تغییر هندسه جنگ با صهیون

چگونه ایران با شکستن ساعت جنگ و تنوع تسلیحاتی، برتری پدافندی رژیم صهیونیستی را به فرسایش راهبردی کشاند؟

نویسنده: عماد سلیمانی

مترجم:

 در میانه نبردی که از حیث مقیاس و سطح فناوری‌های به‌کار رفته، یکی از پیچیده‌ترین تقابل‌های نظامی در دهه اخیر محسوب می‌شود، ایران به تدریج در حال بازطراحی مختصات میدان و برهم‌زدن معادله‌ای است که رژیم صهیونیستی به اتکای برتری فناوری و پشتیبانی خارجی درصدد تثبیت آن بود. تحولات روزهای اخیر نشان می‌دهد که الگوی تهاجمی ایران از فاز نخستین که با برخی کاستی ها همراه بود، به فازی نوین و پویاتر وارد شده؛ فازی که ویژگی اصلی آن، ابتکار در انتخاب زمان، مکان  و ابزار جنگی است.
​​​​​​​
شکستن ساعت جنگ
در سه روز نخست نبرد، شلیک‌های موشکی ایران عمدتاً در ساعاتی مشخص از نیمه‌شب صورت می‌گرفت. گرچه این الگو برای مخاطب داخلی نشانگر پاسخ متقارن و سریع تلقی می‌شد، اما برای دشمن فرصتی بود طلایی برای مهار، رهگیری و حتی زدن لانچرها پیش از شلیک بعدی. از روز چهارم اما این ساعت جنگ شکسته شد. اکنون حملات در تمام ساعات شبانه‌روز انجام می‌شود: از بامداد تا ظهر، از عصر تا نیمه‌شب. این تغییر، پدافند دشمن را دچار فرسایش شناختی می کند و مانع از تجمیع سامانه‌های رهگیری در بازه‌ای معین می‌شود.
پراکندگی تاکتیکی، تمرکز راهبردی
گام دوم ایران، تمرکززدایی مکانی در مبدأ شلیک‌ها بوده است. بدین معنا که برخلاف گذشته که لانچرها عمدتاً در یک یا دو استان مستقر بودند، اکنون سکوهای شلیک در سراسر کشور و حتی از مناطق دور از تصور، به کار گرفته می‌شوند. این امر، هم عملیات ایذایی دشمن را دشوار ساخته و هم هزینه تلافی را برای تل‌آویو افزایش داده است.
 تنوع تسلیحاتی؛ از بالستیک تا جنگال
در کنار تغییر الگوهای زمانی و مکانی، اکنون شاهد ورود طیف متنوعی از فناوری‌های تسلیحاتی هستیم. موشک‌های بالستیک کلاس قدر، عماد، قیام و سجیل در روزهای نخست میدان‌دار بودند؛ اما اکنون موشک‌های کروز و نسل دوم سجیل و فتاح نیز به عرصه آمده‌اند. این تنوع، سامانه‌های رهگیر رژیم را دچار «فرمان‌پریشی» کرده است. ورود هم‌زمان پهپادهای انتحاری و جنگال نیز به موازات اصابت موشکی، نشان از به کارگیری ترکیب‌های چندلایه از آتش، فریب و اختلال الکترونیکی دارد.
اقتصاد هوشمند مهمات
اگر در روزهای نخست، امواج ۳۰ تا ۵۰ فروندی شلیک می‌شد، اکنون حملات در حجم‌های کمتر اما در نوبت‌های بسیار بیشتر انجام می‌شود. این تحول نه‌تنها با هدف صرفه‌جویی در ذخایر و آماده‌سازی برای نبرد بلندمدت طراحی شده، بلکه پاسخی هوشمند به آسیب‌پذیری پایگاه‌های مقدم موشکی نیز هست. رژیم صهیونیستی با تمرکز بر برخی مراکز سنتی شلیک، در حملات اولیه خود تلاش داشت محورهای آتش ایران را قطع کند، اما پراکندگی جدید مانع تحقق این هدف شده است.
خستگی پدافندی دشمن؛ راهبرد فرسایش متراکم
هدف نهایی ایران در این فاز، نه صرفاً «تلافی‌جویی» که واردکردن سامانه‌های پدافندی رژیم صهیونیستی به بحران بازگشت‌ناپذیر عملکردی است. با افزایش دفعات و غیرقابل‌پیش‌بینی شدن حملات، خستگی سیستم‌های راداری، افزایش خطای انسانی و احتمال اختلال الکترونیکی در پدافند افزایش می‌یابد. در چنین وضعیتی، هر گزینه‌ای برای دشمن – چه آتش‌بس، چه تنش بیشتر – با نوعی بن‌بست راهبردی همراه خواهد شد.
محدودیت رسانه‌ای، تهدید پنهان
با وجود پیچیدگی و پیشرفت در سطح نظامی، یک نگرانی اساسی باقی‌ است: کاهش بُرد رسانه‌ای حملات ایران. سانسور شدید در سرزمین‌های اشغالی، هدف‌گیری پایگاه‌های نظامی دور از شهر و نبود تصویرسازی رسانه‌ای مؤثر، سبب شده تا برخی از دستاوردهای میدانی، در افکار عمومی جهانی بازتاب نیابد. این خلأ در حوزه جنگ روایت‌ها، می‌تواند کارزار روانی دشمن را همچنان فعال نگاه دارد.
جبهه پدافندی ایران؛ از مهار ریزپرنده‌ها تا سرنگونی MQ9
در جبهه داخلی نیز تغییرات مهمی روی داده است. انهدام شبکه‌های مرتبط با ریزپرنده‌ها موجب کاهش ۷۰ تا ۹۰ درصدی پرواز پهپادهای نفوذی در اغلب شهرها شده است. همچنین تمرکز بر نابودی منابع تغذیه و توزیع این تجهیزات  و نه صرفاً مصرف‌کنندگان یکی از نقاط قوت جدید عملکرد ضدپدافند داخلی است.
در سطح راهبردی‌تر، تمرکز بر سرنگونی پهپادهای رزمی و شناسایی دشمن – مشابه تجربه موفق یمنی‌ها در شکار MQ9 آمریکایی به کورسازی سامانه‌های هدف‌گیری رژیم کمک شایانی کرده و مسیر را برای مرحله دوم عملیات دفاعی بازتر می‌کند.
پدافند غرب کشور؛ از فداکاری تا استشهاد
عملکرد تحسین‌برانگیز یگان‌های پدافندی در مناطق غربی کشور، نمونه‌ای از ایثار خاموش در جنگ تمام‌عیار ترکیبی است. کارشناسان نظامی اذعان دارند که بخشی از این نیروها، عملاً با علم به آسیب‌پذیری در برابر حملات دقیق، در حال انجام «ماموریت‌های استشهادی» برای محافظت از عمق سرزمینی هستند.
به‌سوی هندسه جدید امنیت
جنگ جاری، بیش از آنکه تقابل دو قدرت نظامی باشد، جدال دو هندسه امنیتی است. رژیم صهیونیستی به‌دنبال حفظ برتری رو به افول خود در قالب جنگ‌های کوتاه‌مدت، شفاف و رسانه‌محور است؛ حال‌ آنکه جمهوری اسلامی ایران، با تکیه بر زمان، فرسایش، تعدد جبهات و پیچیدگی تاکتیکی، در حال برهم‌زدن این نظم سنتی است. اگرچه هنوز راهی دشوار پیش‌روست و تهدیدات پنهان بسیاری در کمین‌اند، اما واقعیت آن است که معادله امنیت در منطقه در حال بازتعریف است و تهران، دیگر صرفاً واکنش‌گر نیست؛ بلکه بازیگر سناریوساز صحنه‌ای شده که تل‌آویو خود را در آن تنها و ناتوان‌تر از همیشه می‌بیند.
 
10 صفحه اول