیفه عمل کند. بدون این اصلاحات، خطر آن وجود دارد که اقتصاد قربانی بیماری شناختی جامعه شود.
راهکارهای تنظیم گری در فضای رسانه
هم اینک جلوگیری از ایجاد ناامنی فضای روانی در جامعه مورد توجه دستگاه قضایی  قرار دارد، با این حال باید گفت می توان سطوح تنظیم گری فضای رسانه با هدف حفظ سلامت روان به گونه ای تعریف کرد تا زمینه بهتری برای ارتقای این فضا فراهم شود.
1-تنظیم گری ساختاری: در ذیل این راهبرد، اقداماتی نظیر ایجاد نظام رتبه بندی رسانه ها بر اساس مسئولیت اجتماعی (با شاخص هایی مانند راستی آزمایی اخبار، عدم القای اضطراب در جریان ایفای نقش حرفه ای، رعایت حریم روانی مخاطب)، تعریف مسئولیت حقوقی مدیران کانال ها و اینفلوئنسرها (خصوصاً در انتشار اطلاعات اقتصادی یا امنیت روانی) می تواند پیاده سازی شود.
2-تنظیم گری فرهنگی: این راهبرد می تواند ضمن اقداماتی نظیر تشویق به تولید روایت های امیدآفرین، مستند و قابل لمس، طراحی کمپین های آگاه سازی برای بازشناسی اخبار جعلی، القایی یا مسموم، ممنوعیت ضمنی برای گسترش سوژه های مخرب ذهنی (شامل محتواهای تشدید کننده وسواس سیاسی، اخبار غیر قابل راستی آزمایی و ..) اجرا شود.
3-تنظیم گری مشارکتی: این راهبرد می تواند با راه اندازی سامانه های دیده بان افکار عمومی با ماموریت دریافت گزارش های مردمی از القای ناامیدی، اضطراب یا دروغ های بزرگ اقتصادی، و حمایت از رسانه های گفت وگو محور در راستای متعادل سازی فضای روانی جامعه انجام شود.
در پایان، اگر بخواهیم ثبات روانی و اقتصادی را در جامعه تقویت کنیم، باید همه بازیگران-از دولت و رسانه‌ها گرفته تا نهاد دین و خود مردم-به مسئولیت‌شان در برابر افکار عمومی آگاه باشند. اصلاحات اقتصادی، اگر با اصلاح فضای شناختی همراه نباشد، به سرانجام نخواهد رسید. امروز، ثبات روانی جامعه پیش‌نیاز ثبات اقتصادی کشور است.
10 صفحه اول