پز نیست، سبک زندگیمه!
نویسنده: مهسا کسنوی،روزنامهنگار|
مترجم:
اواخر پاییز سال 1396 چشمم به یک پست اینستاگرامی افتاد. «به تعدادی نویسنده دورکار نیازمندیم.» با اعتماد به نفسی کذایی، برای شماره نوشته شده، رزومه فرستادم. سه روز بعد در دفتر روزنامه خراسان، روبهروی معاون سردبیر روزنامه و پدر زندگی سلام، آقای صابری نشسته و محو فضای عجیب تحریریه بودم.اگر تا به حال به تحریریه خراسان آمده باشید، منظور من را از کلمه «عجیب» به خوبی متوجه خواهید شد. تحریریه خراسان، محیطی کاملا ساکت، با آدمهای جدی است که سرشان را به سختی از مانیتور و رصد خبری بیرون میآورند اما زندگی سلام در آن میان، شبیه به یک جزیره امن، از وسط دریا سربرآورده است. بعدها فهمیدم، آدمهایی که در زندگی سلام مینویسند، با بقیه خراسانیها کمی تفاوت دارند. برای نوشتن در زندگی سلام، باید طناز باشید. جسارت بالایی داشته باشید. شکمو باشید و اهل دیدن فیلم و سریال و خواندن کتاب هم باشید. اگر هیچ کدام از این خصوصیات را نداشتید، باید لااقل خوش خنده باشید و به شوخیهای بچههای زندگی سلام بخندید. باور ندارید؟ سری به زندگی سلام بزنید تا حرفهایم به شما اثبات شود. من در «زندگی سلام» نوشتم، آموختم، رفیقهای خوب پیدا کردم، خندیدم، زندگی کردم و وارد دنیای مطبوعات شدم. با جرات میتوانم بگویم؛ بهترین تجربه کاری من، مربوط به روزهایی است که در زندگی سلام نوشتم. خراسان اولین رسانهای بود که به من اعتماد کرد و قطعا هیچ آدمی اولینهایش را از خاطر نخواهد برد.
امیدوارم، حال «زندگی سلام» همیشه خوب باشد و صدای خندههایش به تحریریه ساکت خراسان، معنای زندگی ببخشد. و در آخر باید اعتراف کنم: «نوشتن در زندگی سلام پز نیست و یک سبک زندگیه!»
امیدوارم، حال «زندگی سلام» همیشه خوب باشد و صدای خندههایش به تحریریه ساکت خراسان، معنای زندگی ببخشد. و در آخر باید اعتراف کنم: «نوشتن در زندگی سلام پز نیست و یک سبک زندگیه!»
10 صفحه اول