چرا شکست اسرائیل، آینده ایران را بیمه می کند؟
نویسنده: سلیمانی
مترجم:
در طول تاریخ، جغرافیای ایران همیشه با طمع قدرتهای بیرونی گره خورده است. از تاختوتاز مغول و عثمانی گرفته تا استعمار انگلیس و تجاوز بعثیها، سرزمین ایران همواره یکی از پرچالشترین نقاط ژئوپلیتیک جهان بوده. اما آنچه از دل این قرون پرفراز و نشیب بیرون آمده، یک حقیقتِ پایدار است: امنیت ایران، هرگز حاصل تعارف ، مماشات و ملاحظهکاری نبوده، بلکه محصول نمایش اقتدار در میدان واقعی نبرد است.
امروز، ایران دوباره در نقطهای تاریخی ایستاده است. نقطهای که در آن، صرفاً امنیت یک مرز یا پاسخ به یک حمله موضوع نیست؛ بلکه بازتعریف موقعیت ژئوپلیتیک ایران در نظم منطقهای، در گرو موفقیت در برابر یکی از پیچیدهترین و پشتیبانیشدهترین ماشینهای جنگی خاورمیانه یعنی رژیم صهیونیستی است.
نبردی برای بازدارندگی پایدار
بسیاری تصور میکنند هدف از پاسخ موشکی ایران، صرفاً گرفتن انتقام یا ترمیم غرور ملی پس از یک تجاوز هوایی و جنایت علیه مردم ، دانشمندان و فرماندهان است. هرچند که ایران هیچ گاه آغازگر جنگ در هیچ جای دنیا نبوده اما در منطق راهبردی ایران، این نبرد فراتر از یک تلافی است. این نبرد، جنگی برای تضمین صلح در دهههای آینده است. وقتی ایران، در مواجهه مستقیم با ارتشی میایستد که نهفقط از حمایت کامل آمریکا بهره میبرد، بلکه به مدرنترین سامانههای پدافندی جهان مانند تاد و آیروندوم مجهز است و با این حال موفق میشود این سامانهها را ناکارآمد کند، در حقیقت پیامی بلند و صریح به کل منطقه ارسال کرده است: تهدید ایران، بازی با آتش است که خاموشکردنی نیست.
پیام جنگ برای تماشاگران منطقهای
نباید فراموش کرد که جنگ، فقط برای طرفین درگیر معنا ندارد. در خاورمیانه، همیشه چند کشور در اطراف صحنه نبرد ایستادهاند و نتیجه را با دقت مینگرند؛ چراکه آنچه برنده جنگ کسب میکند، فقط پیروزی نیست، بلکه اعتبار بازدارندگی در ذهن دشمنان دیگر است. کشورهایی مانند امارات متحده عربی که گهگاه ادعاهایی درباره جزایر سهگانه مطرح میکنند، یا جمهوری آذربایجان که گاهوبیگاه طمع ناسیونالیستی به استانهای شمالغرب ایران میورزد، امروز یک واقعیت را به چشم میبینند: ایرانی که توانسته پیچیدهترین سامانههای دفاعی اسرائیل را بشکند، در صورت لزوم، در مواجهه با آنان نیز تعارف نخواهد داشت. بازدارندگی، دقیقاً در همین نقطه شکل میگیرد؛ در لحظهای که دشمن بالقوه، صرفاً به قدرت نظامی شما نمینگرد، بلکه اراده استفاده از آن را در میدان تجربه میکند. اما تماشاگران این نبرد، فقط همسایگان منطقهای نیستند. در پایتختهای اروپایی، از پاریس تا برلین، صحنه نبرد ایران و اسرائیل را نهفقط با دوربینهای خبری، بلکه با چشماندازهای امنیتی و ژئوپلیتیکی دنبال میکنند. اروپاییها اکنون بهوضوح درک کردهاند که ایران، دیگر صرفاً یک بازیگر منطقهای نیست، بلکه یک قدرت نظامی واقعی با توان عملیاتی فرامرزی و تصمیمگیری مستقل است. این پیام وقتی معنادارتر میشود که بدانیم اروپا همواره تلاش کرده از طریق فشارهای دیپلماتیک، تحریمهای هوشمند یا حمایتهای ضمنی از اسرائیل، توازن منطقهای را به نفع متحدان خود حفظ کند. اما اکنون با مشاهده ناتوانی سامانههای دفاعی اسرائیل در برابر قدرت موشکی ایران، تصویر ذهنی اروپا از «بازدارندگی غربی» نیز ترک خورده است. بازدارندگی، دقیقاً در همین نقطه شکل میگیرد؛ در لحظهای که دشمن بالقوه، صرفاً به قدرت نظامی شما نمینگرد، بلکه اراده استفاده از آن را در میدان تجربه میکند و از عواقب آن، هراس به دل راه میدهد.
صحنهای برای بازتعریف ایران در افکار عمومی جهان
رژیم صهیونیستی، پس از ۷ اکتبر با کشتار بیش از ۵۰ هزار زن و کودک در غزه، چهرهای خونریز، بیرحم و منفور نهفقط در جهان اسلام، بلکه در افکار عمومی جهانی پیدا کرده است. امروز حتی در خیابانهای لندن، نیویورک و پاریس، میلیونها نفر با شعار، اسرائیل را نه یک دولت، بلکه یک ماشین کودککشی میدانند. در چنین شرایطی، ایران هوشمندانه و بهموقع وارد نبردی شده که تنها یک پاسخ نظامی صرف نیست، بلکه یک بازتعریف اخلاقی و هویتی از نقش ایران در معادلات منطقهای و جهانی است. در حالی که اسرائیل در حال سقوط آزاد در میدان مشروعیت جهانی است، ایران با ضربه زدن به اسرائیل، خود را بازتعریف میکند، بلکه بهعنوان قدرتی که در لحظه درست، در کنار مظلوم ایستاد. این یک فرصت تاریخی برای ریبرندینگ ژئوپلیتیکی ایران است البته به شرطی که بتوانیم از ظرفیت رسانه ای این اتفاق به نحو احسن استفاده کنیم. فرصتی برای خروج از تصویر رسانهای تحریفشدهای که سالها با برچسبهای جعلی مانند افراطگرایی یا تهدید جهانی همراه بود. ایران امروز در حال بازیابی همان جایگاه تاریخی است که در دهه نخست انقلاب، با دفاع بیقید و شرط از فلسطین در جهان اسلام بهدست آورده بود؛ اما اینبار با ابزاری بهمراتب مدرنتر، پیامرسانی مؤثرتر و زمینهای جهانیتر.
پایان اسرائیل = آغاز دوره طلایی ایران؟
بسیاری از کارشناسان معتقدند اگر ایران بتواند این نبرد را به سرانجامی باثبات و عزتمند برساند، شکست اسرائیل بهمعنای پایان یک مرکز خرابکاری مداوم علیه ایران خواهد بود. از ترور دانشمندان گرفته تا حملات سایبری، از پروژههای نفوذ فرهنگی تا تخریبهای رسانهای؛ اسرائیل مرکز ثقل تمام تهدیدات ترکیبی علیه ایران بوده است. اگر این مرکز مختل شود، اگر این باند جنایتکار در هم بشکند، راه برای تثبیت یک دوره شکوفایی علمی، اقتصادی و دیپلماتیک برای ایران در منطقه هموار خواهد شد. دورهای که دیگر نیازی به هزینههای روزافزون امنیتی نخواهد بود، چون امنیت با خون، موشک و صلابت تثبیت شده است.
جنگ برای صلح
ایران امروز در حال نوشتن بخشی از تاریخ است که تا نسلها بعد از ما بازگو خواهد شد. نبرد با اسرائیل، اگرچه سهمگین، دشوار و هزینهزاست، اما در بطن خود حامل بزرگترین فرصت راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته است. تثبیت جایگاه قدرت اول منطقه، بازدارندگی پایدار، حذف یک دشمن خرابکار و آغاز دورهای نو برای ایرانِ آینده.

امروز، ایران دوباره در نقطهای تاریخی ایستاده است. نقطهای که در آن، صرفاً امنیت یک مرز یا پاسخ به یک حمله موضوع نیست؛ بلکه بازتعریف موقعیت ژئوپلیتیک ایران در نظم منطقهای، در گرو موفقیت در برابر یکی از پیچیدهترین و پشتیبانیشدهترین ماشینهای جنگی خاورمیانه یعنی رژیم صهیونیستی است.
نبردی برای بازدارندگی پایدار
بسیاری تصور میکنند هدف از پاسخ موشکی ایران، صرفاً گرفتن انتقام یا ترمیم غرور ملی پس از یک تجاوز هوایی و جنایت علیه مردم ، دانشمندان و فرماندهان است. هرچند که ایران هیچ گاه آغازگر جنگ در هیچ جای دنیا نبوده اما در منطق راهبردی ایران، این نبرد فراتر از یک تلافی است. این نبرد، جنگی برای تضمین صلح در دهههای آینده است. وقتی ایران، در مواجهه مستقیم با ارتشی میایستد که نهفقط از حمایت کامل آمریکا بهره میبرد، بلکه به مدرنترین سامانههای پدافندی جهان مانند تاد و آیروندوم مجهز است و با این حال موفق میشود این سامانهها را ناکارآمد کند، در حقیقت پیامی بلند و صریح به کل منطقه ارسال کرده است: تهدید ایران، بازی با آتش است که خاموشکردنی نیست.
پیام جنگ برای تماشاگران منطقهای
نباید فراموش کرد که جنگ، فقط برای طرفین درگیر معنا ندارد. در خاورمیانه، همیشه چند کشور در اطراف صحنه نبرد ایستادهاند و نتیجه را با دقت مینگرند؛ چراکه آنچه برنده جنگ کسب میکند، فقط پیروزی نیست، بلکه اعتبار بازدارندگی در ذهن دشمنان دیگر است. کشورهایی مانند امارات متحده عربی که گهگاه ادعاهایی درباره جزایر سهگانه مطرح میکنند، یا جمهوری آذربایجان که گاهوبیگاه طمع ناسیونالیستی به استانهای شمالغرب ایران میورزد، امروز یک واقعیت را به چشم میبینند: ایرانی که توانسته پیچیدهترین سامانههای دفاعی اسرائیل را بشکند، در صورت لزوم، در مواجهه با آنان نیز تعارف نخواهد داشت. بازدارندگی، دقیقاً در همین نقطه شکل میگیرد؛ در لحظهای که دشمن بالقوه، صرفاً به قدرت نظامی شما نمینگرد، بلکه اراده استفاده از آن را در میدان تجربه میکند. اما تماشاگران این نبرد، فقط همسایگان منطقهای نیستند. در پایتختهای اروپایی، از پاریس تا برلین، صحنه نبرد ایران و اسرائیل را نهفقط با دوربینهای خبری، بلکه با چشماندازهای امنیتی و ژئوپلیتیکی دنبال میکنند. اروپاییها اکنون بهوضوح درک کردهاند که ایران، دیگر صرفاً یک بازیگر منطقهای نیست، بلکه یک قدرت نظامی واقعی با توان عملیاتی فرامرزی و تصمیمگیری مستقل است. این پیام وقتی معنادارتر میشود که بدانیم اروپا همواره تلاش کرده از طریق فشارهای دیپلماتیک، تحریمهای هوشمند یا حمایتهای ضمنی از اسرائیل، توازن منطقهای را به نفع متحدان خود حفظ کند. اما اکنون با مشاهده ناتوانی سامانههای دفاعی اسرائیل در برابر قدرت موشکی ایران، تصویر ذهنی اروپا از «بازدارندگی غربی» نیز ترک خورده است. بازدارندگی، دقیقاً در همین نقطه شکل میگیرد؛ در لحظهای که دشمن بالقوه، صرفاً به قدرت نظامی شما نمینگرد، بلکه اراده استفاده از آن را در میدان تجربه میکند و از عواقب آن، هراس به دل راه میدهد.
صحنهای برای بازتعریف ایران در افکار عمومی جهان
رژیم صهیونیستی، پس از ۷ اکتبر با کشتار بیش از ۵۰ هزار زن و کودک در غزه، چهرهای خونریز، بیرحم و منفور نهفقط در جهان اسلام، بلکه در افکار عمومی جهانی پیدا کرده است. امروز حتی در خیابانهای لندن، نیویورک و پاریس، میلیونها نفر با شعار، اسرائیل را نه یک دولت، بلکه یک ماشین کودککشی میدانند. در چنین شرایطی، ایران هوشمندانه و بهموقع وارد نبردی شده که تنها یک پاسخ نظامی صرف نیست، بلکه یک بازتعریف اخلاقی و هویتی از نقش ایران در معادلات منطقهای و جهانی است. در حالی که اسرائیل در حال سقوط آزاد در میدان مشروعیت جهانی است، ایران با ضربه زدن به اسرائیل، خود را بازتعریف میکند، بلکه بهعنوان قدرتی که در لحظه درست، در کنار مظلوم ایستاد. این یک فرصت تاریخی برای ریبرندینگ ژئوپلیتیکی ایران است البته به شرطی که بتوانیم از ظرفیت رسانه ای این اتفاق به نحو احسن استفاده کنیم. فرصتی برای خروج از تصویر رسانهای تحریفشدهای که سالها با برچسبهای جعلی مانند افراطگرایی یا تهدید جهانی همراه بود. ایران امروز در حال بازیابی همان جایگاه تاریخی است که در دهه نخست انقلاب، با دفاع بیقید و شرط از فلسطین در جهان اسلام بهدست آورده بود؛ اما اینبار با ابزاری بهمراتب مدرنتر، پیامرسانی مؤثرتر و زمینهای جهانیتر.
پایان اسرائیل = آغاز دوره طلایی ایران؟
بسیاری از کارشناسان معتقدند اگر ایران بتواند این نبرد را به سرانجامی باثبات و عزتمند برساند، شکست اسرائیل بهمعنای پایان یک مرکز خرابکاری مداوم علیه ایران خواهد بود. از ترور دانشمندان گرفته تا حملات سایبری، از پروژههای نفوذ فرهنگی تا تخریبهای رسانهای؛ اسرائیل مرکز ثقل تمام تهدیدات ترکیبی علیه ایران بوده است. اگر این مرکز مختل شود، اگر این باند جنایتکار در هم بشکند، راه برای تثبیت یک دوره شکوفایی علمی، اقتصادی و دیپلماتیک برای ایران در منطقه هموار خواهد شد. دورهای که دیگر نیازی به هزینههای روزافزون امنیتی نخواهد بود، چون امنیت با خون، موشک و صلابت تثبیت شده است.
جنگ برای صلح
ایران امروز در حال نوشتن بخشی از تاریخ است که تا نسلها بعد از ما بازگو خواهد شد. نبرد با اسرائیل، اگرچه سهمگین، دشوار و هزینهزاست، اما در بطن خود حامل بزرگترین فرصت راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته است. تثبیت جایگاه قدرت اول منطقه، بازدارندگی پایدار، حذف یک دشمن خرابکار و آغاز دورهای نو برای ایرانِ آینده.
10 صفحه اول
پربازدیدترین اخبار
اخبار برگزیده
-
جام جهانی باشگاهها ۲۰۲۵؛ غول جدید فوتبال یا تورنمنتی بیسر و صدا؟
-
آغاز ماموریت دشوار مدنی زاده
-
روایتی که خاموش نمیشود
-
فرمول مقابله با بحران
-
سینمای ایران علیه نکبت صهیونی
-
تغییر لحن بیبیسی؛ فرصت یا دام پنهان؟
-
پیام رادان به وطن فروشان
-
وطن، فروشی نیست
-
هنر؛ برگ برنده در هنگامه نبرد
-
چرا شکست اسرائیل، آینده ایران را بیمه می کند؟
-
شمالم تا جنوبم عشق، چه خاک و مردمی دارم...
-
حمله به صدا و سیما، چرا؟